دخترک که آمد هم دستِ بزن داشت هم فحش میداد. کتک زدن از سرش افتاد. فحش را بعد از آنکه میدهد دهانش را با دست کوچکش میگیرد و چشمهایش را تا میتواند باز میکند.
امروز از من پرسید: عمو، «کوکوماگا» حرفِ بده؟
گفتم: نه
حالا از کنار هر کس که رد میشود یک کوکوماگا حوالهاش میکند و میخندد.