میگویم: این «سیلِ خروشانِ تُف» که راه افتاد تکلیف مسجدالاقصی، قبلهی اول ما چه میشود؟
Archive for the ‘فارسی’ Category
فرمایشات تُفی
میگویم: این «سیلِ خروشانِ تُف» که راه افتاد تکلیف مسجدالاقصی، قبلهی اول ما چه میشود؟
فرمایشات تُفی
میگویم: این «سیلِ خروشانِ تُف» که راه افتاد تکلیف مسجدالاقصی، قبلهی اول ما چه میشود؟
تف سیر سیاسی
بیست روزی است ایهود اولمرت شلیک میکند به حزبالله، میخورد به لبنان. حسن نصرالله خط میکشد و نشان، بیروت آه میکشد و فغان. سلطان محمود پاککُنش را گم کرده. پسر اسد در کت و شلوار خود مرده. جهان اسلام سنی است کی میرود کمک رافضی؟
غرب دقیق است اما با دلار رفیق است.
«آقا» نماز میکند. دستان خود را باز میکند.
آمریکا جهان مالی میکند.
سازمان ملل خراطی میکند.
آدم پاک قاطی میکند.
بالا رفتم افغانستان و عراق بود.
پایین اومدم حزبالله بهانه بود، اوضاع ماست که خرابِ خرابِ خراب بود.
تف سیر سیاسی
بیست روزی است ایهود اولمرت شلیک میکند به حزبالله، میخورد به لبنان. حسن نصرالله خط میکشد و نشان، بیروت آه میکشد و فغان. سلطان محمود پاککُنش را گم کرده. پسر اسد در کت و شلوار خود مرده. جهان اسلام سنی است کی میرود کمک رافضی؟
غرب دقیق است اما با دلار رفیق است.
«آقا» نماز میکند. دستان خود را باز میکند.
آمریکا جهان مالی میکند.
سازمان ملل خراطی میکند.
آدم پاک قاطی میکند.
بالا رفتم افغانستان و عراق بود.
پایین اومدم حزبالله بهانه بود، اوضاع ماست که خرابِ خرابِ خراب بود.
اکبر داریم تا اکبر
کاش همهی اکبرها اکبر گنجی بودند. نود روز نمیخوردند و نمیمردند و مانیفیست مینوشتند. حیف بعضی از اکبرها محمدی هستند، نه روز که نخورند میمیرند.
کاش زودتر این اکبری که اکبرتر از آب درآمده صدای آیتالله منتظری و سعید حجاریان و سروش را به گوش غرب برساند. ملت ما موش آزمایشگاهی است.آن آیتالله نشد آیتالله دیگری آن قرائت نشد قرائت نرمتری.
ما تنها ملتی هستیم با چند هزار سال سابقهی تاریخی که از یک سوراخ چند بار «مار» ما را میگزد.
اکبر داریم تا اکبر
کاش همهی اکبرها اکبر گنجی بودند. نود روز نمیخوردند و نمیمردند و مانیفیست مینوشتند. حیف بعضی از اکبرها محمدی هستند، نه روز که نخورند میمیرند.
کاش زودتر این اکبری که اکبرتر از آب درآمده صدای آیتالله منتظری و سعید حجاریان و سروش را به گوش غرب برساند. ملت ما موش آزمایشگاهی است.آن آیتالله نشد آیتالله دیگری آن قرائت نشد قرائت نرمتری.
ما تنها ملتی هستیم با چند هزار سال سابقهی تاریخی که از یک سوراخ چند بار «مار» ما را میگزد.
