Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for the ‘فارسی’ Category

روحانی قد بلند

Posted by balouch On February - 18 - 2005
کسی که برای مردم خودش گردن فرازی می کند مجبور است برای دیگران گردن کجی کند.


روحانی قد بلند

Posted by balouch On February - 18 - 2005
کسی که برای مردم خودش گردن فرازی می کند مجبور است برای دیگران گردن کجی کند.


مصاحبه با تاریخ

Posted by balouch On February - 18 - 2005
س _ جناب تاریخ شما چرا بعضی وقتها ورق نمی خورید؟
ج _ من خود بخود ورق نمی خورم. آن هایی که باید مرا ورق بزنند، در صفحات من به سر و کله ی هم می زنند.
س _ نقش مردم را در ورق خوردن خود رد می کنید؟
ج _ مردم «رژیم گزیده» شده اند. رژیم گزیده از ورق زدن تاریخ می ترسد.
س _ چرا بعضی از صفحات شما سیاه می شود؟
ج _ وقتی در صفحات من تر و خشک را با هم می سوزند صفحات من دود می گیرد و سیاه می شود.
س _ فعالیت های ما خارج نشینان در راستای ورق خوردن شما هست؟
ج بعله، اما در تلاشید که مرا بر عکس ورق بزنید. اختلافاتتان چنان عمیق می شود که برای جدا کردنتان دخالت نیرو های صلح سازمان ملل لازم می شود.
س _ بعضی ها معتقدند باید از تاریخ درس گرفت. آیا شما تدریس هم می کنید؟
ج _ بعله. اما کسانیکه باید از من درس بگیرند معمولاً آنرا به دیگران توصیه می کنند.
س _ می گویند شما تکرار می شوید. آیا این حقیقت دارد؟
ج _ خیر. مرا تکرار می کنند.
س _ از پدر و مادر خود بگویید.
ج _ پدرم را «پس پرده» در آوردند و مادرم به عزا نشسته.
_ برایتان صفحات درخشانی آرزو دارم.
_ اِهه. متشکرم.


مصاحبه با تاریخ

Posted by balouch On February - 18 - 2005
س _ جناب تاریخ شما چرا بعضی وقتها ورق نمی خورید؟
ج _ من خود بخود ورق نمی خورم. آن هایی که باید مرا ورق بزنند، در صفحات من به سر و کله ی هم می زنند.
س _ نقش مردم را در ورق خوردن خود رد می کنید؟
ج _ مردم «رژیم گزیده» شده اند. رژیم گزیده از ورق زدن تاریخ می ترسد.
س _ چرا بعضی از صفحات شما سیاه می شود؟
ج _ وقتی در صفحات من تر و خشک را با هم می سوزند صفحات من دود می گیرد و سیاه می شود.
س _ فعالیت های ما خارج نشینان در راستای ورق خوردن شما هست؟
ج بعله، اما در تلاشید که مرا بر عکس ورق بزنید. اختلافاتتان چنان عمیق می شود که برای جدا کردنتان دخالت نیرو های صلح سازمان ملل لازم می شود.
س _ بعضی ها معتقدند باید از تاریخ درس گرفت. آیا شما تدریس هم می کنید؟
ج _ بعله. اما کسانیکه باید از من درس بگیرند معمولاً آنرا به دیگران توصیه می کنند.
س _ می گویند شما تکرار می شوید. آیا این حقیقت دارد؟
ج _ خیر. مرا تکرار می کنند.
س _ از پدر و مادر خود بگویید.
ج _ پدرم را «پس پرده» در آوردند و مادرم به عزا نشسته.
_ برایتان صفحات درخشانی آرزو دارم.
_ اِهه. متشکرم.


