Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for the ‘فارسی’ Category

خار» و «بار» فروشی مکتبی»

Posted by balouch On April - 6 - 2010


کینه به دل نگیر

Posted by balouch On April - 3 - 2010

ایمیل دریافتی:

سلام عبدالقادر جان

یک پیشنهاد یا هر چی که اسمش رو بگی دارم. البته خدا وکیلی بهم فحش نده و من رو از گروه بسیجی ها و سپاهی ها ندون. من کاری به سیاست و این حرف ها ندارم و از آخوند ها دفاع نمیکنم. راستش من زیاد به سایت تو سر میزنم. تقریبا سه چهار سالی هم تو استان شما زندگی کردم. حقیقتش چون بلوچ هستی تو سایتت میام تا یاد ایامی که با بلوچ ها بودم کنم نمیدونم میتونی درک کنی که یک نفر سه چهار سال با بلوچ ها بوده حالا تو کانادا زندگی میکنه چه حالی داره. از یک نهایت به یک نهایت دیگه. از هر نظر. چه آب و هوا چه مردم چه رفاه مادی. بگذریم. من هر وقت تو سایت تو میام جز فحش به جمهوری اسلامی چیزی نمیبینم. خداییش نمیگم اینها آدم های خوبی هستند، اما دیگه همه رو سیاه سیاه سیاه سیاه نبین. یک کم هم این ها رو خاکستری نگاه کن. پیشنهاد میکنم یک کم هم از کارای خوبی که آخوند ها کردن تو هم بنویسی که دست کم توازن برقرار بشه. شاید چند دلیل وجود داشته باشه که از خوبی جمهوری اسلامی ننویسی. اما خیلی دلیل های دیگه هم پیدا میشه که بنویسی. این پیشنهاد وقتی به ذهنم رسید که داشتم آخرین بار سایتت رو مرور میکردم. خیلی عجیب اومد برام که هیچ چیز خوبی از جمهوری اسلامی ایران نگفتی. به هر حال هرچقدر هم از جمهوری اسلامی بدی دیده باشی دیگه اینقدر کینه به دل نگیر. شاید اینجور برداشت کنی که من نماینده سپاه هستم یا هم چین چیزی، اما خداییش اصلان این طور نیست. فقط از بس به جمهوری اسلامی ایران فحش شنیدم خسته شدم.

پاسخ:

دوست عزیز با سلام و درود

ممنونم از پیشنهاد‏اتان. احتمال می‏دهم که من معنی فحش را نمی‏دانم. دلیلش این است که من فکر می‏کنم اگر آرشیو هفت، هشت ساله وبلاگ مرا کسی زیر و رو کند یک فحش هم در آن نخواهد یافت. در حالی که شما چنان مرا فحاش دیده‏اید که در بدو ایمیل نگرانید که من به شما فحش بدهم. خیلی ممنون خواهم شد که در ایمیل بعدی خود چند تا از فحش‏هایی را که در وبلاگم دیده‏اید نمونه بیاورید. در ایمیل شما چیزی که شما را بسیجی یا سپاهی نشان بدهد وجود ندارد در حالی که بسیجی یا سپاهی بودن از نظر من جرم یا ایراد نیست. رفتار یک بسیجی یا سپاهی و شرکت داشتنش در ظلم و قتل و جنایت است که مورد اعتراض و انتقاد است. ممنون‏ام که به وبلاگ من سر می‏زنید و خوشحال‏ام که در استان ما زندگی کرده‏اید. بله می‏توانم درک کنم تفاوت زندگی از بلوچستان تا کانادا و غم و فشار غربت را. به قول شاعر شهیر بلوچ، گل خان نصیر:

ھر چنت ببیت شر دگر ء ملک و دیـــــــــــار (هر چند خوب باشد ملک و دیار دیگران)

آبات و جھان جل و مزں نـــام و تـــــــــــوار (آباد و گسترده و صاحب نام تا بیکران)

شھد ءِ بتچنت جوه ءِ لیکن په نصیـــــــــــــر )جاری باشد جوهای شهد لیکن برای نصیر)