بدانید
بدانید
ایشان و نامههایش
خورده فرمایشات اخلاقی و آسمان ریسمانهای فلسفی احمدینژاد که در نامهای هیجده صفحهای برای بوش فرستاده بود فراموش شده بود که بار دیگر ایشان با نامهای ده صفحهای برای صدر اعظم آلمان به میدان آمدند. متن این نامه هنوز علنی نشده اما اجازه بدهید فشرده آنرا برایتان حدس نویسی کنم:
پس از عرض تعریفات و تمجیدات علنی از خود و نظاممان و بدگویی در لفافه از شما و نظامتان امیدوارم فرصت داشته باشید این ده صفحه را بخوانید باری، درست است که مردم شما را انتخاب کردهاند اما بگذارید شوهرتان کارها را دردست بگیرد و شما از شأن و منزلت خود در خانه لذت ببرید. در دیدارهای سیاسی رعایت شئونات را کرده از دست دادن به مردها بپرهیزید و با نا محرم تنها زیر یک سقف نباشید و مثل کفار بدون محرم سفر نکنید. خودم مدتیست که وارد سیاست شدهام و میدانم که لبخند لازمهی این عرصه است اما زن بودن خود را فراموش نکنید و موقع لبخند دستمالی جلوی دهان خود بگیرید. به عنوان رئیس جمهور یک کشور اسلامی از شما میخواهم که مغرور پست و مقام خود نشوید و حجاب خود را رعایت کنید و از پوشیدن مانتوهای تنگ و کوتاه که در ستاد انتخاباتی هاشمی رفسنجانی میپوشیدند خودداری کنید. من بر خلاف آنچه که از بوش خواستم از شما نمیخواهم که ریش بگذارید چون همانا اسلام دین مهر و عطوفت است و برای زنان خیلی از مشکلات را حل کرده شما هر روز میتوانید ریشتان را بزنید. خانم مرکل (اجازه بدهید همشیره صدایتان بزنم ) بیایید دست از حمایت اسرائیل بردارید. همشیره! من از روی نقشه زمین پاکش میکنم. این هالو کاست هم مثل جریان میکونوس یک دروغ است که مجاهدین خلق آنرا درست کردهاند. جمهوری اسلامی از صدر اسلام مظلوم واقع شده و شما با نپوشیدن تنبان ندانسته دارید آب در آسیاب سلطنت طلبان میریزید.
نمیدانم از سفر آمریکای من شنیدید یا نه آنجا هم یک کریستینی بود که چشمش به دنبال من بود و هرجا میرفتم پیدا میشد و سر و کلهاش میجنبید. لاجرم شما هم مرا ببینید همان خیالات به سرتان خواهد زد اما بدانید و آگاه باشید که من شما را به راه انبیاء میخوانم. شما باید از پیامبر بزرگتان حضرت عیسی علیهالسلام یاد بگیرید اگر ما یکی زدیم در گوشتان باید آنطرف صورتتان را بیاورید تا یکی بزنیم در آن گوشتان. صدقاللهالعظیم
ایشان و نامههایش
خورده فرمایشات اخلاقی و آسمان ریسمانهای فلسفی احمدینژاد که در نامهای هیجده صفحهای برای بوش فرستاده بود فراموش شده بود که بار دیگر ایشان با نامهای ده صفحهای برای صدر اعظم آلمان به میدان آمدند. متن این نامه هنوز علنی نشده اما اجازه بدهید فشرده آنرا برایتان حدس نویسی کنم:
پس از عرض تعریفات و تمجیدات علنی از خود و نظاممان و بدگویی در لفافه از شما و نظامتان امیدوارم فرصت داشته باشید این ده صفحه را بخوانید باری، درست است که مردم شما را انتخاب کردهاند اما بگذارید شوهرتان کارها را دردست بگیرد و شما از شأن و منزلت خود در خانه لذت ببرید. در دیدارهای سیاسی رعایت شئونات را کرده از دست دادن به مردها بپرهیزید و با نا محرم تنها زیر یک سقف نباشید و مثل کفار بدون محرم سفر نکنید. خودم مدتیست که وارد سیاست شدهام و میدانم که لبخند لازمهی این عرصه است اما زن بودن خود را فراموش نکنید و موقع لبخند دستمالی جلوی دهان خود بگیرید. به عنوان رئیس جمهور یک کشور اسلامی از شما میخواهم که مغرور پست و مقام خود نشوید و حجاب خود را رعایت کنید و از پوشیدن مانتوهای تنگ و کوتاه که در ستاد انتخاباتی هاشمی رفسنجانی میپوشیدند خودداری کنید. من بر خلاف آنچه که از بوش خواستم از شما نمیخواهم که ریش بگذارید چون همانا اسلام دین مهر و عطوفت است و برای زنان خیلی از مشکلات را حل کرده شما هر روز میتوانید ریشتان را بزنید. خانم مرکل (اجازه بدهید همشیره صدایتان بزنم ) بیایید دست از حمایت اسرائیل بردارید. همشیره! من از روی نقشه زمین پاکش میکنم. این هالو کاست هم مثل جریان میکونوس یک دروغ است که مجاهدین خلق آنرا درست کردهاند. جمهوری اسلامی از صدر اسلام مظلوم واقع شده و شما با نپوشیدن تنبان ندانسته دارید آب در آسیاب سلطنت طلبان میریزید.
