آیتالله خزعلی فرمودهاند به جای عید نوروز عید غدیر را جشن بگیریم.
از آنجایی که سنیها عیدی به نام عیدغدیر ندارند و اسم دیگر این عید جشن عمرسوزان است برای سهولت نقل انتقال میتوانید از این طرح مکتبی استفاده بفرمایید:
– به جای خانه تکانی مرده و زندهی سنیها را بتکانید.
– به جای تخم مرغ رنگ کردن آدمکهای پارچهای را به شکل عمر رنگ کنید.
– یک چهارشنبه مانده به عید غدیر به محلهی سنیها رفته آدمکها را آتیش بزنید و با پریدن به هوا داد بزنید: من کنت مولا بیا بپر بالا.
– به جای دو تا ماهی قرمز کوچولو که هر سال به کشتن میدهیم دو تا شتر نره خر یا دوتا سنی کافر سر ببریم.
– روی سفره هفت سین هفت سوره که در آنها «مولا» آمده باشد بگذاریم و برای عربتر شدن از اعراب مولا را «جانشین» ترجمه کنیم.
میماند تحویل سال. چه کشکی چه پشمی؟ کدام تحویل سال؟ زمان امری است قراردادی. مسلمان نباید گول این چیزها را بخورد. پس فردا در قبر نکیر و منکر از سنجد و سمنو نمیپرسند از مولای تو کیست میپرسند.
Archive for the ‘فارسی’ Category
شیعه کردن عید نوروز
شیعه کردن عید نوروز
آیتالله خزعلی فرمودهاند به جای عید نوروز عید غدیر را جشن بگیریم.
از آنجایی که سنیها عیدی به نام عیدغدیر ندارند و اسم دیگر این عید جشن عمرسوزان است برای سهولت نقل انتقال میتوانید از این طرح مکتبی استفاده بفرمایید:
– به جای خانه تکانی مرده و زندهی سنیها را بتکانید.
– به جای تخم مرغ رنگ کردن آدمکهای پارچهای را به شکل عمر رنگ کنید.
– یک چهارشنبه مانده به عید غدیر به محلهی سنیها رفته آدمکها را آتیش بزنید و با پریدن به هوا داد بزنید: من کنت مولا بیا بپر بالا.
– به جای دو تا ماهی قرمز کوچولو که هر سال به کشتن میدهیم دو تا شتر نره خر یا دوتا سنی کافر سر ببریم.
– روی سفره هفت سین هفت سوره که در آنها «مولا» آمده باشد بگذاریم و برای عربتر شدن از اعراب مولا را «جانشین» ترجمه کنیم.
میماند تحویل سال. چه کشکی چه پشمی؟ کدام تحویل سال؟ زمان امری است قراردادی. مسلمان نباید گول این چیزها را بخورد. پس فردا در قبر نکیر و منکر از سنجد و سمنو نمیپرسند از مولای تو کیست میپرسند.
نگاهی به وبلاگ سعید حاتمی
سعید حاتمی در این آدرس با انرژی تمام می نویسد. با اینکه یکی از نادرترین وبلاگهای ایرانی است که هر چه دلتان بخواهد اطلاعات راجع به نویسنده وبلاگ در آن پیدا خواهید کرد و با اینکه حد اقل ده جا به مناسبتهای مختلف سنش را گفته هنوز برای من باور اینکه او فقط هیجده سال داشته باشد مشکل است. بدون شک او از اتکاء به نفس بسیار قویای برخوردار است. نوشته هایش روشن و شفاف است. تفريح روزمرهاش گشتن در صفحات اينترنتی و خواندن روزنامههای ايرانی است. او با اینکه به خاطر درس و مشق و کار وقت سر خاراندن ندارد اما فرصت گیر بیاورد عاشق سفر و زدن به طبيعت است. اینطور که از وبلاگش بر میآید شادی انسانها صرفنظر از رنگ و نژاد و مذهبشان آرزوی اوست.
