Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

آیت‌الله شاهرودی می‌فرمایند جامعه دچار بیماری کثرت جرائم شده و از دلسوزان نظام می‌خواهد فکری بکنند. من از دلسوزان نظام نیستم اما دلم برای جامعه می‌سوزد. برای همین، بیمار را معاینه کردم. وقتی می‌خواستم تب سنج را زیر زبانش بگذارم متوجه شدم زبانش را بریده‌اند. قار و قور شکمش نمی‌گذاشت به ضربان قلبش گوش بدهم. دو آزمایش دادم. نتایج آزمایش نشان داد که بالا تنه، دارد از کار می‌افتد و پایین تنه به شدت تب کرده.
مسئولان نظام تا وخامت کامل حال بیمار دست روی دست گذاشته‌اند. حالا نه از دست دلسوزان نظام کاری بر‌می‌آید نه از دست دلسوزان جامعه. بهتر است حاج آقا که عربیشان خوب است فاتحه را بخواند.


آیت‌الله شاهرودی می‌فرمایند جامعه دچار بیماری کثرت جرائم شده و از دلسوزان نظام می‌خواهد فکری بکنند. من از دلسوزان نظام نیستم اما دلم برای جامعه می‌سوزد. برای همین، بیمار را معاینه کردم. وقتی می‌خواستم تب سنج را زیر زبانش بگذارم متوجه شدم زبانش را بریده‌اند. قار و قور شکمش نمی‌گذاشت به ضربان قلبش گوش بدهم. دو آزمایش دادم. نتایج آزمایش نشان داد که بالا تنه، دارد از کار می‌افتد و پایین تنه به شدت تب کرده.
مسئولان نظام تا وخامت کامل حال بیمار دست روی دست گذاشته‌اند. حالا نه از دست دلسوزان نظام کاری بر‌می‌آید نه از دست دلسوزان جامعه. بهتر است حاج آقا که عربیشان خوب است فاتحه را بخواند.


موشک فضاپیمای «امید» احتمالاً حالا نزدیک آسمان اول رسیده. موشک‌های کفار که به فضا رفتند از قولشان شایعه شد که صدای اذان را آنجا می‌شنیده‌اند. پس‌فردا که صنعت فضایی ما جا افتاد وطبق سنت، حوزه و علما همه کاره‌اش شدند می‌ترسم با موشک «انشا‌ء‌الله» همه‌ی آسمانها را پیموده از حوران بهشتی و شهیدان زنده عکسهایی بگیرند که مومنین ضعف کنند و کفار شاخ در بیاورند.


موشک فضاپیمای «امید» احتمالاً حالا نزدیک آسمان اول رسیده. موشک‌های کفار که به فضا رفتند از قولشان شایعه شد که صدای اذان را آنجا می‌شنیده‌اند. پس‌فردا که صنعت فضایی ما جا افتاد وطبق سنت، حوزه و علما همه کاره‌اش شدند می‌ترسم با موشک «انشا‌ء‌الله» همه‌ی آسمانها را پیموده از حوران بهشتی و شهیدان زنده عکسهایی بگیرند که مومنین ضعف کنند و کفار شاخ در بیاورند.


موشک فضا پیمای امید عکس‌های زیر را به زمین ارسال نکرد:
– عکس دو خواهری که در کرج محکوم به سنگسار شده‌اند.
– عکس تخریب منازل بهائیان.
– عکس ایوب گنجی امام جمعه سنندج.
– عکس دوازده کودک در انتظار اعدام.
صاحبنظران می‌گویند با این‌که ایران از لحاظ موشکی صاحب «امید» شده اما امیدی نیست که پیشرفت فضایی پسرفت قضایی را جبران کند.


اپوزسیون خارج تکلیفش روشن است. تمام و کمال، خوب یا خراب، در خارج است.
اپوزسیون داخل از داخل گرفته تا خارج در هر پس کوچه‌ای که اپوزسیون خارج ساکن است، سکنی گزیده اما بیست و نه سال فاصله و یک ایدئولوژی افتاده بینشان.
فرق نمی‌کند چقدر اپوزسیون خارج سفره ابوالفضلی باشد یا درویش کشکولی، با یک مهرِ «چپ» خلاصه می‌شود می‌رود پی کارش.
اپوزسیون داخل هم فرق نمی‌کند چقدر سبز سیدی باشد یا سرخ رفیقی. یک مهرِ «مکتبی» تکلیفش را روشن می‌کند. این وسط دهه‌ی فجر می‌ماند و یک نظام پر زجر که همه چیز را به زشتی خود در آورده.
خداوند یا ایزدِ منان یا اهورا مزدا یا اقتدار یا طبیعت یا جبرِ تاریخ همه‌ی ما را به راه راست هدایت کند.
عنوان بی ربط مطلب، کلکی بود برای کلیک بیشتر، و الا امام کجا و کت و شلوار کجا.


موشک فضا پیمای امید عکس‌های زیر را به زمین ارسال نکرد:
– عکس دو خواهری که در کرج محکوم به سنگسار شده‌اند.
– عکس تخریب منازل بهائیان.
– عکس ایوب گنجی امام جمعه سنندج.
– عکس دوازده کودک در انتظار اعدام.
صاحبنظران می‌گویند با این‌که ایران از لحاظ موشکی صاحب «امید» شده اما امیدی نیست که پیشرفت فضایی پسرفت قضایی را جبران کند.