شر تر چه جھان ء انت وتن ء ھشکیـــــں دار (بهتر از جهان است هیزم خشک وطن)

باری، وبلاگ من قطعاً این ایراد را دارد که از جمهوری اسلامی تعریف نمی‏کند. جایی هم ندیده‏ام که جمهوری اسلامی از وبلاگ من تعریف کند. بر عکس از بدو تأسیس آن را فیلتر کرده است. من و جمهوری اسلامی در دو مسیر متفاوت می‏رویم. من به آزادی‏های فردی و اجتماعی و به انسان و زمین باور دارم و به سقف بالای سر می‏اندیشم و به نان شب. جمهوری اسلامی رهبرانش برای خود و آقا زاده‏ها به همینها می‏اندیشند اما برای ملت وعده آخرت و تسلط آسمان و خشم و غضب الهی و قهر انقلابی دارند. دوتا جاده کشیده‏اند و ده تا آثار باستانی را خراب کرده‏اند؟ چهارتا سد بسته‏اند و دو وتا و نصفی دریاچه را خشکانده‏اند؟ این‏ها قسمت‏های خاکستری است؟ ایران کجا ایستاده ؟ اقتصاد ما، ورزش ما، اعتبار سیاسی ما کجا ایستاده؟ چه رفته است بر کرامت انسانی؟ این آقایان سیاه روزگار اگر دارند خاکستری‏ای قابل بیان، چرا اینهمه میلیون ایرانی از جمله من و تو آواره‏اند و آواره‏ایم در جهان؟ من فکر می‏کنم بعد اینهمه ظلمی که جمهوری اسلامی به سنی، شیعه، زرتشتی، مسیحی، یهودی، بهایی و مرد و زن و کودک و جوان روا داشته آیندگان مرا نخواهند بخشید که در این دو مثقال وبلاگ به تعریف نظامی بنشینم که به برکت بذل و بخشش بیت‏المال ثنا گوی با جیره و مواجب هزار هزار دارد. صحبت از کینه به دل گرفتن نیست. جهانی را پر نفرت کرده‏اند…

ایراد شما را وارد بدانیم. وبلاگ من سیاه سیاه می‏بیند. شما بیایید و ایرادش را بر طرف کنید. قسمت خاکستری‏اش مال شما. من شما را نماینده سپاه و مدافع نظام نمی‏دانم. شما را کسی می‏دانم که از فحش شنیدن به جمهوری اسلامی خسته شده است. لطف کنید در دو سه پست در مورد خوبی‏های جمهوری اسلامی بنویسید تا با نام شما در وبلاگ منتشر کنم. لطفاً کوتاه و وبلاگی بنویسد که با اندازه پست‏های وبلاگ من هماهنگ باشد. با مهر

این آهنگ بلوچی تقدیم شما:

تو زنده ای؛ من زنده ام

تو مُردی من مرده ام

یک ساعت بی تو باشم

خواهم سوخت در آتش اندوه

لیلی تویی، مجنون من ام

سر می گذارم به جنگل

مردم می زنندم به سنگ

جا نا بسوزانم

ای ماه پری

ای گل پری

تو هستی در قد و قامت ماه

یک ساعت بی تو باشم

دلبر

در آتش اندوه خواهم سوخت


خودرو آخوندهای حکومتی

Posted by balouch On April - 3 - 2010


کینه به دل نگیر

Posted by balouch On April - 3 - 2010

ایمیل دریافتی:

