توپ زیر پای بازیکنان جمهوری اسلامیه، کار بسیار خطرناکیه. دارن دم دروازه خودشون با هم دریپ میکنن. حالا یک شوت بلندِ بیخودی اما هدفدار. اتحادیه اروپا صاحب توپ میشه. سولانا، سارکوزی. سارکوزی، سولانا. کشیده برای گلدن براون. گلدن براون داره دماغشو پاک میکنه، از جلو روش توپ به اوت میره. البرادعی با شورت خشتمالی توپو زیر بغل داره. یک دست به شورت یک پا به توپ یکتنه تا دم دروازه ایران همه رو درو میکنه. گل خالیه. خطر. خطر. اما البرادعی با یک ویراژ حرفهای سر و ته میکنه. خودش تنهایی از سمت چپ زمین، عجب اعجوبهایه. حالا توی محوطه هیجده قدم یک گل به اتحادیه اروپا یک سیلی محکم به آمریکا. اعتراض. زمین شلوغ شده. گلو قبول ندارن. اصلاً البرادعی داور بوده. خودش هم قبول میکنه. توپو میفرسته برای احمدینژاد. بچهها خیلی باید مواظب بازیکن شماره یک باشن، یهود المرت، همه جای زمین حضور داره. فول، فول، دبل فول. بوش و دیک چینی لگد زدن. سوت البرادعی. یک کارت قرمز به بوش. یک کارت سرخابی به دیک چینی. سارکوزی عصبانیه. یک تف گنده روی چمن بینالمللی. درجا معذرت خواهی میکنه، اما یه تف کوچولو اونورتر میندازه.توپ حالا زیر پای حضرت رهبره. ایشون بازی رو نگه داشته خودشون در عالم ملکوتی تشریف بردن. بازیکنا دارن دندون قروچه میرن. البرادعی مسلسل به دست همه رو به آرامش دعوت میکنه. پوتین با کت و شورت و کراوات از سمت چپ زمین خودشو به حضرت رهبر میرسونه. دوسه تا بازیکن کارکشته دارن رو توپ کار میکنن. جلوی دروازهی ما خیلی خطرناک شده.
جمهوری اسلامی به ترکیب بازیکناش نگاه میکنه. مرده شور ترکیب همه رو ببره. دریای خزرو وارد میدون میکنه. بلافاصله امریکا طرح دفاع موشکی رو میاره تو. بازیکن شماره یک، یهود المرت بغل پوتین راه میره. چین همچنان منتظر دقیقه نوده. پوتین با چکمههای ارتش سرخ، زمینو زیر نظر داره. با قوزک پا دوباره توپو به عقب پاس میده. یکبار دیگه جمهوری اسلامی صاحب توپ میشه. وقتکشی میکنه. ملتکشی میکنه. دوباره توپو به خارج میفرسته…
این بازی همچنان ادامه داره برید به کار و زندگیتون برسین.
بررسی و نقد کتاب
http://balochinames.blogspot.com
نگاهی به کتاب “نوشته هایی در باره مبارزات ملی بلوچ در پاکستان:
بروز، ابعاد و پیامدها”
نوشته: جان محمد (دشتی)
چند سال پیش که کتاب واجه جان محمد را خواندم، یک سری یادداشتهایی در باره بلوچانی که در بلوچستان شرقی که اکنون تحت حاکمیت پاکستان زندگی می کنند، نوشتم. نوشته را به عنوان یک انشاء در اختیار دانشکده ای که در آن درس می خواندم گذاشتم که در مجله دانشجویان دانشکده نیز منتشر شد. متاسفانه من اکنون به نوشته کامل دسترسی ندارم. به هر رو، بر اساس یادداشتهای جسته و گریخته تصمیم گرفتم که یافته ها و هعلومات مربوطه را به عنوان بررسی و معرفی کتاب در اختیار علاقمندان و پژوهشگران مسائل بلوچستان بگذارم.
امید است که خوانندگان وبلاگ نام و نشان بلوچی را این یادداشت مفید واقع شود و در باره بلوچستان شرقی دانشمان افزوده گردد. لازم به یادآوری است که این یادداشت صرفا جهت معرفی یک منبع پژوهشی آکادمیکی است و نظرات مطروحه مشخصا از آن نویسنده کتاب- جان محمد- می باشند.
شستونی بلوچ
***
متن کامل نقد و بررسی را در بلوچی نام و نشان بخوانید. اگر آنرا در وبلاگ گرامی تان هم منتشر کنید سپاسگزارم. شستونی http://balochinames.blogspot.com
معرکه بود این گزارش بدبختی ملت ایرانت
شاد باشی
بارک الله آقای مفسر
عجب گزارش دبشی بود!