وبلاگ «صندوقخونه» را بهار با امضاء سرخاب در آدرس:
http://sandogh.blogspot.comمینویسد او که گاهی خود را ساقی هم مینامد در یکی از پستها که به مناسبت فرا رسیدن عید نوشته خودش را اینگونه معرفی میکند:
همين الان متوجه شدم که خود عيدم!
اسمم که بهار است، متولد ۵ فروردين، معروف به سرخاب و ساقي؛ دو سين هفت سين!
اگر جوانه هم ميزدم ديگر تمام بود!!
و من فکر میکنم این دختر جوان بیست و چهارساله استعداد فراوانی در جوانه زدن دارد. او که در نواختن پیانو و سنتور استاد است از قلمی توانا و روحیهای بسیار انسانی برخوردار است. در وبلاگ او زندگی به معنا و مفهوم واقعی جریان دارد و شما شور و شوق را حس خواهید کرد. بهار که وبلاگی انگلیسی هم دارد در وبلاگش بسیار صمیمی و راحت است . برای آنکه توانایی قلم او را ببینید به نوشته زیر که از طنزی قوی برخوردار است توجه کنید: بقیه در شهرگان
Archive for the ‘فارسی’ Category
نگاهی به وبلاگ صندوقخونه
نگاهی به «تأملی بر تاریخ»
در مطلبی تحت عنوان «تأملی بر تاریخ» که در شهروند ونکوور و سایت شهرگان و اینک در سایت شمس نیوز منتشر شده شخصی ادعا کرده که من به قوم ترک و یکی از رهبرانشان توهین کردهام. در ابتدای مطلب، ایشان به نوشتهای از فردی دیگر اشاره میکند که اگر درست نقل کرده باشد، از قول من نسبت به سایت تریبون و وابستگی آن چیزهایی نوشتهاند. تأملی بر «تأملی بر تاریخ» را پس از توضیحات زیر به عهدهی خوانندگان میگذارم:
با توجه به گسترش روزافزون وبلاگ و وبلاگنویسی در میان ایرانیان به پیشنهاد سردبیر محترم شهروند بی سی نوشتن «نگاهی به وبلاگها» را به عهده و تصمیم گرفتم صرفنظر از طرز تفکر بلاگرها، وبلاگها را برای نشان دادن تنوع و گوناگونی دیدگاهها معرفی کنم. در یکی از همین نگاهها، پستهایی از وبلاگی انتخاب و ارائه شد که نویسندهی «تأملی بر تاریخ» بدون اشاره به آن مفیدتر دیده یقه مرا بگیرد. به خاطر پرهیز از همین گونه سوء تفاهمها یکی دوبار یادآوری کردهام که مسئول نوشتههای هر وبلاگ نویسندگان آنها هستند و معرفی آنها به معنی همفکری و تأیید آنها نیست. اگر در «تأملی بر تاریخ» نویسندهاش به وبلاگ مذکور اشاره میکرد و مینوشت از معرفی چنین وبلاگی و انتخاب چنان پستی عصبانی شده و معرف را مجرم میپندارد صادقانهتر و قابل قبولتر بود. خوانندگان میتوانند «نگاهی به وبلاگ مجید زهری» را که نویسندهی «تأملی برتاریخ» به صورت غیر حرفهای بدون اشاره به آن مرا دشمن و توهین کننده قومی معرفی کرده در این آدرس بخوانند. لازم میدانم برای رفع هر نوع شبهه و سوء استفاده به صورت بسیار روشن یک بار دیگر اعلام کنم که به نظر من همهی اقوام نه تنها حق دارند که سخنگوی خود باشند بلکه از حق تعیین سرنوشت خود نیز برخوردارند. مضاف بر آن من به رهبران جنبشهای ملی و قومی که برای احقاق حقوق مردم خود مبارزه میکنند و کردهاند احترام میگذارم که پیشهوری یکی از آنهاست. هر چند که تمام رهبران ضعفها و قوتهایی دارند و من هیچکدام را تابو نمیکنم و صحبت کردن در مورد آنها را گناه کبیره نمیدانم. به این امید که بدانیم برای ثابت کردن حق خود احتیاجی به تضییع حقوق دیگران نیست.
