Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

خبر انفجار بمب در مسجد امیرالمومنین زاهدان بلافاصله بعد از پایان یافتن رزمایش امنیت و اقتدار نشان می‏دهد رزمایش‏ها بغیر از بلعیدن میلیاردها پول نه امنیتی به دنبال دارند و نه اقتداری بوجود می‏آورند. تأکید مرتب استاندار این استان را در هفته‏های اخیر که اصرار داشت استان سیستان و بلوچستان یکی از امنترین استانهای ایران است البته که من جدی نمی‏گرفتم و می‏دانستم آنچه که نظام در این استان کاشته متأسفانه محصولی غیر از آن خواهد داشت که استاندار شعارش را می‏دهد.

اعدام یعقوب مهرنهاد جوانی که با مجوزِ خود نظام دست به فعالیت‏های فرهنگی زده بود و اعدام پی در پی چند روحانی سنی به جرم ثابت نشده‏ی همکاری با گروهک جند‏الله و دستگیری و ترور ریش سپیدان و تخریب اماکن مذهبی در این استان اقداماتی بود که اکثر فعالین سیاسی اجتماعی این استان را نگران عواقب آن می‏کرد. هشدارهای چند باره اکثر ما که با خشونت و مبارزه مسلحانه مخالفیم نه تنها از طرف مقامات ندیده گرفته شد بلکه افرادی که مشخصاً از جانب نظام حمایت می‏شدند به قصد تخریب، ما را مرتبط به گروهک‏هایی اعلام می‏کردند که همیشه خشونت و کشتار کور آنها از جانب ما محکوم شده بود. حد اقل در بیش از پنجاه پست همین وبلاگ در چندین سال گذشته در مناسبتهای مختلف که نظام با سیاستهای غلط خود نا امنی را به این استان می‏آورد پیش بینی کرده بودم که این استان و نهایتاً ایران به سمت خشونتهایی پیش خواهد ‏رفت که در افغانستان و پاکستان و عراق شاهد آنیم. متأسفانه با اینکه این نظام سی ساله شده و ریش رهبرانش با کشتار و اعدام و سنگسار همین مردم سفید شده هنوز در مملکت داری، نشانه‏هایی از شعور در رفتار آنها دیده نمی‏شود. برگزاری مراسم دولتی سوگواری و دامن زدن به احساسات مذهبی و سپردن پستهای کلیدی استان به دست متعصبین و تند روها از اقدامات چهار سال اخیر این نظام است که به سیاست‏های غلط قبلی افزوده شده است.

خبر انفجار بمب در مسجد امیرالمومنین زاهدان فاجعه‏ای است که همه‏ی ما باید از آن به خود بلرزیم. ضمن اعلام انزجار از این حرکت، خود را در اندوه بیکران هموطنان و همشهری‏های زاهدانیم شریک می‏دانم. هیچ منطق و استدلالی نمی‏تواند چنین حرکاتی را توجیه و قابل قبول کند.


دلتنگی

May - 28 - 20093 COMMENTS

حرفهایم جا مانده‏اند در گفتن
آزارم را
احاطه کرده
صد بغض نترکیده

*********************

تا آنطرف حادثه
از دهان افتاده، زندگی
سایه‏ی تکرار
روی یکنواختی
فقط لبخند تو
مثل شکوفه نگاه می‏کند

*******************

دو طرفِ دره‏ی ممنوع
پای بندِ برودتِ دلخورِ رابطه
دستها در تکانِ بودن
تو آزرده‏ی حسِ گناه
من در خنده‏هایت
می‏کشم نفس


دلتنگی

May - 27 - 2009ADD COMMENTS

حرفهایم جا مانده‏اند در گفتن
آزارم را
احاطه کرده
صد بغض نترکیده

*********************

تا آنطرف حادثه
از دهان افتاده، زندگی
سایه‏ی تکرار
روی یکنواختی
فقط لبخند تو
مثل شکوفه نگاه می‏کند

*******************

دو طرفِ دره‏ی ممنوع
پای بندِ برودتِ دلخورِ رابطه
دستها در تکانِ بودن
تو آزرده‏ی حسِ گناه
من در خنده‏هایت
می‏کشم نفس


بر اساس اطلاعات وارده رودخانه‏ی هیرمند که قسمت ایرانش دچار دست انداز و خشکی شده در قسمت افغانستان به صورت ناگهانی یک شبه صاحب کتابخانه‏ای شده با چندین تن کتاب. با اینکه فعلاً والی نیمروز و وزارت اطلاعات و فرهنگ و دادگاه عالی افغانستان انگشت این بذل و بخشش را به سمت هم دراز می‏کنند کارشناسان محیط زیست شکی ندارند که در روزهای آینده ماهی های مردنی این رودخانه با این کتابها دست به خودکشی می‏زنند.
از قرار معلوم کتابهایی را که به دست این رودخانه سپرده‏اند مال آقایان: حسن پولادی، بصیر احمد دولت آبادی، جواد خاوری، علی‏ابن ابی طالب و کافی می‏باشند. خوشبختانه حضرات حسن پولادی و علی‏ابن ابی طالب و کافی عمرشان را به شما داده‏اند اما گویا تا دم تحریر این مطلب عالیجنابان بصیر احمد دولت آبادی و جواد خاوری از نعمت سلامتی برخوردار و نفسی در بدنشان جاری است. چنانچه این آقایان هنوز از زندگی سیر نشده‏اند بهتر است تا اطلاع ثانوی از نیمروز عبور نکنند چون هیچ بعید نیست در این نشست و برخواست‏های سران دو جمهوری اسلامی تمام کاسه کوزه‏های اتهام «اختلاف بر انگیز بودن» کتابها بر سر آنان شکسته و منجر به بخشیدن خود آنها به این رودخانه‏ی پر جنجال بشود.