خدا کند خیر باشد

Posted by balouch On February - 17 - 2005
خواب دیدم که رهبران اپوزسیون را خداوند برای تشکیل جلسه به آسمان دعوت کرده. از خوشحالی به آسمان پرکشیدم.
همه ی سروران را دیدم بر ابری تکیه داده منتظر بودند. من هم به گوشه ای خزیده در انتظار نشستم. عاقبت بی آنکه رعدی بغرد و برفی بجهد، ملکی از ملائک ظاهر شد و گفت:
حضرت باریتعالی می گوید « بگو به بندگان ایرانی من، که کشیده اید آنچه را که می بایست بکشید از رهبر و رهبری. پس بشارت باد بر شما که معافتان کردم از رهبر داشتن! و اما ای بندگان برگزیده ی من که هر کدام به نوعی دلتان از رنج خلق فشرده شده و در یافتن راه چاره در مانده گشته اید! پس بدانید و آگاه باشید که رسیده روز موعود تا بر گزینید از میان خود صدر اعظمی که تشکیل دهد دولت را و بر گزیند مسئولین آینده ی مملکت را و چون باز پس به زمین شدید، اعلام موجودیت کنید تا نرم کنم دل دولتمردان کره ی خاک را بر آن دولت شما و آنگاه که به ایران رسیدید، یکسال احزاب خود راست دارید و از جعبه ی جادو و جام جهان نما ارشاد کنید به تساوی مردمان را تا آگاه شوند از اهدافتان و چون سال بر آمد به رأی آنان مراجعه کنید تا خود حکومت آینده ی خود بر گزینند».
ناگهان همهمه ای بر پا شد، نظم به هم ریخت چندان که ملائکی برای ایجاد نظم آمدند. یکی از بزرگان پرسید:
اگر در این مهم به توافق نرسیم چه خواهد شد؟
ملک گفت: خداوند برای هدایت بشر صد و بیست و چهار هزار پیعمبر فرستاد. اگر لازم شود برای هدایت شما همان تعداد «امام» خواهد فرستاد…
من از ترس فریادی کشیده بیدار شدم.


خدا کند خیر باشد

Posted by balouch On February - 17 - 2005
خواب دیدم که رهبران اپوزسیون را خداوند برای تشکیل جلسه به آسمان دعوت کرده. از خوشحالی به آسمان پرکشیدم.
همه ی سروران را دیدم بر ابری تکیه داده منتظر بودند. من هم به گوشه ای خزیده در انتظار نشستم. عاقبت بی آنکه رعدی بغرد و برفی بجهد، ملکی از ملائک ظاهر شد و گفت:
حضرت باریتعالی می گوید « بگو به بندگان ایرانی من، که کشیده اید آنچه را که می بایست بکشید از رهبر و رهبری. پس بشارت باد بر شما که معافتان کردم از رهبر داشتن! و اما ای بندگان برگزیده ی من که هر کدام به نوعی دلتان از رنج خلق فشرده شده و در یافتن راه چاره در مانده گشته اید! پس بدانید و آگاه باشید که رسیده روز موعود تا بر گزینید از میان خود صدر اعظمی که تشکیل دهد دولت را و بر گزیند مسئولین آینده ی مملکت را و چون باز پس به زمین شدید، اعلام موجودیت کنید تا نرم کنم دل دولتمردان کره ی خاک را بر آن دولت شما و آنگاه که به ایران رسیدید، یکسال احزاب خود راست دارید و از جعبه ی جادو و جام جهان نما ارشاد کنید به تساوی مردمان را تا آگاه شوند از اهدافتان و چون سال بر آمد به رأی آنان مراجعه کنید تا خود حکومت آینده ی خود بر گزینند».
ناگهان همهمه ای بر پا شد، نظم به هم ریخت چندان که ملائکی برای ایجاد نظم آمدند. یکی از بزرگان پرسید:
اگر در این مهم به توافق نرسیم چه خواهد شد؟
ملک گفت: خداوند برای هدایت بشر صد و بیست و چهار هزار پیعمبر فرستاد. اگر لازم شود برای هدایت شما همان تعداد «امام» خواهد فرستاد…
من از ترس فریادی کشیده بیدار شدم.


انفجار در دیلم

Posted by balouch On February - 16 - 2005
وقتی چند انفجار کوههای منطقه را لرزاند سنجاب پیری سراسیمه و ترسان از خرگوشی پرسید:
جنگ آغاز شد؟
خرگوش گفت: نه، این شیپور جنگ بود.


