Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

خلخالیِ حضرت رهبر، در پاسخ این سئوال مجری برنامه‌ی کوله‌پشتی که پرسید: شما از من دهسال بزرگتر هستید پس چرا اینهمه از من جلوتر هستید با غلظت تمام جواب داد: بخاطر تقواح.
تعطیل کردن صد و بیست نشریه در چند سال.
قضاوت بر اساس سمت و سوی انگشت حضرت رهبر.
وقع ننهادن به اعتراضات عالم و آدم.
استفاده از جسم سخت برای کشتن انسانها.
حکم اعدام صادر کردن، تحت عنوان اراذل و اوباش.


خلخالیِ حضرت رهبر، در پاسخ این سئوال مجری برنامه‌ی کوله‌پشتی که پرسید: شما از من دهسال بزرگتر هستید پس چرا اینهمه از من جلوتر هستید با غلظت تمام جواب داد: بخاطر تقواح.
تعطیل کردن صد و بیست نشریه در چند سال.
قضاوت بر اساس سمت و سوی انگشت حضرت رهبر.
وقع ننهادن به اعتراضات عالم و آدم.
استفاده از جسم سخت برای کشتن انسانها.
حکم اعدام صادر کردن، تحت عنوان اراذل و اوباش.


رأی گفت: اشتباه همه آهو را به دام گرگ انداخت. گرگ بیلاخ را به همه داد و به جان آهو افتاد.
برهمن پرسید: جنگل را چه شد کجا رفتند همه؟
رأی گفت: همه به جان هم افتادند و جنگل را ماتم گرفت.

برهمن دو سه پک محکم به سیگارش زد و چیزی نگفت.


رأی گفت: اشتباه همه آهو را به دام گرگ انداخت. گرگ بیلاخ را به همه داد و به جان آهو افتاد.
برهمن پرسید: جنگل را چه شد کجا رفتند همه؟
رأی گفت: همه به جان هم افتادند و جنگل را ماتم گرفت.

برهمن دو سه پک محکم به سیگارش زد و چیزی نگفت.


مثل

July - 24 - 20071 COMMENT

یکی را از آیات عظام حکایت کنند که چون رهبر شد اذیت تا جایی برد که حتی خودی‌ها از ترسش غربت نشینی گزیدند. روزی به مجلس او و مشاورش تاریخ می‌خواندند. در زوال دولت شاهنشاهی. مورخ را پرسید:
هیچ توان دانستن که روح‌الله که گیج و منگ بود و گنج و حشم نداشت چگونه امامی بر او مقرر شد؟
مورخ گفت:
چنان که آمده خلقی ندانسته و چشم بسته بر او گرد آمد و بیسوادی مد شد. پس او امام شد.
مشاور رهبر را گفت:
رهبرا تعصب و خامی در ملک ما موجب امامیست، پس تو خلق را هر روز خداتر شو و همان به که بیسوادی به جان پروری که آیت‌الله به بیسواد کند سروری.


مثل

July - 23 - 20071 COMMENT

یکی را از آیات عظام حکایت کنند که چون رهبر شد اذیت تا جایی برد که حتی خودی‌ها از ترسش غربت نشینی گزیدند. روزی به مجلس او و مشاورش تاریخ می‌خواندند. در زوال دولت شاهنشاهی. مورخ را پرسید:
هیچ توان دانستن که روح‌الله که گیج و منگ بود و گنج و حشم نداشت چگونه امامی بر او مقرر شد؟
مورخ گفت:
چنان که آمده خلقی ندانسته و چشم بسته بر او گرد آمد و بیسوادی مد شد. پس او امام شد.
مشاور رهبر را گفت:
رهبرا تعصب و خامی در ملک ما موجب امامیست، پس تو خلق را هر روز خداتر شو و همان به که بیسوادی به جان پروری که آیت‌الله به بیسواد کند سروری.


به عمه‌جان می‌گویم تو و قاضی مرتضوی که می‌دانید دو نفر از این دوازده نفری که در اوین به نام اراذل و اوباشِ تهران، اعدام شدند بلوچ بودند. می‌گوید دست این قاضی نمک نداره شمارو از قاچاقچی و اشرار به اراذل و اوباش ارتقاء مقام داده و در پایتخت اعدامتان می‌کند عوض تشکر دلخورید؟


به عمه‌جان می‌گویم تو و قاضی مرتضوی که می‌دانید دو نفر از این دوازده نفری که در اوین به نام اراذل و اوباشِ تهران، اعدام شدند بلوچ بودند. می‌گوید دست این قاضی نمک نداره شمارو از قاچاقچی و اشرار به اراذل و اوباش ارتقاء مقام داده و در پایتخت اعدامتان می‌کند عوض تشکر دلخورید؟


بر دیوار کوتاه بدبختی نوشته بود: جهان ای برادر بماند به کس، آفرین! دل اندر جهان بند و بس، بکن تکیه بر ملک دنیا و مکن پُشت، که بسیار یک‌لا قبا چون ترا کشت، چون عاقبت می‌کَنَد جان یک‌لا قبا، چه تاجداری کشد او را چه اهل عبا

عکس تزئینیست. تعدادی از اراذل اوباشی هستند که به زودی اعدام خواهند شد.اگر خوب دقت کنید اراذلی و اوباشی از سن وسال و دمپایی همه میبارد


بر دیوار کوتاه بدبختی نوشته بود: جهان ای برادر بماند به کس، آفرین! دل اندر جهان بند و بس، بکن تکیه بر ملک دنیا و مکن پُشت، که بسیار یک‌لا قبا چون ترا کشت، چون عاقبت می‌کَنَد جان یک‌لا قبا، چه تاجداری کشد او را چه اهل عبا

عکس تزئینیست. تعدادی از اراذل اوباشی هستند که به زودی اعدام خواهند شد.اگر خوب دقت کنید اراذلی و اوباشی از سن وسال و دمپایی همه میبارد


خری را صاحبش بار کرده بود و سیخش می‌زد تا از سر‌بالایی نفس گیری بالا برود. خر جان می‌کند اما دم نمی‌زد. گاوی گفتش ترا چه می‌شود؟ عرعری بکن. بایست. بیفت. بمیر. این چه تن در دادن است؟
خر گفت عرعر بکنم پوزه‌بندم را می‌بندد. بایستم کاه جویم را می‌برد. بیفتم سوارم می‌شود. بمیرم فاتحه‌ام را می‌خواند. منتظر فرصتم تا لگدی بزنم به مثانه‌اش که بلند نشود.


خری را صاحبش بار کرده بود و سیخش می‌زد تا از سر‌بالایی نفس گیری بالا برود. خر جان می‌کند اما دم نمی‌زد. گاوی گفتش ترا چه می‌شود؟ عرعری بکن. بایست. بیفت. بمیر. این چه تن در دادن است؟
خر گفت عرعر بکنم پوزه‌بندم را می‌بندد. بایستم کاه جویم را می‌برد. بیفتم سوارم می‌شود. بمیرم فاتحه‌ام را می‌خواند. منتظر فرصتم تا لگدی بزنم به مثانه‌اش که بلند نشود.




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!