پی نوشت: از آنجایی که ملت مسلمان ایران و افغانستان با نوشته های حضرت علی(ع) و آقای کافی بقدر کافی آشنا هستند نتیجه سیرچ گوگل را راجع به کتاب‏های سایر نویسندگانی که کتابهایشان را آب برد در زیر می‏گذارم تا اگر در منطقه هستید و ماهی‏ای میل فرمودید بدانید چه کتابی میل فرموده.

هزاره ها نوشته حسن پولادی به ترجمه عالمی کرمانی

شناسنامه افغانستان نوشته بصیر احمد دولت آبادی

گل سرخ دل افگار نوشته جواد خاوری


بر اساس اطلاعات وارده رودخانه‏ی هیرمند که قسمت ایرانش دچار دست انداز و خشکی شده در قسمت افغانستان به صورت ناگهانی یک شبه صاحب کتابخانه‏ای شده با چندین تن کتاب. با اینکه فعلاً والی نیمروز و وزارت اطلاعات و فرهنگ و دادگاه عالی افغانستان انگشت این بذل و بخشش را به سمت هم دراز می‏کنند کارشناسان محیط زیست شکی ندارند که در روزهای آینده ماهی های مردنی این رودخانه با این کتابها دست به خودکشی می‏زنند.
از قرار معلوم کتابهایی را که به دست این رودخانه سپرده‏اند مال آقایان: حسن پولادی، بصیر احمد دولت آبادی، جواد خاوری، علی‏ابن ابی طالب و کافی می‏باشند. خوشبختانه حضرات حسن پولادی و علی‏ابن ابی طالب و کافی عمرشان را به شما داده‏اند اما گویا تا دم تحریر این مطلب عالیجنابان بصیر احمد دولت آبادی و جواد خاوری از نعمت سلامتی برخوردار و نفسی در بدنشان جاری است. چنانچه این آقایان هنوز از زندگی سیر نشده‏اند بهتر است تا اطلاع ثانوی از نیمروز عبور نکنند چون هیچ بعید نیست در این نشست و برخواست‏های سران دو جمهوری اسلامی تمام کاسه کوزه‏های اتهام «اختلاف بر انگیز بودن» کتابها بر سر آنان شکسته و منجر به بخشیدن خود آنها به این رودخانه‏ی پر جنجال بشود.

پی نوشت: از آنجایی که ملت مسلمان ایران و افغانستان با نوشته های حضرت علی(ع) و آقای کافی بقدر کافی آشنا هستند نتیجه سیرچ گوگل را راجع به کتاب‏های سایر نویسندگانی که کتابهایشان را آب برد در زیر می‏گذارم تا اگر در منطقه هستید و ماهی‏ای میل فرمودید بدانید چه کتابی میل فرموده.

هزاره ها نوشته حسن پولادی به ترجمه عالمی کرمانی

شناسنامه افغانستان نوشته بصیر احمد دولت آبادی

گل سرخ دل افگار نوشته جواد خاوری


جلسه کاملاً جدی است. بچه‏ها در زمان میز گرد درسی هستند. درس امروز راجع به صداهاست. سگ، گربه و گاو مد نظر هستند. هدف اصلی این است که چشم بچه‏ها (که حداکثر سنشان پنج سال است) شکل حیوان و نوشته‏ی اسمش را تشخیص بدهند:
خوب بچه‏ها، این سگ هست. وقتی بخواهیم اسمش رو بنویسیم این شکلی میشه. سگ می‏گه: هاپ هاپ.
این گربه هست. اسمش این شکلی است. گربه میگه: میوووو.
این…
بچه‏ها یاد گرفتن تکرار می‏کنن: گاوه.
گاو می‏گه…
همه می‏گن: موووو… و «اوی» مو را هر کدام به سلیقه خودش تا جایی که می‏تواند کش می‏دهد. تنها مهرشاد به جای «مو» می‏گوید: اووووومبااااااه ه ه.
همه می‏زنند زیر خنده و او سرش را می‏اندازد پایین.
معلم مهد کودک برایشان توضیح می‏دهد که نباید خندید. باید ببینیم دلیل مهرشاد چیه که به جای «مو» می‏گه «اوووومباه ه ه ه»
معلم: مهرشاد! تو چرا می‏گی اوووومباه ه ه ه ه؟
مهرشاد: آخه این گاو ایرونیه انگلیسی بلد نیست.