در مورد وبلاگ نویسی میگوید:بقیه در شهرگان دات کام
نگاهی به وبلاگ سعید حاتمی
سعید حاتمی در این آدرس با انرژی تمام می نویسد. با اینکه یکی از نادرترین وبلاگهای ایرانی است که هر چه دلتان بخواهد اطلاعات راجع به نویسنده وبلاگ در آن پیدا خواهید کرد و با اینکه حد اقل ده جا به مناسبتهای مختلف سنش را گفته هنوز برای من باور اینکه او فقط هیجده سال داشته باشد مشکل است. بدون شک او از اتکاء به نفس بسیار قویای برخوردار است. نوشته هایش روشن و شفاف است. تفريح روزمرهاش گشتن در صفحات اينترنتی و خواندن روزنامههای ايرانی است. او با اینکه به خاطر درس و مشق و کار وقت سر خاراندن ندارد اما فرصت گیر بیاورد عاشق سفر و زدن به طبيعت است. اینطور که از وبلاگش بر میآید شادی انسانها صرفنظر از رنگ و نژاد و مذهبشان آرزوی اوست.
در مورد وبلاگ نویسی میگوید:بقیه در شهرگان دات کام
تولد فروغ، تولدی دیگر
تولد فروغ، تولدی دیگر
دانشکده حج
جمهوری اسلامی به زودی اولین دانشکدهی حج را دایر خواهد کرد! میشود حدس زد که اساتید این دانشکده علاوه بر معمم بودن باید حاجی هم باشند! در مورد اینکه به فارغالتحصیلان این دانشکده چه لیسانسی داده میشود من اطلاعی ندارم اما دانشجویان باید در ترم اول این ده واحد را انتخاب و پاس کنند:
سه واحد پوشیدن احرام، دو واحد صفا و مروه، دو واحد رجم شیطان، سه واحد طواف.
بر خلاف حدس اکثر شما کشتن گوسفند جزو واحدهای درسی نیست اما به عنوان تز فارغالتحصیلی…بقیه در اطلاعات داتنت
دانشکده حج
جمهوری اسلامی به زودی اولین دانشکدهی حج را دایر خواهد کرد! میشود حدس زد که اساتید این دانشکده علاوه بر معمم بودن باید حاجی هم باشند! در مورد اینکه به فارغالتحصیلان این دانشکده چه لیسانسی داده میشود من اطلاعی ندارم اما دانشجویان باید در ترم اول این ده واحد را انتخاب و پاس کنند:
سه واحد پوشیدن احرام، دو واحد صفا و مروه، دو واحد رجم شیطان، سه واحد طواف.
بر خلاف حدس اکثر شما کشتن گوسفند جزو واحدهای درسی نیست اما به عنوان تز فارغالتحصیلی…بقیه در اطلاعات داتنت
تا باشد با شما سالها نو بشود
در عصری که اگر بهانهای نباشد آدم به راحتی از زندگی هم میگذرد فرا رسیدن سال نو میلادی را بهانه کرده برنامهی رادیو بلاگ را به روز میکنم تا ارادت و احترام و علاقه و تبریکاتم را به شما تقدیم کنم.
برنامه را به دو طریق می توانید بشنوید:
* سرعتهای خوب با کلیک کردن روی لینک بالا
* سرعتهای نه چندان خوب با ذخیره کردن برنامه شماره سیزده از داخل آرشیو رادیو در کامپیوتر خود
تا باشد با شما سالها نو بشود
در عصری که اگر بهانهای نباشد آدم به راحتی از زندگی هم میگذرد فرا رسیدن سال نو میلادی را بهانه کرده برنامهی رادیو بلاگ را به روز میکنم تا ارادت و احترام و علاقه و تبریکاتم را به شما تقدیم کنم.
برنامه را به دو طریق می توانید بشنوید:
* سرعتهای خوب با کلیک کردن روی لینک بالا
* سرعتهای نه چندان خوب با ذخیره کردن برنامه شماره سیزده از داخل آرشیو رادیو در کامپیوتر خود
نگاهی به وبلاگ خدابیامرز
حسن وبلاگ خدابیامرز را در این آدرس می نویسد. وقتی به لیستم نگاه می کنم و می بینم نوبت او رسیده ذوق میکنم چرا که حسن را با آن قلم طنزش از وبلاگ قبلیاش می شناسم. این جوانِ طناز بیست نه سالهی ساکن تبریز که اطلاع دارم ادبیات خوانده در محلهای از وبلاگشهر برای خودش طرفدارانی دارد. اگر گذر او به وبلاگ شما هم افتاده باشد او را از روی کامنتهای خلاقانه و جالب و طنزش به خاطر خواهید سپرد.
