Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

آیت‌الله شاهرودی از وزیر علوم خواسته لیست دانشجویان زندانی را به ایشان برساند تا نسبت به آزادی آنها اقدام شود. احتمالاً یکی از وظایف وزرای علوم داشتن چنین لیستهایی است. با توجه به حجم کاغذ بازی ادرات تا وزیر بجنبد ممکن است باز هیجده تیر برسد و زندانها دوباره پر بشوند از دانشجو لذا ما ضمن تشکر، از آیت‌الله می‌خواهیم عجالتاً همان احمد باطبی و برادران محمدی را که اسمشان در لیست خود ایشان هم هست آزاد بفرمایند تا ضد انقلاب این فرمایشات را زر به حساب نیاورد.
خانواده آندسته از دانشجویانی که… بقیه را در اطلاعات دات نت بخوانید


آیت‌الله شاهرودی از وزیر علوم خواسته لیست دانشجویان زندانی را به ایشان برساند تا نسبت به آزادی آنها اقدام شود. احتمالاً یکی از وظایف وزرای علوم داشتن چنین لیستهایی است. با توجه به حجم کاغذ بازی ادرات تا وزیر بجنبد ممکن است باز هیجده تیر برسد و زندانها دوباره پر بشوند از دانشجو لذا ما ضمن تشکر، از آیت‌الله می‌خواهیم عجالتاً همان احمد باطبی و برادران محمدی را که اسمشان در لیست خود ایشان هم هست آزاد بفرمایند تا ضد انقلاب این فرمایشات را زر به حساب نیاورد.
خانواده آندسته از دانشجویانی که… بقیه را در اطلاعات دات نت بخوانید


مجید زُهَری با اینکه در اولین پستهایش از موقتی بودن وبلاگش می‌گوید خوشبختانه هنوز به ماندنش در وبلاگ‌آباد ادامه می‌دهد. از زندگی عادی او که برنامه‌ی رادیویی نگاهی به وبلاگ‌ها (شهر در شهر) را در رادیو ترونتو تهیه و اجرا می‌کند اطلاعی ندارم اما در وبلاگ‌آباد شخصی است بسیار فعال.
اصولاً هر وبلاگی حال و هوای خودش را دارد. بعضی از وبلاگ نویسها کوتاه نویسند و برخی بلند نویس. برای مجید زهری کوتاهی و بلندی را موضوعی که به آن می‌پردازد تعیین می‌کند، به همین خاطر گاهی پستهای او دنباله دار می‌شوند.
مجید زهری آدمی رک و قاطع است و همین باعث شده که گاهی در ستون نظرات مورد شدیدترین حملات قرار گیرد. «خبرچین» که یک خبرگزاری وبلاگی بود به همت او راه اندازی شد. مجید زهری ایران را فراموش نکرده و ماجراهایش را دنبال می‌کند اما انتقادات و حملاتش نک تیزی ندارند که به سمت کس یا چیز خاصی نشانه رفته باشند. او به مرکز خود و به شعاع دنیا و قطر دانش و آگاهی خود یقه همه چیز و هر کس را می‌گیرد و اظهار عقیده می‌کند.
در یاد داشتهای توضیحی‌ای که اینجا و آنجای وبلاگ در پاسخ به معترضین نظرات خود می‌نویسد روشن می‌کند که خود را دانای کل نمی‌داند. در بیان نظراتش به نعل و به میخ نمی‌کوبد و اگر یقه کسی را می‌گیرد دقیقاً می‌گوید از چه رنجیده و راجع به آن شخص چه فکر می‌کند. وبلاگ مجید زهری یکی از وبلاگ‌های فعال است و به مناسبت‌های مختلف مطالبی نوشته است. او به افراد و ماجراها و موضوعات زیادی پرداخته. من برشی از آن ها را که به شخصیتهای سرشناس برخورد می‌کند گرفته و از هر بخشی قسمتی را می‌آورم با این امید که برای خواندن دنباله آنها به وبلاگ مجید زهری در آدرس:بقیه را در شهرگان بخوانید.