جلسه کاملاً جدی است. بچه‏ها در زمان میز گرد درسی هستند. درس امروز راجع به صداهاست. سگ، گربه و گاو مد نظر هستند. هدف اصلی این است که چشم بچه‏ها (که حداکثر سنشان پنج سال است) شکل حیوان و نوشته‏ی اسمش را تشخیص بدهند:
خوب بچه‏ها، این سگ هست. وقتی بخواهیم اسمش رو بنویسیم این شکلی میشه. سگ می‏گه: هاپ هاپ.
این گربه هست. اسمش این شکلی است. گربه میگه: میوووو.
این…
بچه‏ها یاد گرفتن تکرار می‏کنن: گاوه.
گاو می‏گه…
همه می‏گن: موووو… و «اوی» مو را هر کدام به سلیقه خودش تا جایی که می‏تواند کش می‏دهد. تنها مهرشاد به جای «مو» می‏گوید: اووووومبااااااه ه ه.
همه می‏زنند زیر خنده و او سرش را می‏اندازد پایین.
معلم مهد کودک برایشان توضیح می‏دهد که نباید خندید. باید ببینیم دلیل مهرشاد چیه که به جای «مو» می‏گه «اوووومباه ه ه ه»
معلم: مهرشاد! تو چرا می‏گی اوووومباه ه ه ه ه؟
مهرشاد: آخه این گاو ایرونیه انگلیسی بلد نیست.


روشنفکر

May - 25 - 20091 COMMENT
روشنفکر به ظاهر مرتب است و آرام اما در درون پریشان است و نگران. کار روشنفکر فکر است و شک و شکایت و گفتن و شنیدن و استدلال و دلیل خواستن. هر کس بدین صفتها موصوف باشد روشنفکر باشد گرچه در آمریکا پیتزا دلیوری کند یا در قم عبا بفروشد. متحجر به ظاهر روشن است و دانا اما در درون تاریک است و نادان. کار متحجر توجیه است و توضیح و نقل قول و روایت. زیاد می‌گوید و کم می‌شنود. فتوا می‌دهد و تکفیر می‌کند. هر کس بدین صفتها موصوف باشد انگل است گرچه در کمبریج صاحب نان و نام و مقامی باشد یا که در ایران امامی باشد.*
____________
* می‏دانم مطلبی است تکراری اما با شرایط روز می‏خورد. با همین مطلب کهنه‏ی دیروز فرض کنید به روز شدم. پیشاپیش از فرضی که خواهید کرد تشکر می‏کنم.


روشنفکر

May - 24 - 2009ADD COMMENTS
روشنفکر به ظاهر مرتب است و آرام اما در درون پریشان است و نگران. کار روشنفکر فکر است و شک و شکایت و گفتن و شنیدن و استدلال و دلیل خواستن. هر کس بدین صفتها موصوف باشد روشنفکر باشد گرچه در آمریکا پیتزا دلیوری کند یا در قم عبا بفروشد. متحجر به ظاهر روشن است و دانا اما در درون تاریک است و نادان. کار متحجر توجیه است و توضیح و نقل قول و روایت. زیاد می‌گوید و کم می‌شنود. فتوا می‌دهد و تکفیر می‌کند. هر کس بدین صفتها موصوف باشد انگل است گرچه در کمبریج صاحب نان و نام و مقامی باشد یا که در ایران امامی باشد.*
____________
* می‏دانم مطلبی است تکراری اما با شرایط روز می‏خورد. با همین مطلب کهنه‏ی دیروز فرض کنید به روز شدم. پیشاپیش از فرضی که خواهید کرد تشکر می‏کنم.


برخی از طرفداران میر حسین موسوی لقب «میشل اوبامای ایران» را برای خانم رهنورد همسر آقای میرحسین موسوی به کار می‏برند. احتمالاً چنین تصوری دارند:

زهرا شجاعی رییس دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهوری دوران خاتمی معتقد است که میشل اوباما، زهرا رهنورد آمریکا است! احتمالن ایشان هم چنین می‏بینند:

به نظر می‏رسد این بحث از بنیاد منتفی باشد. ما بیشتر از اینکه شبیه کسی باشیم شبیه خودمان هستیم و به طور یقین به غیر از عمه جانمان، فعلاً در دنیا کسی شبیه ما پیدا نمی‏شود.



برخی از طرفداران میر حسین موسوی لقب «میشل اوبامای ایران» را برای خانم رهنورد همسر آقای میرحسین موسوی به کار می‏برند. احتمالاً چنین تصوری دارند:

زهرا شجاعی رییس دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهوری دوران خاتمی معتقد است که میشل اوباما، زهرا رهنورد آمریکا است! احتمالن ایشان هم چنین می‏بینند:

به نظر می‏رسد این بحث از بنیاد منتفی باشد. ما بیشتر از اینکه شبیه کسی باشیم شبیه خودمان هستیم و به طور یقین به غیر از عمه جانمان، فعلاً در دنیا کسی شبیه ما پیدا نمی‏شود.




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!