در آرامش تعطیلات کریمس به سراغ آرشیوش میروم. به خاطر انتقال از وبلاگ دیگری آرشیوش کوچک است اما من که از مدتها قبل می دانستهام که این نویسندهی با ارزش وبلاگشهر جزو لیستم هست نت برداریهایم را از آرشیو قبلیاش در جایی ذخیره کردهام. آستینها را بالا می زنم و می روم سراغ آرشیو. بر تارک همهی پستهای او «سلام علیکم» نشسته که انگار امضای طنز گونهی او نه بر پا که بر پیشانی نوشتها ست. خود او «سلام» را شاعرانه ترين واژه دنيا در همه مکانها و همه زمانها میداند. به عقیدهی او «سلام» بهانه ای است برای يک شروع عاشقانه، يک تفاهم و يک دل سير گريستن.
در همان پستهای اولیه خواننده متوجه می شود که این طناز با احساس از «ام اس» رنج می برد اما تلاش خستگی نا پذیر و امید و انرژی فوقالعاده نویسنده کاری می کند که آدم نمی تواند تحسینش نکند.
اما براستی او که بعد از دیدن فیلم آندره يی تارکوفسکی دیگر شنیدن واژه «ایثار» او را به یاد هیچ پیغمبر و امامی نمیاندازد چرا اسم وبلاگش را خدا بیامرز گذاشته؟ آیا تجربهی شخصی او و ملاقاتی که با مرگ داشته یا باز با نگاه طنز خود برای از رو بردن بیماری خود پیشاپیش بر سر در خانهی خود فاتحهی خود را نوشته؟ به نظر من که وبلاگش را خواندهام می تواند هر دوی اینها باشد. حسن که این چنین در چشمهای مرگ و دلتنگی و افسردگی نگاه می کند و بی پروا خودش را خدا بیامرز خطاب می کند با اینکه بلد است آبشارها را در یکسوم بخواباندا گاهی ترجیح میدهد آهسته توپِ واژه را در زمین شما قل دهد:بقیه در شهرگان
نگاهی به وبلاگ خدابیامرز
حسن وبلاگ خدابیامرز را در این آدرس می نویسد. وقتی به لیستم نگاه می کنم و می بینم نوبت او رسیده ذوق میکنم چرا که حسن را با آن قلم طنزش از وبلاگ قبلیاش می شناسم. این جوانِ طناز بیست نه سالهی ساکن تبریز که اطلاع دارم ادبیات خوانده در محلهای از وبلاگشهر برای خودش طرفدارانی دارد. اگر گذر او به وبلاگ شما هم افتاده باشد او را از روی کامنتهای خلاقانه و جالب و طنزش به خاطر خواهید سپرد.
در آرامش تعطیلات کریمس به سراغ آرشیوش میروم. به خاطر انتقال از وبلاگ دیگری آرشیوش کوچک است اما من که از مدتها قبل می دانستهام که این نویسندهی با ارزش وبلاگشهر جزو لیستم هست نت برداریهایم را از آرشیو قبلیاش در جایی ذخیره کردهام. آستینها را بالا می زنم و می روم سراغ آرشیو. بر تارک همهی پستهای او «سلام علیکم» نشسته که انگار امضای طنز گونهی او نه بر پا که بر پیشانی نوشتها ست. خود او «سلام» را شاعرانه ترين واژه دنيا در همه مکانها و همه زمانها میداند. به عقیدهی او «سلام» بهانه ای است برای يک شروع عاشقانه، يک تفاهم و يک دل سير گريستن.
در همان پستهای اولیه خواننده متوجه می شود که این طناز با احساس از «ام اس» رنج می برد اما تلاش خستگی نا پذیر و امید و انرژی فوقالعاده نویسنده کاری می کند که آدم نمی تواند تحسینش نکند.
اما براستی او که بعد از دیدن فیلم آندره يی تارکوفسکی دیگر شنیدن واژه «ایثار» او را به یاد هیچ پیغمبر و امامی نمیاندازد چرا اسم وبلاگش را خدا بیامرز گذاشته؟ آیا تجربهی شخصی او و ملاقاتی که با مرگ داشته یا باز با نگاه طنز خود برای از رو بردن بیماری خود پیشاپیش بر سر در خانهی خود فاتحهی خود را نوشته؟ به نظر من که وبلاگش را خواندهام می تواند هر دوی اینها باشد. حسن که این چنین در چشمهای مرگ و دلتنگی و افسردگی نگاه می کند و بی پروا خودش را خدا بیامرز خطاب می کند با اینکه بلد است آبشارها را در یکسوم بخواباندا گاهی ترجیح میدهد آهسته توپِ واژه را در زمین شما قل دهد:بقیه در شهرگان