سلام عبدالقادر جان

یک پیشنهاد یا هر چی که اسمش رو بگی دارم. البته خدا وکیلی بهم فحش نده و من رو از گروه بسیجی ها و سپاهی ها ندون. من کاری به سیاست و این حرف ها ندارم و از آخوند ها دفاع نمیکنم. راستش من زیاد به سایت تو سر میزنم. تقریبا سه چهار سالی هم تو استان شما زندگی کردم. حقیقتش چون بلوچ هستی تو سایتت میام تا یاد ایامی که با بلوچ ها بودم کنم نمیدونم میتونی درک کنی که یک نفر سه چهار سال با بلوچ ها بوده حالا تو کانادا زندگی میکنه چه حالی داره. از یک نهایت به یک نهایت دیگه. از هر نظر. چه آب و هوا چه مردم چه رفاه مادی. بگذریم. من هر وقت تو سایت تو میام جز فحش به جمهوری اسلامی چیزی نمیبینم. خداییش نمیگم اینها آدم های خوبی هستند، اما دیگه همه رو سیاه سیاه سیاه سیاه نبین. یک کم هم این ها رو خاکستری نگاه کن. پیشنهاد میکنم یک کم هم از کارای خوبی که آخوند ها کردن تو هم بنویسی که دست کم توازن برقرار بشه. شاید چند دلیل وجود داشته باشه که از خوبی جمهوری اسلامی ننویسی. اما خیلی دلیل های دیگه هم پیدا میشه که بنویسی. این پیشنهاد وقتی به ذهنم رسید که داشتم آخرین بار سایتت رو مرور میکردم. خیلی عجیب اومد برام که هیچ چیز خوبی از جمهوری اسلامی ایران نگفتی. به هر حال هرچقدر هم از جمهوری اسلامی بدی دیده باشی دیگه اینقدر کینه به دل نگیر. شاید اینجور برداشت کنی که من نماینده سپاه هستم یا هم چین چیزی، اما خداییش اصلان این طور نیست. فقط از بس به جمهوری اسلامی ایران فحش شنیدم خسته شدم.

پاسخ:

دوست عزیز با سلام و درود

ممنونم از پیشنهاد‏اتان. احتمال می‏دهم که من معنی فحش را نمی‏دانم. دلیلش این است که من فکر می‏کنم اگر آرشیو هفت، هشت ساله وبلاگ مرا کسی زیر و رو کند یک فحش هم در آن نخواهد یافت. در حالی که شما چنان مرا فحاش دیده‏اید که در بدو ایمیل نگرانید که من به شما فحش بدهم. خیلی ممنون خواهم شد که در ایمیل بعدی خود چند تا از فحش‏هایی را که در وبلاگم دیده‏اید نمونه بیاورید. در ایمیل شما چیزی که شما را بسیجی یا سپاهی نشان بدهد وجود ندارد در حالی که بسیجی یا سپاهی بودن از نظر من جرم یا ایراد نیست. رفتار یک بسیجی یا سپاهی و شرکت داشتنش در ظلم و قتل و جنایت است که مورد اعتراض و انتقاد است. ممنون‏ام که به وبلاگ من سر می‏زنید و خوشحال‏ام که در استان ما زندگی کرده‏اید. بله می‏توانم درک کنم تفاوت زندگی از بلوچستان تا کانادا و غم و فشار غربت را. به قول شاعر شهیر بلوچ، گل خان نصیر:

ھر چنت ببیت شر دگر ء ملک و دیـــــــــــار (هر چند خوب باشد ملک و دیار دیگران)

آبات و جھان جل و مزں نـــام و تـــــــــــوار (آباد و گسترده و صاحب نام تا بیکران)

شھد ءِ بتچنت جوه ءِ لیکن په نصیـــــــــــــر )جاری باشد جوهای شهد لیکن برای نصیر)

شر تر چه جھان ء انت وتن ء ھشکیـــــں دار (بهتر از جهان است هیزم خشک وطن)

