آدم وقتی رییس جمهور می شود همه چیزش با آدم معمولی فرق می کند . حتی کمر دردش .
هر چه فشار بار و کار روی ما فقیر بیچاره ها زیادتر بشود کمر مان خم به ابرو نمی آورد . اما یک بار که گرفت فاتحه ی مان خواندنی است . صد تا دکتر فرنگ رفته مثل خر توی گل می ماند . پرونده ی پزشکی ما از پرونده ی قتل تیمسار یحیی خان دومگی قطور تر می شود . اما کسی سر در نمی آورد که چه مرگمان شده . از شدت کمر درد لب و لوچه و چشم و ابرویمان یکوری و آویزان می شود .در عرض یک ماه هستی نداشته مان دود می شود می رود هوا . خودمان که مثل پهلوان رستم سیستانی بودیم ، می شویم پوست و استخوانی که عزراییل هم از دیدنمان می ترسد . توی دنیایی به این بزرگی علاج ما می ماند در دست پزشکان اسراییل .که رفتن به آن جا هم ایراد شرعی دارد هم منع قانونی.
تازه بعد از این همه بلا چهار قدم آنطرفتر کسی خبر نمی شود .
اما رییس جمهور خاتمی امروز کمرش گرفت عالم و آدم و ایسنا و ایرنا و رویتر و آسوشیتو پرس خبرش را چاپ کردند . هنوز رنگ خبر خشک نشده بود که حجةالاسلام مثل شیر ژیان فردایش برای افتتاح فرودگاه خمینی حاضر شد .
خوش خیال ها می گویند از کرامات امام بود .ضد انقلاب ها می گویند از ادابازی های حضرت رییس جمهور بود .
هر چه بود ، حد اقل موقع کمر درد ،کاش من و شما هم یک رییس جمهور بودیم.
کمر آقای رییس جمهور
February - 4 - 2004