Archive for the ‘فارسی’ Category
کینه به دل نگیر
ایمیل دریافتی:
سلام عبدالقادر جان
یک پیشنهاد یا هر چی که اسمش رو بگی دارم. البته خدا وکیلی بهم فحش نده و من رو از گروه بسیجی ها و سپاهی ها ندون. من کاری به سیاست و این حرف ها ندارم و از آخوند ها دفاع نمیکنم. راستش من زیاد به سایت تو سر میزنم. تقریبا سه چهار سالی هم تو استان شما زندگی کردم. حقیقتش چون بلوچ هستی تو سایتت میام تا یاد ایامی که با بلوچ ها بودم کنم نمیدونم میتونی درک کنی که یک نفر سه چهار سال با بلوچ ها بوده حالا تو کانادا زندگی میکنه چه حالی داره. از یک نهایت به یک نهایت دیگه. از هر نظر. چه آب و هوا چه مردم چه رفاه مادی. بگذریم. من هر وقت تو سایت تو میام جز فحش به جمهوری اسلامی چیزی نمیبینم. خداییش نمیگم اینها آدم های خوبی هستند، اما دیگه همه رو سیاه سیاه سیاه سیاه نبین. یک کم هم این ها رو خاکستری نگاه کن. پیشنهاد میکنم یک کم هم از کارای خوبی که آخوند ها کردن تو هم بنویسی که دست کم توازن برقرار بشه. شاید چند دلیل وجود داشته باشه که از خوبی جمهوری اسلامی ننویسی. اما خیلی دلیل های دیگه هم پیدا میشه که بنویسی. این پیشنهاد وقتی به ذهنم رسید که داشتم آخرین بار سایتت رو مرور میکردم. خیلی عجیب اومد برام که هیچ چیز خوبی از جمهوری اسلامی ایران نگفتی. به هر حال هرچقدر هم از جمهوری اسلامی بدی دیده باشی دیگه اینقدر کینه به دل نگیر. شاید اینجور برداشت کنی که من نماینده سپاه هستم یا هم چین چیزی، اما خداییش اصلان این طور نیست. فقط از بس به جمهوری اسلامی ایران فحش شنیدم خسته شدم.
پاسخ:
دوست عزیز با سلام و درود
ممنونم از پیشنهاداتان. احتمال میدهم که من معنی فحش را نمیدانم. دلیلش این است که من فکر میکنم اگر آرشیو هفت، هشت ساله وبلاگ مرا کسی زیر و رو کند یک فحش هم در آن نخواهد یافت. در حالی که شما چنان مرا فحاش دیدهاید که در بدو ایمیل نگرانید که من به شما فحش بدهم. خیلی ممنون خواهم شد که در ایمیل بعدی خود چند تا از فحشهایی را که در وبلاگم دیدهاید نمونه بیاورید. در ایمیل شما چیزی که شما را بسیجی یا سپاهی نشان بدهد وجود ندارد در حالی که بسیجی یا سپاهی بودن از نظر من جرم یا ایراد نیست. رفتار یک بسیجی یا سپاهی و شرکت داشتنش در ظلم و قتل و جنایت است که مورد اعتراض و انتقاد است. ممنونام که به وبلاگ من سر میزنید و خوشحالام که در استان ما زندگی کردهاید. بله میتوانم درک کنم تفاوت زندگی از بلوچستان تا کانادا و غم و فشار غربت را. به قول شاعر شهیر بلوچ، گل خان نصیر:
ھر چنت ببیت شر دگر ء ملک و دیـــــــــــار (هر چند خوب باشد ملک و دیار دیگران)
آبات و جھان جل و مزں نـــام و تـــــــــــوار (آباد و گسترده و صاحب نام تا بیکران)
شھد ءِ بتچنت جوه ءِ لیکن په نصیـــــــــــــر )جاری باشد جوهای شهد لیکن برای نصیر)
شر تر چه جھان ء انت وتن ء ھشکیـــــں دار (بهتر از جهان است هیزم خشک وطن)