باری، وبلاگ من قطعاً این ایراد را دارد که از جمهوری اسلامی تعریف نمی‏کند. جایی هم ندیده‏ام که جمهوری اسلامی از وبلاگ من تعریف کند. بر عکس از بدو تأسیس آن را فیلتر کرده است. من و جمهوری اسلامی در دو مسیر متفاوت می‏رویم. من به آزادی‏های فردی و اجتماعی و به انسان و زمین باور دارم و به سقف بالای سر می‏اندیشم و به نان شب. جمهوری اسلامی رهبرانش برای خود و آقا زاده‏ها به همینها می‏اندیشند اما برای ملت وعده آخرت و تسلط آسمان و خشم و غضب الهی و قهر انقلابی دارند. دوتا جاده کشیده‏اند و ده تا آثار باستانی را خراب کرده‏اند؟ چهارتا سد بسته‏اند و دو وتا و نصفی دریاچه را خشکانده‏اند؟ این‏ها قسمت‏های خاکستری است؟ ایران کجا ایستاده ؟ اقتصاد ما، ورزش ما، اعتبار سیاسی ما کجا ایستاده؟ چه رفته است بر کرامت انسانی؟ این آقایان سیاه روزگار اگر دارند خاکستری‏ای قابل بیان، چرا اینهمه میلیون ایرانی از جمله من و تو آواره‏اند و آواره‏ایم در جهان؟ من فکر می‏کنم بعد اینهمه ظلمی که جمهوری اسلامی به سنی، شیعه، زرتشتی، مسیحی، یهودی، بهایی و مرد و زن و کودک و جوان روا داشته آیندگان مرا نخواهند بخشید که در این دو مثقال وبلاگ به تعریف نظامی بنشینم که به برکت بذل و بخشش بیت‏المال ثنا گوی با جیره و مواجب هزار هزار دارد. صحبت از کینه به دل گرفتن نیست. جهانی را پر نفرت کرده‏اند…

ایراد شما را وارد بدانیم. وبلاگ من سیاه سیاه می‏بیند. شما بیایید و ایرادش را بر طرف کنید. قسمت خاکستری‏اش مال شما. من شما را نماینده سپاه و مدافع نظام نمی‏دانم. شما را کسی می‏دانم که از فحش شنیدن به جمهوری اسلامی خسته شده است. لطف کنید در دو سه پست در مورد خوبی‏های جمهوری اسلامی بنویسید تا با نام شما در وبلاگ منتشر کنم. لطفاً کوتاه و وبلاگی بنویسد که با اندازه پست‏های وبلاگ من هماهنگ باشد. با مهر

این آهنگ بلوچی تقدیم شما:

تو زنده ای؛ من زنده ام

تو مُردی من مرده ام

یک ساعت بی تو باشم

خواهم سوخت در آتش اندوه

لیلی تویی، مجنون من ام

سر می گذارم به جنگل

مردم می زنندم به سنگ

جا نا بسوزانم

ای ماه پری

ای گل پری

تو هستی در قد و قامت ماه

یک ساعت بی تو باشم

دلبر

در آتش اندوه خواهم سوخت


خودرو آخوندهای حکومتی

Posted by balouch On April - 3 - 2010


عکس من و برادرانم با حضرت رهبر

Posted by balouch On April - 2 - 2010

از راست به چپ: من در حالی که پسرم را در بغل دارم، ولی امر مسلمین جهان زمانی که تبعید بلوچستان بودند ( ایشان آن زمان نان را به نرخ آن روز می‏خوردند. لباس بلوچی می‏پوشیدند؛ عمامه را دور انداخته و شال بلوچی به گردن می انداختند) و سه برادر دیگرم که در این نظام اعدام شدند.










بعد از تحریر: امروز سیزده فروردین است.

توضیح به خاطر احتیاط

عکس مال زمانی است که حضرت «ایشان» که از سر و وضع و رفتار داخل عکس‏اشان متوجه می‏شوید که آن زمان روح‏اشان از حضرت شدن بیخبر بود، در بلوچستان زندگی می‏کردند. از سرنوشت افرادی که داخل عکس هستند و از نام و نشان‏اشان بی‏خبرم. درست است که دو برادرم به صورت مستقیم و یکی غیر مستقیم توسط همین نظام در سنین کودکی اعدام شدند اما ادعای اینکه افراد داخل عکس من و برادران‏ام هستیم صرفاً جنبه دورغ سیزده را داشت. در عکس، پشت سر، نخل های بلوچستان هستند:

سر به فلک کشیده و بی باک

هر روز به خورشید می‏گویند:

دست کسی را یارای فشردن گلوی نخل نیست


عکس من و برادرانم با حضرت رهبر

Posted by balouch On April - 2 - 2010

از راست به چپ: من در حالی که پسرم را در بغل دارم، ولی امر مسلمین جهان زمانی که تبعید بلوچستان بودند ( ایشان آن زمان نان را به نرخ آن روز می‏خوردند. لباس بلوچی می‏پوشیدند؛ عمامه را دور انداخته و شال بلوچی به گردن می انداختند) و سه برادر دیگرم که در این نظام اعدام شدند.










