Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

برخلاف حسن روحانی و خاتمی که این هفته نفری یک چماق برداشته بودند، هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه هویجی با برگهای سبزِِ تو دل برو برای آمریکا تکان می داد. پرونده ی حرفی و عملی حاج آقا و توانهای بالفعل و بالقوه اش برای خودی و غیر خودی روشن است. بهتر است این هویج سمی را به خورد حاج آقای دیگری بدهد.


رأی و برهمن

February - 12 - 2005ADD COMMENTS
رأی گفت: ایران عراق نیستی، گر آمریکا پا بنهی، به جهنم سوزان بدل گردی بهر او!
برهمن گفت: عراق را یک صدام بودی و ده بدل و هزار سوراخ. ایران را هزار صدامِ بی بدیل باشدی که همه سر در یک سوراخ فشار دادندی! شکارچی را گر عقل به قدر تخم مگس باشدی به هر دو نخجیر، یک سان پا ننهدی!


نکته ای جنگی

February - 12 - 2005ADD COMMENTS
خاتمی هم برای روشن کردن آتشِ جنگ، چخماقهای تَرَش را به هم کوبید. نظامی که جنگ را “نعمت” می داند شکی نیست که سیاستِ چماق و چماق را در پیش بگیرد. حجج اسلام از اینکه تهران را بیروت و ایران را لبنان کنند باکی ندارند اما کور خوانده اند، اگر کار به آنجا بکشد آمریکا ایرانیان را خوب می شناسد نه لشکر می کشد و نه تأسیساتی را بمباران می کند. بمبها لازم نیست زیاد هوشیار باشند، کاخهای آیات عظام را هر بمب خنگ و خلبان کوری می تواند پیدا کند.


نکته ای جنگی

February - 12 - 2005ADD COMMENTS
خاتمی هم برای روشن کردن آتشِ جنگ، چخماقهای تَرَش را به هم کوبید. نظامی که جنگ را “نعمت” می داند شکی نیست که سیاستِ چماق و چماق را در پیش بگیرد. حجج اسلام از اینکه تهران را بیروت و ایران را لبنان کنند باکی ندارند اما کور خوانده اند، اگر کار به آنجا بکشد آمریکا ایرانیان را خوب می شناسد نه لشکر می کشد و نه تأسیساتی را بمباران می کند. بمبها لازم نیست زیاد هوشیار باشند، کاخهای آیات عظام را هر بمب خنگ و خلبان کوری می تواند پیدا کند.


روز جزا خمینی و خامنه ای و هاشمی به حکمِ جهنمی بودن خود اعتراض کردند در نتیجه پرونده اشان رفت به عرش.
دادگاه تجدید نظر به ریاست حضرت حق تشکیل شد. اول امام آمد و گفت:
وقتی خرد و کلان، با سواد و بیسواد مریدت بشود و عکست را در ماه ببیند و تار ریشت لای قرآن همه باشد و ادعای خدایی نکنی و به امام بودن قناعت کنی باید که بروی بهشت.
خداوند منطق را قوی تشخیص داد و ایشان رفت بهشت.
خامنه ای گفت: با داشتن شش هزار سال سابقه ی تاریخی جلوی چشمان شما بی حساب و کتاب تیرباران کرده باشند، یک میلیون نفر را در جنگ کشته باشند باز هم همای سعادت را به عنوان ولی فقیه بنشانند بر سرت و ولایت نکنی، خاک بر سرت!
خدا این منطق را هم قوی تشخیص داد و او هم رفت بهشت.
نوبت که به رفسنجانی رسید با اهن و تلپ رفت جلو عبا و عمامه را مرتب کرد، تسبیح را داد به آندستش زیر لب بسم الله را به روشِ با صدای بی صدا، کشید و گفت: الحمد لله الذی…
خداوند چسپی زد به دهانش و دستور داد ببرندش جهنم!
بعدها که جبرئیل چرایش را پرسید خداوند فرمود: با بندگان من بعله با من هم بعله؟!


روز جزا خمینی و خامنه ای و هاشمی به حکمِ جهنمی بودن خود اعتراض کردند در نتیجه پرونده اشان رفت به عرش.
دادگاه تجدید نظر به ریاست حضرت حق تشکیل شد. اول امام آمد و گفت:
وقتی خرد و کلان، با سواد و بیسواد مریدت بشود و عکست را در ماه ببیند و تار ریشت لای قرآن همه باشد و ادعای خدایی نکنی و به امام بودن قناعت کنی باید که بروی بهشت.
خداوند منطق را قوی تشخیص داد و ایشان رفت بهشت.
خامنه ای گفت: با داشتن شش هزار سال سابقه ی تاریخی جلوی چشمان شما بی حساب و کتاب تیرباران کرده باشند، یک میلیون نفر را در جنگ کشته باشند باز هم همای سعادت را به عنوان ولی فقیه بنشانند بر سرت و ولایت نکنی، خاک بر سرت!
خدا این منطق را هم قوی تشخیص داد و او هم رفت بهشت.
نوبت که به رفسنجانی رسید با اهن و تلپ رفت جلو عبا و عمامه را مرتب کرد، تسبیح را داد به آندستش زیر لب بسم الله را به روشِ با صدای بی صدا، کشید و گفت: الحمد لله الذی…
خداوند چسپی زد به دهانش و دستور داد ببرندش جهنم!
بعدها که جبرئیل چرایش را پرسید خداوند فرمود: با بندگان من بعله با من هم بعله؟!