اپوزسیون خارج تکلیفش روشن است. تمام و کمال، خوب یا خراب، در خارج است.
اپوزسیون داخل از داخل گرفته تا خارج در هر پس کوچه‌ای که اپوزسیون خارج ساکن است، سکنی گزیده اما بیست و نه سال فاصله و یک ایدئولوژی افتاده بینشان.
فرق نمی‌کند چقدر اپوزسیون خارج سفره ابوالفضلی باشد یا درویش کشکولی، با یک مهرِ «چپ» خلاصه می‌شود می‌رود پی کارش.
اپوزسیون داخل هم فرق نمی‌کند چقدر سبز سیدی باشد یا سرخ رفیقی. یک مهرِ «مکتبی» تکلیفش را روشن می‌کند. این وسط دهه‌ی فجر می‌ماند و یک نظام پر زجر که همه چیز را به زشتی خود در آورده.
خداوند یا ایزدِ منان یا اهورا مزدا یا اقتدار یا طبیعت یا جبرِ تاریخ همه‌ی ما را به راه راست هدایت کند.
عنوان بی ربط مطلب، کلکی بود برای کلیک بیشتر، و الا امام کجا و کت و شلوار کجا.


لباس تنگ

February - 4 - 2008ADD COMMENTS

هادی قابل یک شانس آورد یک بدشانسی. بدشانسی‌اش این است که چهل ماه بیخود باید برود زندان.

خوش شانسی‌اش این است که خلع لباسش می‌کنند.

مدتها بود که این لباس برای هادی قابل تنگ شده بود اما خودش رویش نمی‌شد آنرا در بیاورد.


لباس تنگ

February - 4 - 2008ADD COMMENTS

هادی قابل یک شانس آورد یک بدشانسی. بدشانسی‌اش این است که چهل ماه بیخود باید برود زندان.

خوش شانسی‌اش این است که خلع لباسش می‌کنند.

مدتها بود که این لباس برای هادی قابل تنگ شده بود اما خودش رویش نمی‌شد آنرا در بیاورد.


سرپرست اداره فرهنگی زندان‌های سیستان و بلوچستان گفت باید کتابخوانی در زندان سنت رایج شود:
زندانیان محترم کتابی را که امروز برایتان می‌خوانم آئین دوست یابی دیل کارنگی است…
– آقا! آقای محترمی که فردا بناست اعدام بشی گوش بده…
دیل کارنگی توی کتاب خودش می‌گه…
– برادر اجازه؟
– بفرمائید.
– برادر غروب بناست دست راست و پای چپ منو قطع کنن. من می‌تونم برم بیرون؟
– نه جانم. تو اتفاقاً بیشتر احتیاج داری. دیل کارنگی که برای دست و پا دارا کتاب ننوشته.
داشتم می‌گفتم: دیل کارنگی که یکی از نویسندگان…
– تق…تق…تق
– بفرمائید تو
– برادر، اون خواهری که تو کلاستون هست باید تشریف بیاره ببریم سنگسارش کنیم.
کلاس شلوغ می‌شود. برادران، خواهر را می‌برند. کتابخوان سرسام گرفته. یکی می‌گوید دوست به چه درد ما می‌خورد. یکی داد می‌زند ما اگه دوست داشتیم وضعمون بهتر از این بود…
برادر با کلتش چند تیر به سقف کلاس می‌زند. کلاس ساکت می‌شود. کتابخوان می‌گوید اولین جلدِ دوره‌ی شصت و پنج جلدی آثار شهید مطهری رو براتون می‌خونم تا با مبادی دین آشنا بشید.


سرپرست اداره فرهنگی زندان‌های سیستان و بلوچستان گفت باید کتابخوانی در زندان سنت رایج شود:
زندانیان محترم کتابی را که امروز برایتان می‌خوانم آئین دوست یابی دیل کارنگی است…
– آقا! آقای محترمی که فردا بناست اعدام بشی گوش بده…
دیل کارنگی توی کتاب خودش می‌گه…
– برادر اجازه؟
– بفرمائید.
– برادر غروب بناست دست راست و پای چپ منو قطع کنن. من می‌تونم برم بیرون؟
– نه جانم. تو اتفاقاً بیشتر احتیاج داری. دیل کارنگی که برای دست و پا دارا کتاب ننوشته.
داشتم می‌گفتم: دیل کارنگی که یکی از نویسندگان…
– تق…تق…تق
– بفرمائید تو
– برادر، اون خواهری که تو کلاستون هست باید تشریف بیاره ببریم سنگسارش کنیم.
کلاس شلوغ می‌شود. برادران، خواهر را می‌برند. کتابخوان سرسام گرفته. یکی می‌گوید دوست به چه درد ما می‌خورد. یکی داد می‌زند ما اگه دوست داشتیم وضعمون بهتر از این بود…
برادر با کلتش چند تیر به سقف کلاس می‌زند. کلاس ساکت می‌شود. کتابخوان می‌گوید اولین جلدِ دوره‌ی شصت و پنج جلدی آثار شهید مطهری رو براتون می‌خونم تا با مبادی دین آشنا بشید.




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!