بعد از تحریر: امروز سیزده فروردین است.

توضیح به خاطر احتیاط

عکس مال زمانی است که حضرت «ایشان» که از سر و وضع و رفتار داخل عکس‏اشان متوجه می‏شوید که آن زمان روح‏اشان از حضرت شدن بیخبر بود، در بلوچستان زندگی می‏کردند. از سرنوشت افرادی که داخل عکس هستند و از نام و نشان‏اشان بی‏خبرم. درست است که دو برادرم به صورت مستقیم و یکی غیر مستقیم توسط همین نظام در سنین کودکی اعدام شدند اما ادعای اینکه افراد داخل عکس من و برادران‏ام هستیم صرفاً جنبه دورغ سیزده را داشت. در عکس، پشت سر، نخل های بلوچستان هستند:

سر به فلک کشیده و بی باک

هر روز به خورشید می‏گویند:

دست کسی را یارای فشردن گلوی نخل نیست


روز جمهوری جهالت

Posted by balouch On April - 1 - 2010

دوازده فروردین است. روزی که توانست رکورد نحسی سیزده را بشکند. از طریق ویدیوی زیر با هم در مراسم پرچم و سرود شرکت کنیم. یادتان باشد که در مدت تماشا جانباختگانی را که خونشان را جمهوری خون و جنون ریخت به یاد بیاوریم.



روز جمهوری جهالت

Posted by balouch On April - 1 - 2010

دوازده فروردین است. روزی که توانست رکورد نحسی سیزده را بشکند. از طریق ویدیوی زیر با هم در مراسم پرچم و سرود شرکت کنیم. یادتان باشد که در مدت تماشا جانباختگانی را که خونشان را جمهوری خون و جنون ریخت به یاد بیاوریم.



اعترافات ساسی مانکن

Posted by balouch On March - 31 - 2010

بعد اونا به ما گفتن شما بیایید قرقیزستان. من گفتم ببین اوباما، من زیر زمینی حال می‏کنم. باید طعم لبامو پس انداز کنی. اگه میخوایین با ما بپرین باید بیایین زیر زمین. حالیش نبود؛ گفت نوبت من که رسید باید بیام زیر زمین؟ ناسلامتی مثل اینکه« تغییر» اول شعار من بود. گفتم تو حالیت نیست اینجا نمیشه رو زمین پرید. حسین اوباما گفت بناست یکی از کله گنده‏ها بیاد. من شک کردم حضرت خدا علیه السلام باشه. حسین اوباما با رمز از شعر «حسین مخته» استفاده کرد و گفت:

می‏مونی با حسین کاش
پس بمون و با حسین باش
اگه پایه باشی پایه هستم
دستاتو می‏گیرم با دو دستم

منو می‏گی؟ زدم به پیشونیم و گفتم: این دیگه کیه خدا! سوسک. مجتبی اس اچ ولو شده بود زمین دلشو گرفته بود. علی پیشتاز زد زیر خنده. اوباما پرسید اون کیه کنارته گفتم علی پیشتازه. فکر کرد منظورم حضرت رهبره. پرسید علی خامنه‏ای؟! گفتم بابا اون کجاش پیشتازه؟ ما یک شیخ پیشتاز داریم که از یک سوراخ دوبار رأی هاشو دزدیدن. اونا گفتن با ما بحث نکن میخوای با ما ملاقات کنی حداقل باید تا کیش بیایی. بچه‏ها گفتن کیش خودش از اون زیر زمینای توپه؛ من هم خام شدم. من بیست سال با سیا و دهسال با موساد همکاری کردم که جمع کلش می کنه سی سال. خودم بیست و چهارسالشو دارم ،شیش سال دیگه اشو شیخ کروبی به من دادند. حالا هم که خوب سربازان گمنام امام خیلی هوشیار بودن با اینکه همین عینک هم چشام بود منو شناختن و دستگیرم کردن. من قبول دارم که تو انتخابات تقلب نشده و ببخشید که انقلاب رو ترسوندم. من نمیدونستم که انقلاب بعد سی و یکسال از من می‏ترسه و الا من عینکم رو موقع خوندن در می‏آوردم.