مجید زُهَری با اینکه در اولین پستهایش از موقتی بودن وبلاگش می‌گوید خوشبختانه هنوز به ماندنش در وبلاگ‌آباد ادامه می‌دهد. از زندگی عادی او که برنامه‌ی رادیویی نگاهی به وبلاگ‌ها (شهر در شهر) را در رادیو ترونتو تهیه و اجرا می‌کند اطلاعی ندارم اما در وبلاگ‌آباد شخصی است بسیار فعال.
اصولاً هر وبلاگی حال و هوای خودش را دارد. بعضی از وبلاگ نویسها کوتاه نویسند و برخی بلند نویس. برای مجید زهری کوتاهی و بلندی را موضوعی که به آن می‌پردازد تعیین می‌کند، به همین خاطر گاهی پستهای او دنباله دار می‌شوند.
مجید زهری آدمی رک و قاطع است و همین باعث شده که گاهی در ستون نظرات مورد شدیدترین حملات قرار گیرد. «خبرچین» که یک خبرگزاری وبلاگی بود به همت او راه اندازی شد. مجید زهری ایران را فراموش نکرده و ماجراهایش را دنبال می‌کند اما انتقادات و حملاتش نک تیزی ندارند که به سمت کس یا چیز خاصی نشانه رفته باشند. او به مرکز خود و به شعاع دنیا و قطر دانش و آگاهی خود یقه همه چیز و هر کس را می‌گیرد و اظهار عقیده می‌کند.
در یاد داشتهای توضیحی‌ای که اینجا و آنجای وبلاگ در پاسخ به معترضین نظرات خود می‌نویسد روشن می‌کند که خود را دانای کل نمی‌داند. در بیان نظراتش به نعل و به میخ نمی‌کوبد و اگر یقه کسی را می‌گیرد دقیقاً می‌گوید از چه رنجیده و راجع به آن شخص چه فکر می‌کند. وبلاگ مجید زهری یکی از وبلاگ‌های فعال است و به مناسبت‌های مختلف مطالبی نوشته است. او به افراد و ماجراها و موضوعات زیادی پرداخته. من برشی از آن ها را که به شخصیتهای سرشناس برخورد می‌کند گرفته و از هر بخشی قسمتی را می‌آورم با این امید که برای خواندن دنباله آنها به وبلاگ مجید زهری در آدرس:بقیه را در شهرگان بخوانید.


عمه جان زنگ زده بود که بگوید آه مسلمانان جهان طوفانی شده زده به آمریکا.

گفتم: عمه جان اینجایی که طوفانِ آهِ شما زده، بدبخت‌ترین آمریکاییها زندگی می‌کردند. گفت: غضب الهی که بیاید تر و خشک می‌سوزد.

گفتم: آه مسلمانان چه ربطی به غضب الهی دارد، در ثانی مگر غضب الهی خشم
خلخالی است که تر و خشک را با هم بسوزاند؟

گفت: بقیه را در اطلاعات دات نت بخوانید


عمه جان زنگ زده بود که بگوید آه مسلمانان جهان طوفانی شده زده به آمریکا.

گفتم: عمه جان اینجایی که طوفانِ آهِ شما زده، بدبخت‌ترین آمریکاییها زندگی می‌کردند. گفت: غضب الهی که بیاید تر و خشک می‌سوزد.

گفتم: آه مسلمانان چه ربطی به غضب الهی دارد، در ثانی مگر غضب الهی خشم
خلخالی است که تر و خشک را با هم بسوزاند؟

گفت: بقیه را در اطلاعات دات نت بخوانید


بامداد زندی را در ماه رمضانی کشف کردم. نمی‌دانم در اینترنت به دنبال چه چیزی می گشتم که نتیجه‌ی گشت و گذارم در گوگل مرا به جایی برد که بعدها دانستم وبلاگ خوانده می‌شود! آنجا وبلاگ بامداد زندی بود با طنزی گزنده و من اولین مطلب را در وبلاگش خواندم:

دو نمااز ماه رمضان دراداره:ماه رمضان اداره سرشارازرويداد هاي جالب است.دونمونه اش راديروز ديدم:
(۱) يکي ازبرادران با زبان روزه وبانهايت خلوص به نمازظهرايستاده است.کجا؟درست دروسط اتاق.سجاده اي پهن کرده است وبلندبلند وباتلفظ هاي ناف جنبان به نيايش مشغول است.ناگهان تلفن همراه اش روي ميز شروع مي کند به آهنگ زدن.چه آهنگي؟ باورنمي کنيداگربگويم!!آهنگ باباکرم!!به سرجدم که هيچ وقت شادخواري اش ترک نشد سوگند که دروغ نمي گويم!!بادوگام خودش را به گوشي رساند .دکمه اي را زدوسرش را جلو برد ودوبارگفت الله اکبر !!دوباره دکمه اي را زد.گوشي را گذاشت روي ميز وبرگشت روي سجاده والهي به اميد تو!!دبرو که رفتي!!
ايستادم تا نمازش را تمام کند.گفتم: بقیه را در شهرگان بخوانید