نمیدانم از سفر آمریکای من شنیدید یا نه آنجا هم یک کریستینی بود که چشمش به دنبال من بود و هرجا میرفتم پیدا میشد و سر و کلهاش میجنبید. لاجرم شما هم مرا ببینید همان خیالات به سرتان خواهد زد اما بدانید و آگاه باشید که من شما را به راه انبیاء میخوانم. شما باید از پیامبر بزرگتان حضرت عیسی علیهالسلام یاد بگیرید اگر ما یکی زدیم در گوشتان باید آنطرف صورتتان را بیاورید تا یکی بزنیم در آن گوشتان. صدقاللهالعظیم
کلهی خرکی و وتوی الکی
دیشب عزرائیل را خواب دیدم. به جای داس و نیزه کبکی داشت. کبکش قوقلی قو قو میکرد. گفتم: بهبه جناب عزرائیل میبینم کبکت خروس میخواند! گفت: چرا که نه برادر کوچکم اهود المرت آتش جنگ را در خاورمیانه شعلهور کرد.
بیدار شدم. گلویم خشک بود. آبی خوردم. دوباره خوابیدم.
شیطان را خواب دیدم. داشت با دمبش گردو میشکست. گفتم: جناب شیطان! می بینم با دمبت گردو میشکنی. گفت: چرا که نه برادر بزرگم قطعنامه محکومیت حمله اسرائیل به لبنان را وتو کرد.
یکهو سر از کوه تور در آوردم. حضرت موسی را دیدم رو به آسمان فریاد زد: خدایا نمیبینی که حزبالله معرکهگیر و جمهوری اسلامی هیزم بیار است؟
ندا آمد: موسی! میبینم، اما با کلهی خرکی اسرائیل و وتوی الکی آمریکا چه کنم؟
کلهی خرکی و وتوی الکی
دیشب عزرائیل را خواب دیدم. به جای داس و نیزه کبکی داشت. کبکش قوقلی قو قو میکرد. گفتم: بهبه جناب عزرائیل میبینم کبکت خروس میخواند! گفت: چرا که نه برادر کوچکم اهود المرت آتش جنگ را در خاورمیانه شعلهور کرد.
بیدار شدم. گلویم خشک بود. آبی خوردم. دوباره خوابیدم.
شیطان را خواب دیدم. داشت با دمبش گردو میشکست. گفتم: جناب شیطان! می بینم با دمبت گردو میشکنی. گفت: چرا که نه برادر بزرگم قطعنامه محکومیت حمله اسرائیل به لبنان را وتو کرد.
یکهو سر از کوه تور در آوردم. حضرت موسی را دیدم رو به آسمان فریاد زد: خدایا نمیبینی که حزبالله معرکهگیر و جمهوری اسلامی هیزم بیار است؟
ندا آمد: موسی! میبینم، اما با کلهی خرکی اسرائیل و وتوی الکی آمریکا چه کنم؟