تبریک عید فطر
اگر ایران را خاکستری نکرده بودند و به نام خدا بندگان خدا را در محاکمات پنج دقیقهای به رگبار نبسته بودند و جهالت نمایندهی خدا نشده بود امروز میشد عید فطر را تبریک گفت.
طاعات و عبادات همه قبول اما وقتی که نونهالان را در تابوت میکارند و گلها را در چاله، خجالت دارد تبریک گفتن عید.
رد مهر بر پیشانی و داغ گذاشتن بر دلها، عید را هم سر افکنده میکند. نمیکند؟
تبریک عید فطر
اگر ایران را خاکستری نکرده بودند و به نام خدا بندگان خدا را در محاکمات پنج دقیقهای به رگبار نبسته بودند و جهالت نمایندهی خدا نشده بود امروز میشد عید فطر را تبریک گفت.
طاعات و عبادات همه قبول اما وقتی که نونهالان را در تابوت میکارند و گلها را در چاله، خجالت دارد تبریک گفتن عید.
رد مهر بر پیشانی و داغ گذاشتن بر دلها، عید را هم سر افکنده میکند. نمیکند؟
پهلوان پنبه و فرمایشات سنگین
امام راحل اصرار داشتند که راه قدس از کربلاست، اما آنقدر موشکهای هشت متری به کوچه های شیش متری ما اصابت کرد که ایشان سر و ته فرمودند. حالا جناب احمدی نژاد همان خر شیطان را سوار شدهاند. پاک کردن نام اسرائیل …بقیه در اطلاعات دات نت
پهلوان پنبه و فرمایشات سنگین
امام راحل اصرار داشتند که راه قدس از کربلاست، اما آنقدر موشکهای هشت متری به کوچه های شیش متری ما اصابت کرد که ایشان سر و ته فرمودند. حالا جناب احمدی نژاد همان خر شیطان را سوار شدهاند. پاک کردن نام اسرائیل …بقیه در اطلاعات دات نت
نگاهی به وبلاگ شرتو
شرتو که یک نام مستعار هست قبلاً وبلاگی داشته که در آن مستعار نمینوشته. این دختر خوزستانی که در تهران زندگی میکند متوجه میشود که نوشتن با نام اصلی در کشوری که فعلاً در یک گیومه دوران میگذراند کار چندان راحتی نیست و از خیر وبلاگش میگذرد و وبلاگ «شرتو» را راه میاندازد. در اولین پستش در وبلاگ جدید در مورد عنوان وبلاگ چنین توضیح میدهد:
شرتو به فتح شين در زبان مردمان بخشی از خوزستان به بيرون آمدن آفتاب از پس ابرها و پرتو افشانی آن پس از باران گفته می شود.او سپس روزی را آرزو میکند که ابرهای تیره ظلمت از پهنه آسمان گیتی کنار برود و خورشید معرفت در آن پرتو افشانی کند.
شرتو که فعلاً در آدرس:
http://sharto.persianblog.com
مینویسد نوشتن را یک هنر ذاتی میداند و فکر میکند که خودش از آن محروم است. او که در تمام دوران تحصیل زنگ انشاء برایش کابوس بوده در یک موضوع انشاء تخیلی به نام زندگی این انشاء را در وبلاگش مینویسد: بقیه را در شهرگان بخوانید.
نگاهی به وبلاگ شرتو
شرتو که یک نام مستعار هست قبلاً وبلاگی داشته که در آن مستعار نمینوشته. این دختر خوزستانی که در تهران زندگی میکند متوجه میشود که نوشتن با نام اصلی در کشوری که فعلاً در یک گیومه دوران میگذراند کار چندان راحتی نیست و از خیر وبلاگش میگذرد و وبلاگ «شرتو» را راه میاندازد. در اولین پستش در وبلاگ جدید در مورد عنوان وبلاگ چنین توضیح میدهد:
شرتو به فتح شين در زبان مردمان بخشی از خوزستان به بيرون آمدن آفتاب از پس ابرها و پرتو افشانی آن پس از باران گفته می شود.او سپس روزی را آرزو میکند که ابرهای تیره ظلمت از پهنه آسمان گیتی کنار برود و خورشید معرفت در آن پرتو افشانی کند.