باری، وبلاگ من قطعاً این ایراد را دارد که از جمهوری اسلامی تعریف نمیکند. جایی هم ندیدهام که جمهوری اسلامی از وبلاگ من تعریف کند. بر عکس از بدو تأسیس آن را فیلتر کرده است. من و جمهوری اسلامی در دو مسیر متفاوت میرویم. من به آزادیهای فردی و اجتماعی و به انسان و زمین باور دارم و به سقف بالای سر میاندیشم و به نان شب. جمهوری اسلامی رهبرانش برای خود و آقا زادهها به همینها میاندیشند اما برای ملت وعده آخرت و تسلط آسمان و خشم و غضب الهی و قهر انقلابی دارند. دوتا جاده کشیدهاند و ده تا آثار باستانی را خراب کردهاند؟ چهارتا سد بستهاند و دو وتا و نصفی دریاچه را خشکاندهاند؟ اینها قسمتهای خاکستری است؟ ایران کجا ایستاده ؟ اقتصاد ما، ورزش ما، اعتبار سیاسی ما کجا ایستاده؟ چه رفته است بر کرامت انسانی؟ این آقایان سیاه روزگار اگر دارند خاکستریای قابل بیان، چرا اینهمه میلیون ایرانی از جمله من و تو آوارهاند و آوارهایم در جهان؟ من فکر میکنم بعد اینهمه ظلمی که جمهوری اسلامی به سنی، شیعه، زرتشتی، مسیحی، یهودی، بهایی و مرد و زن و کودک و جوان روا داشته آیندگان مرا نخواهند بخشید که در این دو مثقال وبلاگ به تعریف نظامی بنشینم که به برکت بذل و بخشش بیتالمال ثنا گوی با جیره و مواجب هزار هزار دارد. صحبت از کینه به دل گرفتن نیست. جهانی را پر نفرت کردهاند…
ایراد شما را وارد بدانیم. وبلاگ من سیاه سیاه میبیند. شما بیایید و ایرادش را بر طرف کنید. قسمت خاکستریاش مال شما. من شما را نماینده سپاه و مدافع نظام نمیدانم. شما را کسی میدانم که از فحش شنیدن به جمهوری اسلامی خسته شده است. لطف کنید در دو سه پست در مورد خوبیهای جمهوری اسلامی بنویسید تا با نام شما در وبلاگ منتشر کنم. لطفاً کوتاه و وبلاگی بنویسد که با اندازه پستهای وبلاگ من هماهنگ باشد. با مهر
این آهنگ بلوچی تقدیم شما:
…
تو زنده ای؛ من زنده ام
تو مُردی من مرده ام
یک ساعت بی تو باشم
خواهم سوخت در آتش اندوه
لیلی تویی، مجنون من ام
سر می گذارم به جنگل
مردم می زنندم به سنگ
جا نا بسوزانم
ای ماه پری
ای گل پری
تو هستی در قد و قامت ماه
یک ساعت بی تو باشم
دلبر
در آتش اندوه خواهم سوخت
کینه به دل نگیر
ایمیل دریافتی:
سلام عبدالقادر جان
یک پیشنهاد یا هر چی که اسمش رو بگی دارم. البته خدا وکیلی بهم فحش نده و من رو از گروه بسیجی ها و سپاهی ها ندون. من کاری به سیاست و این حرف ها ندارم و از آخوند ها دفاع نمیکنم. راستش من زیاد به سایت تو سر میزنم. تقریبا سه چهار سالی هم تو استان شما زندگی کردم. حقیقتش چون بلوچ هستی تو سایتت میام تا یاد ایامی که با بلوچ ها بودم کنم نمیدونم میتونی درک کنی که یک نفر سه چهار سال با بلوچ ها بوده حالا تو کانادا زندگی میکنه چه حالی داره. از یک نهایت به یک نهایت دیگه. از هر نظر. چه آب و هوا چه مردم چه رفاه مادی. بگذریم. من هر وقت