س _ جناب الاغ عمری است که هر چه به شما بار می کنند شما خم به ابرو نمی آورید، فکر نمی کنید آنچه به سرتان می آید حقتان است؟
ج _ ممکنه. ولی اگر آن هایی که ما را بار می کنند پرنسیپ داشتند به خرگری ما نگاه نمی کردند.
س _ این درست است که کاه جوی شما زیاد باشد شما خرگری در می آورید و باید شما را گرسنه نگاه داشت؟
ج _ خیر این ها فرمول های کهنه ای است ساخته ی انگلیس.
س _ عجب شما انگلیس را می شناسید؟
ج _ بعله. طویله ای نیست که انگلیس به آن سر نزده باشد. و خری نیست که انگلیس را نشناسد.
س _ قبلاً بعضی ها شما را سوار می شدند. ولی حالا بنزِ ضد گلوله سوار می شوند. چرا؟
ج _ در بعضی کشورها کوتاه ترین راه رسیدن به بنزِ ضد گلوله سوار شدن بر الاغها ست.
س _ چه پیامی برای سایر الاغ ها دارید؟
ج _ بعضی وقتها خرغلت زدن و عر عر کردن بی فایده است. بایدجفت پا زد به تاق طویله.
س _ به آن هایی که مخالف خشونتند چه پاسخی دارید؟
ج _ جفت پا زدن به تاق طویله با جفت پا زدن به مثانه ی افراد تفاوت دارد.
_ جناب الاغ متشکرم.
_ No problem
Archive for the ‘فارسی’ Category
مصاحبه با یک خر
مصاحبه با یک خر
س _ جناب الاغ عمری است که هر چه به شما بار می کنند شما خم به ابرو نمی آورید، فکر نمی کنید آنچه به سرتان می آید حقتان است؟
ج _ ممکنه. ولی اگر آن هایی که ما را بار می کنند پرنسیپ داشتند به خرگری ما نگاه نمی کردند.
س _ این درست است که کاه جوی شما زیاد باشد شما خرگری در می آورید و باید شما را گرسنه نگاه داشت؟
ج _ خیر این ها فرمول های کهنه ای است ساخته ی انگلیس.
س _ عجب شما انگلیس را می شناسید؟
ج _ بعله. طویله ای نیست که انگلیس به آن سر نزده باشد. و خری نیست که انگلیس را نشناسد.
س _ قبلاً بعضی ها شما را سوار می شدند. ولی حالا بنزِ ضد گلوله سوار می شوند. چرا؟
ج _ در بعضی کشورها کوتاه ترین راه رسیدن به بنزِ ضد گلوله سوار شدن بر الاغها ست.
س _ چه پیامی برای سایر الاغ ها دارید؟
ج _ بعضی وقتها خرغلت زدن و عر عر کردن بی فایده است. بایدجفت پا زد به تاق طویله.
س _ به آن هایی که مخالف خشونتند چه پاسخی دارید؟
ج _ جفت پا زدن به تاق طویله با جفت پا زدن به مثانه ی افراد تفاوت دارد.
_ جناب الاغ متشکرم.
_ No problem
تیغ رییس جمهور
با کمال تأسف مطلع شدم که تیغ آقای رییس جمهور کند شده و نمی برد. در زمان های بسیار بسیار قدیم که حکومت ها به صورت پارلمانی اداره می شدند، رؤسای جمهور احتیاج به تیغ نداشتند و چیزی را هم مجبور نبودند که ببرند. آن ها برای رتق و فتق امور اختیاراتی داشتند و قوانینی بود و در صورتیکه قانون گذار پیش بینی موردی را نکرده بود، مجلس با کمی اینور و آنور کردن یک راه فرار از تنگنا را تصویب کرده امورات جریان پیدا می کرد. اما امروزه با پسرفتی که بشر در آن نقطه ی دنیا به دست آورده، نداشتن یک تیغ تیز مثل این است که شما دندان های یک گرگ را کشیده اورا برای شکار در جنگلی رها کنید. فرقی که تیغ رییس جمهور با سایر تیغ های معمولی دارد این است که تیغ های معمولی را می شود با پشت یک نعلبکی تیز کرد. اما تیغ یک رییس جمهور که کند شد چاره ای نمی ماند جز اینکه فاتحه ی آن رییس جمهور را خواند.