بامداد زندی را در ماه رمضانی کشف کردم. نمی‌دانم در اینترنت به دنبال چه چیزی می گشتم که نتیجه‌ی گشت و گذارم در گوگل مرا به جایی برد که بعدها دانستم وبلاگ خوانده می‌شود! آنجا وبلاگ بامداد زندی بود با طنزی گزنده و من اولین مطلب را در وبلاگش خواندم:

دو نمااز ماه رمضان دراداره:ماه رمضان اداره سرشارازرويداد هاي جالب است.دونمونه اش راديروز ديدم:
(۱) يکي ازبرادران با زبان روزه وبانهايت خلوص به نمازظهرايستاده است.کجا؟درست دروسط اتاق.سجاده اي پهن کرده است وبلندبلند وباتلفظ هاي ناف جنبان به نيايش مشغول است.ناگهان تلفن همراه اش روي ميز شروع مي کند به آهنگ زدن.چه آهنگي؟ باورنمي کنيداگربگويم!!آهنگ باباکرم!!به سرجدم که هيچ وقت شادخواري اش ترک نشد سوگند که دروغ نمي گويم!!بادوگام خودش را به گوشي رساند .دکمه اي را زدوسرش را جلو برد ودوبارگفت الله اکبر !!دوباره دکمه اي را زد.گوشي را گذاشت روي ميز وبرگشت روي سجاده والهي به اميد تو!!دبرو که رفتي!!
ايستادم تا نمازش را تمام کند.گفتم: بقیه را در شهرگان بخوانید


باران آمد

September - 21 - 2005ADD COMMENTS

شماره 9-8 فصلنامه¬ی فرهنگی و ادبی «باران» منتشر شد.

این شماره، که با یادداشت بهزاد کشمیری¬پور، مسعود مافان و گزارشی از روند خاطره‌نویسی ایرانیان، فهرستی از داستان‌هایی با تم زندان و دهه‌ی 60 آغاز می¬شود.
در بخش ویژه‌ با عنوان فصل خاطره مطالبی چون گزارشی کوتاه از خاطره‌نویسی ایرانیان، فهرستی از داستان‌هایی با تم دهه‌ی شصت، پاره‌ای از کتاب «مونولوگ پاره پاره شاعر شما» نوشته‌ی اکبر سردوزامی: روایت اعظم، فهرست چند کتاب خاطرات/ مسعود درخشان، چند خاطره و یک خاطره- نقش پنهان فرح پهلوی در نخست وزیری شاپور بختیار/ ناصر رحیم‌خانی، خاطرات زندان؛ اشاره‌ای از زاویه‌ی زبان‌شناختی/ اعظم کیاکجوری، نگاهی به کتاب «خشت و خاکستر»، خاطرات میرزا آقا عسگری(مانی)/ ملیحه تیره‌گل، چهار پری کوچک مسلح!- خاطراتی از 4 زن چریک فدایی/ مریم سطوت، گناه و توبه؛ بر پایه‌ی دین در پوستین حکومت!/ احمد اربابی، مروری بر تاثیر شکنجه و زندان بر شخصیت زندانی/ علی فرمانده، خاطره و بازگویی خاطره/ محمد عقیلی، مادران میدان مایو / منیره برادران و خاطرات زندانیان سیاسی و زندان/ احمد علوی؛
در بخش گفت‌و‌گو، گفت‌وگو با بانوی آواز ایران، مرضیه/ زینت هاشمی، روایتی دیگر از ماجرای سفر به ارمنستان در گفت‌وگو با علی صدیقی، گفت‌و‌گو با نقی حمیدیان، نویسنده‌ی کتاب «سفر با بال‌های آرزو»،گفت‌وگویی با حمید صدر، نویسنده‌ی رمان منشی حافظه به زبان آلمانی/ شهلا شفیق، وگفت‌و‌گو با هومن عزیزی، نویسنده‌ی رمان نگاتیو؛
در بخش کتابخانه‌ی باران مطالب پاره‌ای از کتاب «روزها در راه» خاطرات شاهرخ مسکوب و نامه‌ای به دوست/ سراغ رمان مسکوب/ مهدی استعدادی‌شاد؛
در بخش فرهنگ و اندیشه مقالات تاویل‌گرایی در اندیشه‌ی مولانا / احمد علوی و آزادی جنسی، آزادی فردی/ دکتر حسین فرهمند؛
در بخش داستان و شعر فصلی از رمان تماما مخصوص!/ عباس معروفی، خواب‌های من در سرزمین امپراطوری آمریکا/ عزت‌السادات گوشه‌گیر، همه‌ی ما را می‌کشند/ هوشنگ اسدی، و چهار فصل از کتاب ناآرامی نوشته‌ی فرناندو پسوآ/ حسین منصوری، 3 شعر از صبا تهرانی؛
و در بخش نقد و نظر نگاهی کوتاه به مده‌آی ائوریپیدس، با توجه به نظریه‌ی ارسطو/ بهروز شیدا، تاملی در ادبیات پست‌مدرن ایران/ ملیحه تیره‌گل، اعتراض شهرنوش پارسی‌پور به ناشر ایرانی: نویسنده‌ی فقیر در تبعید، و رمان «ماجراهای ساده و کوچک روح درخت» و سانسور آن در ایران گردآوری شده است.
در بخش تازه چه خبر؟، به ترجمه‌ی کافه رنسانس نوشته ساسان قهرمان به زبان انگلیسی، و کارهای جدید بهروز شیدا اشاره شده است. همچنین در این شماره رباب محب نگاهی کرده است به کتاب به یاد انگشت‌های نسخه نویسم نوشته اکبر سردوزامی.
سردبیر میهمان این شماره فصلنامه‌ی باران ناصر رحیم‌خانی است.