تو سایت تو میام جز فحش به جمهوری اسلامی چیزی نمیبینم. خداییش نمیگم اینها آدم های خوبی هستند، اما دیگه همه رو سیاه سیاه سیاه سیاه نبین. یک کم هم این ها رو خاکستری نگاه کن. پیشنهاد میکنم یک کم هم از کارای خوبی که آخوند ها کردن تو هم بنویسی که دست کم توازن برقرار بشه. شاید چند دلیل وجود داشته باشه که از خوبی جمهوری اسلامی ننویسی. اما خیلی دلیل های دیگه هم پیدا میشه که بنویسی. این پیشنهاد وقتی به ذهنم رسید که داشتم آخرین بار سایتت رو مرور میکردم. خیلی عجیب اومد برام که هیچ چیز خوبی از جمهوری اسلامی ایران نگفتی. به هر حال هرچقدر هم از جمهوری اسلامی بدی دیده باشی دیگه اینقدر کینه به دل نگیر. شاید اینجور برداشت کنی که من نماینده سپاه هستم یا هم چین چیزی، اما خداییش اصلان این طور نیست. فقط از بس به جمهوری اسلامی ایران فحش شنیدم خسته شدم.
پاسخ:
دوست عزیز با سلام و درود
ممنونم از پیشنهاداتان. احتمال میدهم که من معنی فحش را نمیدانم. دلیلش این است که من فکر میکنم اگر آرشیو هفت، هشت ساله وبلاگ مرا کسی زیر و رو کند یک فحش هم در آن نخواهد یافت. در حالی که شما چنان مرا فحاش دیدهاید که در بدو ایمیل نگرانید که من به شما فحش بدهم. خیلی ممنون خواهم شد که در ایمیل بعدی خود چند تا از فحشهایی را که در وبلاگم دیدهاید نمونه بیاورید. در ایمیل شما چیزی که شما را بسیجی یا سپاهی نشان بدهد وجود ندارد در حالی که بسیجی یا سپاهی بودن از نظر من جرم یا ایراد نیست. رفتار یک بسیجی یا سپاهی و شرکت داشتنش در ظلم و قتل و جنایت است که مورد اعتراض و انتقاد است. ممنونام که به وبلاگ من سر میزنید و خوشحالام که در استان ما زندگی کردهاید. بله میتوانم درک کنم تفاوت زندگی از بلوچستان تا کانادا و غم و فشار غربت را. به قول شاعر شهیر بلوچ، گل خان نصیر:
ھر چنت ببیت شر دگر ء ملک و دیـــــــــــار (هر چند خوب باشد ملک و دیار دیگران)
آبات و جھان جل و مزں نـــام و تـــــــــــوار (آباد و گسترده و صاحب نام تا بیکران)
شھد ءِ بتچنت جوه ءِ لیکن په نصیـــــــــــــر )جاری باشد جوهای شهد لیکن برای نصیر)
شر تر چه جھان ء انت وتن ء ھشکیـــــں دار (بهتر از جهان است هیزم خشک وطن)
باری، وبلاگ من قطعاً این ایراد را دارد که از جمهوری اسلامی تعریف نمیکند. جایی هم ندیدهام که جمهوری اسلامی از وبلاگ من تعریف کند. بر عکس از بدو تأسیس آن را فیلتر کرده است. من و جمهوری اسلامی در دو مسیر متفاوت میرویم. من به آزادیهای فردی و اجتماعی و به انسان و زمین باور دارم و به سقف بالای سر میاندیشم و به نان شب. جمهوری اسلامی رهبرانش برای خود و آقا زادهها به همینها میاندیشند اما برای ملت وعده آخرت و تسلط آسمان و خشم و غضب الهی و قهر انقلابی دارند. دوتا جاده کشیدهاند و ده تا آثار باستانی را خراب کردهاند؟ چهارتا سد بستهاند و دو وتا و نصفی دریاچه را خشکاندهاند؟ اینها قسمتهای خاکستری است؟ ایران کجا ایستاده ؟ اقتصاد ما، ورزش ما، اعتبار سیاسی ما کجا ایستاده؟ چه رفته است بر کرامت انسانی؟ این آقایان سیاه روزگار اگر دارند خاکستریای قابل بیان، چرا اینهمه میلیون ایرانی از جمله من و تو آوارهاند و آوارهایم در جهان؟ من فکر میکنم بعد اینهمه ظلمی که جمهوری اسلامی به سنی، شیعه، زرتشتی، مسیحی، یهودی، بهایی و مرد و زن و کودک و جوان روا داشته آیندگان مرا نخواهند بخشید که در این دو مثقال وبلاگ به تعریف نظامی بنشینم که به برکت بذل و بخشش بیتالمال ثنا گوی با جیره و مواجب هزار هزار دارد. صحبت از کینه به دل گرفتن نیست. جهانی را پر نفرت کردهاند…
ایراد شما را وارد بدانیم. وبلاگ من سیاه سیاه میبیند. شما بیایید و ایرادش را بر طرف کنید. قسمت خاکستریاش مال شما. من شما را نماینده سپاه و مدافع نظام نمیدانم. شما را کسی میدانم که از فحش شنیدن به جمهوری اسلامی خسته شده است. لطف کنید در دو سه پست در مورد خوبیهای جمهوری اسلامی بنویسید تا با نام شما در وبلاگ منتشر کنم. لطفاً کوتاه و وبلاگی بنویسد که با اندازه پستهای وبلاگ من هماهنگ باشد. با مهر
این آهنگ بلوچی تقدیم شما:
…
تو زنده ای؛ من زنده ام
تو مُردی من مرده ام
یک ساعت بی تو باشم
خواهم سوخت در آتش اندوه
لیلی تویی، مجنون من ام
سر می گذارم به جنگل
مردم می زنندم به سنگ
جا نا بسوزانم
ای ماه پری
ای گل پری
تو هستی در قد و قامت ماه
یک ساعت بی تو باشم
دلبر
در آتش اندوه خواهم سوخت
عکس من و برادرانم با حضرت رهبر
از راست به چپ: من در حالی که پسرم را در بغل دارم، ولی امر مسلمین جهان زمانی که تبعید بلوچستان بودند ( ایشان آن زمان نان را به نرخ آن روز میخوردند. لباس بلوچی میپوشیدند؛ عمامه را دور انداخته و شال بلوچی به گردن می انداختند) و سه برادر دیگرم که در این نظام اعدام شدند.
بعد از تحریر: امروز سیزده فروردین است.
توضیح به خاطر احتیاط
عکس مال زمانی است که حضرت «ایشان» که از سر و وضع و رفتار داخل عکساشان متوجه میشوید که آن زمان روحاشان از حضرت شدن بیخبر بود، در بلوچستان زندگی میکردند. از سرنوشت افرادی که داخل عکس هستند و از نام و نشاناشان بیخبرم. درست است که دو برادرم به صورت مستقیم و یکی غیر مستقیم توسط همین نظام در سنین کودکی اعدام شدند اما ادعای اینکه افراد داخل عکس من و برادرانام هستیم صرفاً جنبه دورغ سیزده را داشت. در عکس، پشت سر، نخل های بلوچستان هستند:
سر به فلک کشیده و بی باک
هر روز به خورشید میگویند:
دست کسی را یارای فشردن گلوی نخل نیست
عکس من و برادرانم با حضرت رهبر
از راست به چپ: من در حالی که پسرم را در بغل دارم، ولی امر مسلمین جهان زمانی که تبعید بلوچستان بودند ( ایشان آن زمان نان را به نرخ آن روز میخوردند. لباس بلوچی میپوشیدند؛ عمامه را دور انداخته و شال بلوچی به گردن می انداختند) و سه برادر دیگرم که در این نظام اعدام شدند.