مهدی کروبی گفت: دولتی تشکیل خواهم داد تا جلوی خودسری ها را بگیرد و از حقوق مردم دفاع کند!
در جنگلی انتخابات شد. خر هم خودش را کاندید کرد. در یکی از نطقهای انتخاباتیش گفت: اگر من نماینده بشوم با قدرت و قاطعیت جلوی شیر می ایستم!
میمون گفت: آقا خره! شیر یک عربده بکشه تو زرد می کنی این ادعاها چیه؟!
خر کمی فکر کرد و گفت: میمون! توی نطق انتخاباتی توقع داری چی بگم؟!


مهدی کروبی گفت: دولتی تشکیل خواهم داد تا جلوی خودسری ها را بگیرد و از حقوق مردم دفاع کند!
در جنگلی انتخابات شد. خر هم خودش را کاندید کرد. در یکی از نطقهای انتخاباتیش گفت: اگر من نماینده بشوم با قدرت و قاطعیت جلوی شیر می ایستم!
میمون گفت: آقا خره! شیر یک عربده بکشه تو زرد می کنی این ادعاها چیه؟!
خر کمی فکر کرد و گفت: میمون! توی نطق انتخاباتی توقع داری چی بگم؟!


آن مرد را آوردند.آن مرد را با «ایرفرانس»آوردند. قطب زاده هم آمد ولا کن اورا بردند.
بازرگان نخست وزیر گردید. بنی صدر رییس جمهور شد. خلخالی را حاکم شرع کردند. کرمعلی میوه فروش سردار سپه شد.
بابا آب داد. ماما نان داد. من که فراری شدم یکی اول یکی بعداً جان داد.

دارا وسارا پناهنده شدند. کبری و صغری خواهر بودند. کبری سنگسار شده است. صغری «رفیوجی»است.

مراد و کرامت دوست بودند. مراد در جبهه شربت شهادت نوشید. کرامت جزو معلولین است.
ایران کشور ماست. کشور ما خیلی بزرگ است. ما سه رییس جمهور، دو فرمانده، و یک پادشاه داریم.
آن مرد شاعر بود. این زن نویسنده بود. آن پسر دانشجو بود. این دختر هنرمند بود. آن ها همه حلقه های یک زنجیر شدند.
آن گاوک پیشانی سفید، که حیوان است اما چون انسان است و “جسم سختش” شهره ی ایران و جهان است، سعید مرتضوی، دادستان تهران است.
این عراقی که شاهرودی است، رییس قوه ی قضاییست.
آن مرد که خندان است رییس جمهورِ اصلاح طلب یک ملت گریان است.
این برج و بارو که به آسمان است مال شورای نگهبان است.

رفسنجانی که هیچ کاره ای است، رییس مصلحت نظام است. حضرت رهبر کما فی السابق رهبر مستضعفان جهان است.
این کارنامه ی نظام است. آن دو ستاره ی درخشان یکی بهشت زهرا دیگری زندان است.
مملکت همان ایران است اما دارالخلافه در تهران است.
انتخابات مال کافران است. ولاکن چهار سالی یک بار، شرکت در آن وظیفه ی هر مسلمان است.
اینجا جمهوری اسلامی است. آنجا جهان است.

اینجا بیست و دوی بهمن آنجا عصر ارتباطات است.

ما در دهه ی فجر زندگی می کنیم. آن ها در صده ی اینترنت.

در خانه ی ما هر کس یک شهید دارد. در خانه ی آن ها هر کس یک قایق تفریحی دارد.
دارا در پیتزا فروشی کار می کند. سارا به فیزیوتراپی می رود. گردن او در تظاهرات کج شده است.
دارا و سارا به فرزندان خود فارسی یاد می دهند و برای آن ها نوار ایرانی می خرند. من به یک نوار آن ها گوش داده ام:
«آباد باشی ای ایران/آزاد باشی ای ایران/از ما فرزندان خود دلشاد باشی ای ایران»


آن مرد را آوردند.آن مرد را با «ایرفرانس»آوردند. قطب زاده هم آمد ولا کن اورا بردند.
بازرگان نخست وزیر گردید. بنی صدر رییس جمهور شد. خلخالی را حاکم شرع کردند. کرمعلی میوه فروش سردار سپه شد.
بابا آب داد. ماما نان داد. من که فراری شدم یکی اول یکی بعداً جان داد.