باران را از کتابفروشی شهر خود بخواهید و یا از طریق پست الکترونی
[email protected]
www.baran.st


باران آمد

September - 21 - 2005ADD COMMENTS

شماره 9-8 فصلنامه¬ی فرهنگی و ادبی «باران» منتشر شد.

این شماره، که با یادداشت بهزاد کشمیری¬پور، مسعود مافان و گزارشی از روند خاطره‌نویسی ایرانیان، فهرستی از داستان‌هایی با تم زندان و دهه‌ی 60 آغاز می¬شود.
در بخش ویژه‌ با عنوان فصل خاطره مطالبی چون گزارشی کوتاه از خاطره‌نویسی ایرانیان، فهرستی از داستان‌هایی با تم دهه‌ی شصت، پاره‌ای از کتاب «مونولوگ پاره پاره شاعر شما» نوشته‌ی اکبر سردوزامی: روایت اعظم، فهرست چند کتاب خاطرات/ مسعود درخشان، چند خاطره و یک خاطره- نقش پنهان فرح پهلوی در نخست وزیری شاپور بختیار/ ناصر رحیم‌خانی، خاطرات زندان؛ اشاره‌ای از زاویه‌ی زبان‌شناختی/ اعظم کیاکجوری، نگاهی به کتاب «خشت و خاکستر»، خاطرات میرزا آقا عسگری(مانی)/ ملیحه تیره‌گل، چهار پری کوچک مسلح!- خاطراتی از 4 زن چریک فدایی/ مریم سطوت، گناه و توبه؛ بر پایه‌ی دین در پوستین حکومت!/ احمد اربابی، مروری بر تاثیر شکنجه و زندان بر شخصیت زندانی/ علی فرمانده، خاطره و بازگویی خاطره/ محمد عقیلی، مادران میدان مایو / منیره برادران و خاطرات زندانیان سیاسی و زندان/ احمد علوی؛
در بخش گفت‌و‌گو، گفت‌وگو با بانوی آواز ایران، مرضیه/ زینت هاشمی، روایتی دیگر از ماجرای سفر به ارمنستان در گفت‌وگو با علی صدیقی، گفت‌و‌گو با نقی حمیدیان، نویسنده‌ی کتاب «سفر با بال‌های آرزو»،گفت‌وگویی با حمید صدر، نویسنده‌ی رمان منشی حافظه به زبان آلمانی/ شهلا شفیق، وگفت‌و‌گو با هومن عزیزی، نویسنده‌ی رمان نگاتیو؛
در بخش کتابخانه‌ی باران مطالب پاره‌ای از کتاب «روزها در راه» خاطرات شاهرخ مسکوب و نامه‌ای به دوست/ سراغ رمان مسکوب/ مهدی استعدادی‌شاد؛
در بخش فرهنگ و اندیشه مقالات تاویل‌گرایی در اندیشه‌ی مولانا / احمد علوی و آزادی جنسی، آزادی فردی/ دکتر حسین فرهمند؛
در بخش داستان و شعر فصلی از رمان تماما مخصوص!/ عباس معروفی، خواب‌های من در سرزمین امپراطوری آمریکا/ عزت‌السادات گوشه‌گیر، همه‌ی ما را می‌کشند/ هوشنگ اسدی، و چهار فصل از کتاب ناآرامی نوشته‌ی فرناندو پسوآ/ حسین منصوری، 3 شعر از صبا تهرانی؛
و در بخش نقد و نظر نگاهی کوتاه به مده‌آی ائوریپیدس، با توجه به نظریه‌ی ارسطو/ بهروز شیدا، تاملی در ادبیات پست‌مدرن ایران/ ملیحه تیره‌گل، اعتراض شهرنوش پارسی‌پور به ناشر ایرانی: نویسنده‌ی فقیر در تبعید، و رمان «ماجراهای ساده و کوچک روح درخت» و سانسور آن در ایران گردآوری شده است.
در بخش تازه چه خبر؟، به ترجمه‌ی کافه رنسانس نوشته ساسان قهرمان به زبان انگلیسی، و کارهای جدید بهروز شیدا اشاره شده است. همچنین در این شماره رباب محب نگاهی کرده است به کتاب به یاد انگشت‌های نسخه نویسم نوشته اکبر سردوزامی.
سردبیر میهمان این شماره فصلنامه‌ی باران ناصر رحیم‌خانی است.