بیت: ای که کرد رفتارت کندتیغت را *** باش تا بر آرد رژیم جیغت را
تیغ رییس جمهور
با کمال تأسف مطلع شدم که تیغ آقای رییس جمهور کند شده و نمی برد. در زمان های بسیار بسیار قدیم که حکومت ها به صورت پارلمانی اداره می شدند، رؤسای جمهور احتیاج به تیغ نداشتند و چیزی را هم مجبور نبودند که ببرند. آن ها برای رتق و فتق امور اختیاراتی داشتند و قوانینی بود و در صورتیکه قانون گذار پیش بینی موردی را نکرده بود، مجلس با کمی اینور و آنور کردن یک راه فرار از تنگنا را تصویب کرده امورات جریان پیدا می کرد. اما امروزه با پسرفتی که بشر در آن نقطه ی دنیا به دست آورده، نداشتن یک تیغ تیز مثل این است که شما دندان های یک گرگ را کشیده اورا برای شکار در جنگلی رها کنید. فرقی که تیغ رییس جمهور با سایر تیغ های معمولی دارد این است که تیغ های معمولی را می شود با پشت یک نعلبکی تیز کرد. اما تیغ یک رییس جمهور که کند شد چاره ای نمی ماند جز اینکه فاتحه ی آن رییس جمهور را خواند.
بیت: ای که کرد رفتارت کندتیغت را *** باش تا بر آرد رژیم جیغت را
جوات و بیضه هایش
من وقتی داستان “جوات و دوچرخه اش” را خواندم که توانسته بود با نوشتن دو کلمه و دادن آن به دست محافظ آقا سه روز بعد صاحب دوچرخه بشود. منتظر ماندم تا آقا به زاهدان بیاید. وقتی ایشان آمدند برایش نوشتم: آقا روحنا فدای شما، پسرِ جوان همسایه ی ما را الکی دستگیر کردند و بردند هر چه شکنجه کردند اعتراف کند قاچاقچی است اعتراف نکرد. آخرش بیضه هایش را کشیدند و آزادش کردند، حالا از کار و زندگی افتاده. کانون خانواده اش از هم پاشیده قربان بزرگی شما مثل دوچرخه جوات سه روزه فکری به حال سه تای ایشان بکنید.
نامه را با مکافاتی به دست محافظ آقا رساندم. سه روز بعد یک ماشین آمد در خانه ی ما، پرسیدند شما برای آقا نامه نوشته بودید؟ گفتم: بعله برادر. مرا با خود بردند همان روز بیضه هایم را کشیدند و آزادم کردند.
جوات و بیضه هایش
من وقتی داستان “جوات و دوچرخه اش” را خواندم که توانسته بود با نوشتن دو کلمه و دادن آن به دست محافظ آقا سه روز بعد صاحب دوچرخه بشود. منتظر ماندم تا آقا به زاهدان بیاید. وقتی ایشان آمدند برایش نوشتم: آقا روحنا فدای شما، پسرِ جوان همسایه ی ما را الکی دستگیر کردند و بردند هر چه شکنجه کردند اعتراف کند قاچاقچی است اعتراف نکرد. آخرش بیضه هایش را کشیدند و آزادش کردند، حالا از کار و زندگی افتاده. کانون خانواده اش از هم پاشیده قربان بزرگی شما مثل دوچرخه جوات سه روزه فکری به حال سه تای ایشان بکنید.
نامه را با مکافاتی به دست محافظ آقا رساندم. سه روز بعد یک ماشین آمد در خانه ی ما، پرسیدند شما برای آقا نامه نوشته بودید؟ گفتم: بعله برادر. مرا با خود بردند همان روز بیضه هایم را کشیدند و آزادم کردند.
خدا کند خیر باشد
خواب دیدم که رهبران اپوزسیون را خداوند برای تشکیل جلسه به آسمان دعوت کرده. از خوشحالی به آسمان پرکشیدم. همه ی سروران را دیدم بر ابری تکیه داده منتظر بودند. من هم به گوشه ای خزیده در انتظار نشستم. عاقبت بی آنکه رعدی بغرد و برفی بجهد، ملکی از ملائک ظاهر شد و گفت: حضرت باریتعالی می گوید « بگو به بندگان ایرانی من، که کشیده اید آنچه را که می بایست بکشید از رهبر و رهبری. پس بشارت باد بر شما که معافتان کردم از رهبر داشتن! و اما ای بندگان برگزیده ی من که هر کدام به نوعی دلتان از رنج خلق فشرده شده و در یافتن راه چاره در مانده گشته اید! پس بدانید و آگاه باشید که رسیده روز موعود تا بر گزینید از میان خود صدر اعظمی که تشکیل دهد دولت را و بر گزیند مسئولین آینده ی مملکت را، تا نرم کنم دل دولتمردان کره ی خاک را بر آن دولت! و چون باز پس به زمین شدید، اعلام موجودیت کنید و آنگاه که به ایران رسیدید، یکسال احزاب خود راست دارید و از جعبه ی جادو و جام جهان نما ارشاد کنید به تساوی مردمان را تا آگاه شوند از اهدافتان و چون سال بر آمد به رأی آنان مراجعه کنید تا خود حکومت آینده ی خود بر گزینند».
ناگهان همهمه ای بر پا شد، چنان که ملائکی برای ایجاد نظم آمدند. یکی از بزرگان پریسد اگر این صدر اعظم و این انتخابات را نپذیریم چه خواهد شد؟
ملک گفت: خداوند برای هدایت بشر صد و بیست و چهار هزار پیعمبر فرستاد. اگر لازم شود برای هدایت شما همان تعداد «امام» خواهد فرستاد…
من از ترس فریادی کشیده بیدار شدم.