دارا وسارا پناهنده شدند. کبری و صغری خواهر بودند. کبری سنگسار شده است. صغری «رفیوجی»است.

مراد و کرامت دوست بودند. مراد در جبهه شربت شهادت نوشید. کرامت جزو معلولین است.
ایران کشور ماست. کشور ما خیلی بزرگ است. ما سه رییس جمهور، دو فرمانده، و یک پادشاه داریم.
آن مرد شاعر بود. این زن نویسنده بود. آن پسر دانشجو بود. این دختر هنرمند بود. آن ها همه حلقه های یک زنجیر شدند.
آن گاوک پیشانی سفید، که حیوان است اما چون انسان است و “جسم سختش” شهره ی ایران و جهان است، سعید مرتضوی، دادستان تهران است.
این عراقی که شاهرودی است، رییس قوه ی قضاییست.
آن مرد که خندان است رییس جمهورِ اصلاح طلب یک ملت گریان است.
این برج و بارو که به آسمان است مال شورای نگهبان است.

رفسنجانی که هیچ کاره ای است، رییس مصلحت نظام است. حضرت رهبر کما فی السابق رهبر مستضعفان جهان است.
این کارنامه ی نظام است. آن دو ستاره ی درخشان یکی بهشت زهرا دیگری زندان است.
مملکت همان ایران است اما دارالخلافه در تهران است.
انتخابات مال کافران است. ولاکن چهار سالی یک بار، شرکت در آن وظیفه ی هر مسلمان است.
اینجا جمهوری اسلامی است. آنجا جهان است.

اینجا بیست و دوی بهمن آنجا عصر ارتباطات است.

ما در دهه ی فجر زندگی می کنیم. آن ها در صده ی اینترنت.

در خانه ی ما هر کس یک شهید دارد. در خانه ی آن ها هر کس یک قایق تفریحی دارد.
دارا در پیتزا فروشی کار می کند. سارا به فیزیوتراپی می رود. گردن او در تظاهرات کج شده است.
دارا و سارا به فرزندان خود فارسی یاد می دهند و برای آن ها نوار ایرانی می خرند. من به یک نوار آن ها گوش داده ام:
«آباد باشی ای ایران/آزاد باشی ای ایران/از ما فرزندان خود دلشاد باشی ای ایران»


آیت الله طباطبایی امام جمعه اصفهان می فرماید حکومت ایران اسلامی است و باید برای هدایت افرادی که هدایت نمی شوند شمشیر به دست گیرد!

هیچ فرمایشی از این فرمایش، آیت اللهی تر نمی شود. مهندسین بسیج باید فوری بسیج شده ذوب آهن اصفهان را در دست گرفته واحد شمشیر سازی اش را راه بیندازند. توصیه می کنم به محض آماده شدن، اولین قبضه را بدهند به حضرت رهبر که خلیفه هستند. دومین را بدهند به سعید مرتضوی تا به جای “جسم سخت” با “جسم تیز” بیفتد به جان ضد انقلاب هیز.

ائمه جمعه که خطبه را در استانها به نام خلیفه می خوانند می توانند نفری یک قبضه ببندند به کمر خود.

در حوزه ها هم باید یک واحد شمشیر بازی به دروس طلاب اضافه کنیم. اینطوری در ماه محرم موقع روضه خواندن می شود برای تأثیر بیشتر و فضا سازی، شمشیر و نعره را با هم کشید.

با توجه به اینکه خنجر و چاقو و پنجه بکس و زنجیر نتوانست این ملت را از آزادیخواهی بیندازد ممکن است این تیغ کج تاریخی بتواند این “کجان تاریخی” را راست کند.


آیت الله طباطبایی امام جمعه اصفهان می فرماید حکومت ایران اسلامی است و باید برای هدایت افرادی که هدایت نمی شوند شمشیر به دست گیرد!

هیچ فرمایشی از این فرمایش، آیت اللهی تر نمی شود. مهندسین بسیج باید فوری بسیج شده ذوب آهن اصفهان را در دست گرفته واحد شمشیر سازی اش را راه بیندازند. توصیه می کنم به محض آماده شدن، اولین قبضه را بدهند به حضرت رهبر که خلیفه هستند. دومین را بدهند به سعید مرتضوی تا به جای “جسم سخت” با “جسم تیز” بیفتد به جان ضد انقلاب هیز.

ائمه جمعه که خطبه را در استانها به نام خلیفه می خوانند می توانند نفری یک قبضه ببندند به کمر خود.

در حوزه ها هم باید یک واحد شمشیر بازی به دروس طلاب اضافه کنیم. اینطوری در ماه محرم موقع روضه خواندن می شود برای تأثیر بیشتر و فضا سازی، شمشیر و نعره را با هم کشید.

با توجه به اینکه خنجر و چاقو و پنجه بکس و زنجیر نتوانست این ملت را از آزادیخواهی بیندازد ممکن است این تیغ کج تاریخی بتواند این “کجان تاریخی” را راست کند.




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!