شرتو که فعلاً در آدرس:
http://sharto.persianblog.com
مینویسد نوشتن را یک هنر ذاتی میداند و فکر میکند که خودش از آن محروم است. او که در تمام دوران تحصیل زنگ انشاء برایش کابوس بوده در یک موضوع انشاء تخیلی به نام زندگی این انشاء را در وبلاگش مینویسد: بقیه را در شهرگان بخوانید.
قامت راست کرزی و بار کج ادعا
«آقای محقق نسب، روزنامه نگار افغانستانی پس از انتشار نوشتارهايی در مجله “حقوق زن” در کابل که از سوی دستگاه قضايی افغانستان “کفرآميز” و “اهانت به اسلام” توصيف شده به دو سال زندان محکوم شد.»
اگر ما در اینکه جلالتمآب کرزی، معنی دموکراسی را میداند و آنرا برای افغانستان میخواهد شک داشته باشیم آمریکا کوچکترین شکی نداشته. پس چه میشود که بغل گوش او در کابل نویسندهای را به اتهام کفرگویی به زندان میافکنند و ایشان شق و رق راه میرود و سعی دارد عبا و ردا و کلاه و ظاهر ملی خود را حفظ کرده طوری عمل کند که انگار نه انگار مسئلهای رخ داده؟ آقای کرزی به خاطر من و شما و «محقق نسب» و آزادی بیان و رکن اساسی دموکراسی نه، به خاطر آبروی جرج بوش هم که شده باید جلوی اینطور احکام را بگیرد و الا از این تیپ «ملاکراسی»ها خودمان داشتیم چه احتیاجی به آنهمه بمب که هفت بند جان افغانستانجان را لرزاند؟
قامت راست کرزی و بار کج ادعا
«آقای محقق نسب، روزنامه نگار افغانستانی پس از انتشار نوشتارهايی در مجله “حقوق زن” در کابل که از سوی دستگاه قضايی افغانستان “کفرآميز” و “اهانت به اسلام” توصيف شده به دو سال زندان محکوم شد.»
اگر ما در اینکه جلالتمآب کرزی، معنی دموکراسی را میداند و آنرا برای افغانستان میخواهد شک داشته باشیم آمریکا کوچکترین شکی نداشته. پس چه میشود که بغل گوش او در کابل نویسندهای را به اتهام کفرگویی به زندان میافکنند و ایشان شق و رق راه میرود و سعی دارد عبا و ردا و کلاه و ظاهر ملی خود را حفظ کرده طوری عمل کند که انگار نه انگار مسئلهای رخ داده؟ آقای کرزی به خاطر من و شما و «محقق نسب» و آزادی بیان و رکن اساسی دموکراسی نه، به خاطر آبروی جرج بوش هم که شده باید جلوی اینطور احکام را بگیرد و الا از این تیپ «ملاکراسی»ها خودمان داشتیم چه احتیاجی به آنهمه بمب که هفت بند جان افغانستانجان را لرزاند؟
گفتگوی اتمی من و عمهجان
عمهجان در حالیکه از عصبانیت میلرزد میگوید: همه اتم را غنی میکنند، همه این بمب «کوفتی» را میسازند. نوبت که به ما رسید آسمان تپید؟
میگویم عمه جان از آنهمه چیزی که جهان دارد چرا ما فقط به این یکی پیله میکنیم؟ پاکستان که این «کوفتی» را دارد چرا در یک زلزله لنگهایش به هوا رفت و دو تا هلیکوپتر نداشت زخمیها را برساند به دوا و دکتر؟
کمی فکر میکند و میگوید: بقیه را در اطلاعات دات نت بخوانید
گفتگوی اتمی من و عمهجان
عمهجان در حالیکه از عصبانیت میلرزد میگوید: همه اتم را غنی میکنند، همه این بمب «کوفتی» را میسازند. نوبت که به ما رسید آسمان تپید؟
میگویم عمه جان از آنهمه چیزی که جهان دارد چرا ما فقط به این یکی پیله میکنیم؟ پاکستان که این «کوفتی» را دارد چرا در یک زلزله لنگهایش به هوا رفت و دو تا هلیکوپتر نداشت زخمیها را برساند به دوا و دکتر؟
کمی فکر میکند و میگوید: بقیه را در اطلاعات دات نت بخوانید