بعد از تحریر: امروز سیزده فروردین است.
توضیح به خاطر احتیاط
عکس مال زمانی است که حضرت «ایشان» که از سر و وضع و رفتار داخل عکساشان متوجه میشوید که آن زمان روحاشان از حضرت شدن بیخبر بود، در بلوچستان زندگی میکردند. از سرنوشت افرادی که داخل عکس هستند و از نام و نشاناشان بیخبرم. درست است که دو برادرم به صورت مستقیم و یکی غیر مستقیم توسط همین نظام در سنین کودکی اعدام شدند اما ادعای اینکه افراد داخل عکس من و برادرانام هستیم صرفاً جنبه دورغ سیزده را داشت. در عکس، پشت سر، نخل های بلوچستان هستند:
سر به فلک کشیده و بی باک
هر روز به خورشید میگویند:
دست کسی را یارای فشردن گلوی نخل نیست
روز جمهوری جهالت
دوازده فروردین است. روزی که توانست رکورد نحسی سیزده را بشکند. از طریق ویدیوی زیر با هم در مراسم پرچم و سرود شرکت کنیم. یادتان باشد که در مدت تماشا جانباختگانی را که خونشان را جمهوری خون و جنون ریخت به یاد بیاوریم.
روز جمهوری جهالت
دوازده فروردین است. روزی که توانست رکورد نحسی سیزده را بشکند. از طریق ویدیوی زیر با هم در مراسم پرچم و سرود شرکت کنیم. یادتان باشد که در مدت تماشا جانباختگانی را که خونشان را جمهوری خون و جنون ریخت به یاد بیاوریم.
اعترافات ساسی مانکن
بعد اونا به ما گفتن شما بیایید قرقیزستان. من گفتم ببین اوباما، من زیر زمینی حال میکنم. باید طعم لبامو پس انداز کنی. اگه میخوایین با ما بپرین باید بیایین زیر زمین. حالیش نبود؛ گفت نوبت من که رسید باید بیام زیر زمین؟ ناسلامتی مثل اینکه« تغییر» اول شعار من بود. گفتم تو حالیت نیست اینجا نمیشه رو زمین پرید. حسین اوباما گفت بناست یکی از کله گندهها بیاد. من شک کردم حضرت خدا علیه السلام باشه. حسین اوباما با رمز از شعر «حسین مخته» استفاده کرد و گفت:
میمونی با حسین کاش
پس بمون و با حسین باش
اگه پایه باشی پایه هستم
دستاتو میگیرم با دو دستم
منو میگی؟ زدم به پیشونیم و گفتم: این دیگه کیه خدا! سوسک. مجتبی اس اچ ولو شده بود زمین دلشو گرفته بود. علی پیشتاز زد زیر خنده. اوباما پرسید اون کیه کنارته گفتم علی پیشتازه. فکر کرد منظورم حضرت رهبره. پرسید علی خامنهای؟! گفتم بابا اون کجاش پیشتازه؟ ما یک شیخ پیشتاز داریم که از یک سوراخ دوبار رأی هاشو دزدیدن. اونا گفتن با ما بحث نکن میخوای با ما ملاقات کنی حداقل باید تا کیش بیایی. بچهها گفتن کیش خودش از اون زیر زمینای توپه؛ من هم خام شدم. من بیست سال با سیا و دهسال با موساد همکاری کردم که جمع کلش می کنه سی سال. خودم بیست و چهارسالشو دارم ،شیش سال دیگه اشو شیخ کروبی به من دادند. حالا هم که خوب سربازان گمنام امام خیلی هوشیار بودن با اینکه همین عینک هم چشام بود منو شناختن و دستگیرم کردن. من قبول دارم که تو انتخابات تقلب نشده و ببخشید که انقلاب رو ترسوندم. من نمیدونستم که انقلاب بعد سی و یکسال از من میترسه و الا من عینکم رو موقع خوندن در میآوردم.