اعترافات ساسی مانکن

Posted by balouch On March - 31 - 2010

بعد اونا به ما گفتن شما بیایید قرقیزستان. من گفتم ببین اوباما، من زیر زمینی حال می‏کنم. باید طعم لبامو پس انداز کنی. اگه میخوایین با ما بپرین باید بیایین زیر زمین. حالیش نبود؛ گفت نوبت من که رسید باید بیام زیر زمین؟ ناسلامتی مثل اینکه« تغییر» اول شعار من بود. گفتم تو حالیت نیست اینجا نمیشه رو زمین پرید. حسین اوباما گفت بناست یکی از کله گنده‏ها بیاد. من شک کردم حضرت خدا علیه السلام باشه. حسین اوباما با رمز از شعر «حسین مخته» استفاده کرد و گفت:

می‏مونی با حسین کاش
پس بمون و با حسین باش
اگه پایه باشی پایه هستم
دستاتو می‏گیرم با دو دستم

منو می‏گی؟ زدم به پیشونیم و گفتم: این دیگه کیه خدا! سوسک. مجتبی اس اچ ولو شده بود زمین دلشو گرفته بود. علی پیشتاز زد زیر خنده. اوباما پرسید اون کیه کنارته گفتم علی پیشتازه. فکر کرد منظورم حضرت رهبره. پرسید علی خامنه‏ای؟! گفتم بابا اون کجاش پیشتازه؟ ما یک شیخ پیشتاز داریم که از یک سوراخ دوبار رأی هاشو دزدیدن. اونا گفتن با ما بحث نکن میخوای با ما ملاقات کنی حداقل باید تا کیش بیایی. بچه‏ها گفتن کیش خودش از اون زیر زمینای توپه؛ من هم خام شدم. من بیست سال با سیا و دهسال با موساد همکاری کردم که جمع کلش می کنه سی سال. خودم بیست و چهارسالشو دارم ،شیش سال دیگه اشو شیخ کروبی به من دادند. حالا هم که خوب سربازان گمنام امام خیلی هوشیار بودن با اینکه همین عینک هم چشام بود منو شناختن و دستگیرم کردن. من قبول دارم که تو انتخابات تقلب نشده و ببخشید که انقلاب رو ترسوندم. من نمیدونستم که انقلاب بعد سی و یکسال از من می‏ترسه و الا من عینکم رو موقع خوندن در می‏آوردم.


کشف احادیث و روایات نوروزی

Posted by balouch On March - 30 - 2010

در فارس نیوز مطلبی تحت عنوان: نوروز در فرهنگ شیعه خواندنی است. باور می‏فرمایید حضرت امیر(ع) فرموده باشد: اصنعوا کل یوم نیروزا!! (چیزی در مایه‏های نوروزتان پیروز هر روزتان نوروز!). پس این زنده یاد مطهری چرا فحش را کشیده بود به پدران مرحوم ما؟ دم فارس نیوز گرم که علیرغم «فارس» نیوز بودنش عجب «نیروزای» عربی‏ای سر هم کرده است. انشاء‏الله تا سال دیگر، سردبیر و هیئت تحریریه همت مضاعف‏اشان باعث یافتن روایات زیر هم بشود:

امام جعفر صادق که فرمایش زیاد دارند در مورد چهارشنبه سوری فرمودند:

هذا چهارشنبه علاج‏الیرقان. ورپریده هایی که الپریدون فی هذا آتش یبدلون الله تبارک و تعالی رخسار‏الزرد آنها به السرخ سرخ سرخ الجیگری.

همچنین از امام سجاد علیه‏السلام نقل است:

الذین الپرتاب سفرة‏الهفت سین، ادخلون فی‏الجنتی بدون سین والجیم. المومنتو!: حضور الاحد دانه حجة‏الاسلام الواجب فی هر السفره، البدون الچک و الچانه




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!