خدا کند خیر باشد
خواب دیدم که رهبران اپوزسیون را خداوند برای تشکیل جلسه به آسمان دعوت کرده. از خوشحالی به آسمان پرکشیدم. همه ی سروران را دیدم بر ابری تکیه داده منتظر بودند. من هم به گوشه ای خزیده در انتظار نشستم. عاقبت بی آنکه رعدی بغرد و برفی بجهد، ملکی از ملائک ظاهر شد و گفت: حضرت باریتعالی می گوید « بگو به بندگان ایرانی من، که کشیده اید آنچه را که می بایست بکشید از رهبر و رهبری. پس بشارت باد بر شما که معافتان کردم از رهبر داشتن! و اما ای بندگان برگزیده ی من که هر کدام به نوعی دلتان از رنج خلق فشرده شده و در یافتن راه چاره در مانده گشته اید! پس بدانید و آگاه باشید که رسیده روز موعود تا بر گزینید از میان خود صدر اعظمی که تشکیل دهد دولت را و بر گزیند مسئولین آینده ی مملکت را، تا نرم کنم دل دولتمردان کره ی خاک را بر آن دولت! و چون باز پس به زمین شدید، اعلام موجودیت کنید و آنگاه که به ایران رسیدید، یکسال احزاب خود راست دارید و از جعبه ی جادو و جام جهان نما ارشاد کنید به تساوی مردمان را تا آگاه شوند از اهدافتان و چون سال بر آمد به رأی آنان مراجعه کنید تا خود حکومت آینده ی خود بر گزینند».
ناگهان همهمه ای بر پا شد، چنان که ملائکی برای ایجاد نظم آمدند. یکی از بزرگان پریسد اگر این صدر اعظم و این انتخابات را نپذیریم چه خواهد شد؟
ملک گفت: خداوند برای هدایت بشر صد و بیست و چهار هزار پیعمبر فرستاد. اگر لازم شود برای هدایت شما همان تعداد «امام» خواهد فرستاد…
من از ترس فریادی کشیده بیدار شدم.
استقبال شتری
آقای تونی بلر بعد از توبه ی پولیِ تریپولی به دیدن قذافی رفت. در عکس یک نفر شتر در حال ابراز احساسات به نخست وزیر انگلیس است.
استقبال شتری
آقای تونی بلر بعد از توبه ی پولیِ تریپولی به دیدن قذافی رفت. در عکس یک نفر شتر در حال ابراز احساسات به نخست وزیر انگلیس است.
مهره های سوخته
به نظر می رسد مهره های سوخته مهره هایی باشند که از آن ها دود سیاهی به هوا بلند می شود و یا شکل ظاهری آن ها دودزده و نیمه سوخته است. در صورتیکه آن ها شسته رفته تر و ترتمیزتر از مهره های عادی هستند، فقط کسی دیگر آن ها را به بازی نمی گیرد. مهره تا وقتی که وسط بازی است خاکی توی سرش کرد کرده و الا وقتی که سوخت، فیل و رخ و اسپ و سرباز عین هم خوار و زبون می افتند کنار.
جالب است اگر اسپی بسوزد و وقتی می اندازندش بیرون شیهه ای بکشد و ادعا کند که نه تنها به صورت «ال» چپ و راست حمله می کند بلکه ضربدری و عمودی و افقی هم اگر لازم باشد از خودش بخار نشان می دهد.
متأ سفانه مهره هایی که وسط بازی کاری نکردند، تجربه نشان داده وقتی می سوزند، زر زیاد می زنند و رنج خود می دهند و زحمت ما می افزایند.
مهره های سوخته
به نظر می رسد مهره های سوخته مهره هایی باشند که از آن ها دود سیاهی به هوا بلند می شود و یا شکل ظاهری آن ها دودزده و نیمه سوخته است. در صورتیکه آن ها شسته رفته تر و ترتمیزتر از مهره های عادی هستند، فقط کسی دیگر آن ها را به بازی نمی گیرد. مهره تا وقتی که وسط بازی است خاکی توی سرش کرد کرده و الا وقتی که سوخت، فیل و رخ و اسپ و سرباز عین هم خوار و زبون می افتند کنار.
جالب است اگر اسپی بسوزد و وقتی می اندازندش بیرون شیهه ای بکشد و ادعا کند که نه تنها به صورت «ال» چپ و راست حمله می کند بلکه ضربدری و عمودی و افقی هم اگر لازم باشد از خودش بخار نشان می دهد.
متأ سفانه مهره هایی که وسط بازی کاری نکردند، تجربه نشان داده وقتی می سوزند، زر زیاد می زنند و رنج خود می دهند و زحمت ما می افزایند.