اعترافات ساسی مانکن
بعد اونا به ما گفتن شما بیایید قرقیزستان. من گفتم ببین اوباما، من زیر زمینی حال میکنم. باید طعم لبامو پس انداز کنی. اگه میخوایین با ما بپرین باید بیایین زیر زمین. حالیش نبود؛ گفت نوبت من که رسید باید بیام زیر زمین؟ ناسلامتی مثل اینکه« تغییر» اول شعار من بود. گفتم تو حالیت نیست اینجا نمیشه رو زمین پرید. حسین اوباما گفت بناست یکی از کله گندهها بیاد. من شک کردم حضرت خدا علیه السلام باشه. حسین اوباما با رمز از شعر «حسین مخته» استفاده کرد و گفت:
میمونی با حسین کاش
پس بمون و با حسین باش
اگه پایه باشی پایه هستم
دستاتو میگیرم با دو دستم
منو میگی؟ زدم به پیشونیم و گفتم: این دیگه کیه خدا! سوسک. مجتبی اس اچ ولو شده بود زمین دلشو گرفته بود. علی پیشتاز زد زیر خنده. اوباما پرسید اون کیه کنارته گفتم علی پیشتازه. فکر کرد منظورم حضرت رهبره. پرسید علی خامنهای؟! گفتم بابا اون کجاش پیشتازه؟ ما یک شیخ پیشتاز داریم که از یک سوراخ دوبار رأی هاشو دزدیدن. اونا گفتن با ما بحث نکن میخوای با ما ملاقات کنی حداقل باید تا کیش بیایی. بچهها گفتن کیش خودش از اون زیر زمینای توپه؛ من هم خام شدم. من بیست سال با سیا و دهسال با موساد همکاری کردم که جمع کلش می کنه سی سال. خودم بیست و چهارسالشو دارم ،شیش سال دیگه اشو شیخ کروبی به من دادند. حالا هم که خوب سربازان گمنام امام خیلی هوشیار بودن با اینکه همین عینک هم چشام بود منو شناختن و دستگیرم کردن. من قبول دارم که تو انتخابات تقلب نشده و ببخشید که انقلاب رو ترسوندم. من نمیدونستم که انقلاب بعد سی و یکسال از من میترسه و الا من عینکم رو موقع خوندن در میآوردم.
کشف احادیث و روایات نوروزی
در فارس نیوز مطلبی تحت عنوان: نوروز در فرهنگ شیعه خواندنی است. باور میفرمایید حضرت امیر(ع) فرموده باشد: اصنعوا کل یوم نیروزا!! (چیزی در مایههای نوروزتان پیروز هر روزتان نوروز!). پس این زنده یاد مطهری چرا فحش را کشیده بود به پدران مرحوم ما؟ دم فارس نیوز گرم که علیرغم «فارس» نیوز بودنش عجب «نیروزای» عربیای سر هم کرده است. انشاءالله تا سال دیگر، سردبیر و هیئت تحریریه همت مضاعفاشان باعث یافتن روایات زیر هم بشود:
امام جعفر صادق که فرمایش زیاد دارند در مورد چهارشنبه سوری فرمودند:
هذا چهارشنبه علاجالیرقان. ورپریده هایی که الپریدون فی هذا آتش یبدلون الله تبارک و تعالی رخسارالزرد آنها به السرخ سرخ سرخ الجیگری.
همچنین از امام سجاد علیهالسلام نقل است:
الذین الپرتاب سفرةالهفت سین، ادخلون فیالجنتی بدون سین والجیم. المومنتو!: حضور الاحد دانه حجةالاسلام الواجب فی هر السفره، البدون الچک و الچانه