باران را از کتابفروشی شهر خود بخواهید و یا از طریق پست الکترونی
[email protected]
www.baran.st


آیت‌الله مصباح یزدی می‌فرمایند باید اسلامی کردن دانشگاهها را سرعت بخشید و هر چه سریعتر علما کتابهای دانشگاهی را مورد بررسی قرار داده متن آنها را اسلامی کنند. به نظر من از همان اول که جهاد دانشگاهی شروع شد بیخود این کار را به دست دکترها دادند چون هم خیلی ها را از نان خوردن انداختند و هم خود به نوایی نرسیدند. این کار فقط از علمایی چون آیت ا‌لله العظمی مصباح یزدی ساخته است و بس. کتابهای دانشگاه هم وضعشان بسیار خراب است. در یک کشور اسلامی باعث سرشکستگی است که در فیزیک دانشگاهش هنوز آینه ها محدب و مقعر باشند. این‌ها قرطی بازی است. تمام آینه‌ها باید مسطح بوده و از شفافیت دینی برخوردار باشند. همین فیزیک‌های با سطح شیب دار است که آهسته آهسته باعث سقوط مسلمانان به جهنم می‌شوند. فیزیکی که از اول تا آخر از اصطکاک صحبت می‌کند در واقع…بقیه در اطلاعات دات نت


آیت‌الله مصباح یزدی می‌فرمایند باید اسلامی کردن دانشگاهها را سرعت بخشید و هر چه سریعتر علما کتابهای دانشگاهی را مورد بررسی قرار داده متن آنها را اسلامی کنند. به نظر من از همان اول که جهاد دانشگاهی شروع شد بیخود این کار را به دست دکترها دادند چون هم خیلی ها را از نان خوردن انداختند و هم خود به نوایی نرسیدند. این کار فقط از علمایی چون آیت ا‌لله العظمی مصباح یزدی ساخته است و بس. کتابهای دانشگاه هم وضعشان بسیار خراب است. در یک کشور اسلامی باعث سرشکستگی است که در فیزیک دانشگاهش هنوز آینه ها محدب و مقعر باشند. این‌ها قرطی بازی است. تمام آینه‌ها باید مسطح بوده و از شفافیت دینی برخوردار باشند. همین فیزیک‌های با سطح شیب دار است که آهسته آهسته باعث سقوط مسلمانان به جهنم می‌شوند. فیزیکی که از اول تا آخر از اصطکاک صحبت می‌کند در واقع…بقیه در اطلاعات دات نت




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!