سمیعی نژاد

Posted by balouch On February - 16 - 2005
وقتی گرگ و کفتار و روباه همه کاره باشند، نظام می گیرد، سعید مرتضوی می دَرَد و آیت الله شاهرودی تقسیم می کند. چند تا از وبلاگ نویس ها را که نظام گرفت، سعید مرتضوی آستینها را برای پاره کردن بالازد اما آن دفعه وبلاگ نویس ها گوش فلک را کر کردند، مقسمِ ماجرا ماسک میانجیگری به چهره زد، درنده را به کناری انداخت و طعمه را رها کرد. آبها که از آسیاب افتاد نظام سمیعی نژاد را گرفت. مرتضوی او را برای آنها خواهد درید و آیت الله شاهرودی تقسیمش خواهد کرد. وبلاگ نویس ها؟ این دفعه مشغول «گفتگوی تمدنها» هستند! ما ملت جوش و خروشیم. آخوند ها سال هاست ما را شناخته اند.


انفجار در دیلم

Posted by balouch On February - 16 - 2005
وقتی چند انفجار کوههای منطقه را لرزاند سنجاب پیری سراسیمه و ترسان از خرگوشی پرسید:
جنگ آغاز شد؟
خرگوش گفت: نه، این شیپور جنگ بود.


سمیعی نژاد

Posted by balouch On February - 16 - 2005
وقتی گرگ و کفتار و روباه همه کاره باشند، نظام می گیرد، سعید مرتضوی می دَرَد و آیت الله شاهرودی تقسیم می کند. چند تا از وبلاگ نویس ها را که نظام گرفت، سعید مرتضوی آستینها را برای پاره کردن بالازد اما آن دفعه وبلاگ نویس ها گوش فلک را کر کردند، مقسمِ ماجرا ماسک میانجیگری به چهره زد، درنده را به کناری انداخت و طعمه را رها کرد. آبها که از آسیاب افتاد نظام سمیعی نژاد را گرفت. مرتضوی او را برای آنها خواهد درید و آیت الله شاهرودی تقسیمش خواهد کرد. وبلاگ نویس ها؟ این دفعه مشغول «گفتگوی تمدنها» هستند! ما ملت جوش و خروشیم. آخوند ها سال هاست ما را شناخته اند.


سیرِ تسلسل

Posted by balouch On February - 16 - 2005
قوه قضائیه با پیشنهاد لایحه وکالت، خودش می خواهد برای افرادی که پرونده می سازد وکیل هم بسازد! هاشمی شاهرودی دقیقاً پیرو خط امام است. داردتوی دهان «کانون وکلا» می زند و خودش کانون درست می کند و وکیل تعیین می کند. آنوقت شیرین عبادی و سایر وکلای کانون وکلا بر اثر تصادف یا سقوط اتوبوسشان در دره یا دود کردن بخاری ساخت جمهوری اسلامیشان دار فانی را وداع گفته رئیس جمهور را ناگزیر می کنند کمیته ی حقیقت یاب درست کند و با اداره اطلاعات و دادگستری دعوایشان بشود. بعد هاشمی شاهرودی آن یکی ماسکش را که آقا خوبه است می زند به چهره ی مبارک می آید پرونده را از قاضی مرتضوی و رئیس جمهور می گیرد و …
این حکایت از آن حکایات است که پایان ندارد.


سیرِ تسلسل

Posted by balouch On February - 15 - 2005
قوه قضائیه با پیشنهاد لایحه وکالت، خودش می خواهد برای افرادی که پرونده می سازد وکیل هم بسازد! هاشمی شاهرودی دقیقاً پیرو خط امام است. داردتوی دهان «کانون وکلا» می زند و خودش کانون درست می کند و وکیل تعیین می کند. آنوقت شیرین عبادی و سایر وکلای کانون وکلا بر اثر تصادف یا سقوط اتوبوسشان در دره یا دود کردن بخاری ساخت جمهوری اسلامیشان دار فانی را وداع گفته رئیس جمهور را ناگزیر می کنند کمیته ی حقیقت یاب درست کند و با اداره اطلاعات و دادگستری دعوایشان بشود. بعد هاشمی شاهرودی آن یکی ماسکش را که آقا خوبه است می زند به چهره ی مبارک می آید پرونده را از قاضی مرتضوی و رئیس جمهور می گیرد و …
این حکایت از آن حکایات است که پایان ندارد.




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!