به عمه جان میگویم بوش حساب و کتاب درستی ندارد. با این دستور بگیر و بکشِ ایرانیان در عراق نگران شدهام. بالاغیرتاً تا مدتی از خیر زیارت کربلا بگذر.
صدایش از خشم میلرزد و میگوید در این عاشورای حسینی چه جایی بهتر از نینوا که آدم شهید بشود.
Archive for the ‘فارسی’ Category
بوش و عمه جان
گزارش تصویری از داوس
خاتمی: با این گوشی فتو ژنتیک هستم؟
کری: داری با سناتور شیطان بزرگ عکس میگیری. کمی خشونت نشون بده.
کری: یه هوا اصلاح طلبیشو بیشتر کن.
کری: هیچ دموکراتی نمیتونه مثل من با آخوند عکس بگیره.
خاتمی: من ارادتمند حضرت امام و حضرت رهبر و قانون اساسی و گفتگوی تمدنها هستم.
درجواب خبرنگاران که ملت خود را به چه حواله میدهید دو سیاستمدار این فیگور را گرفتند
خاتمی: ببین کری داری امضا میدی اگر من زدم زیر این ملاقات تو کولیگری در نیاری.
بوش و عمه جان
به عمه جان میگویم بوش حساب و کتاب درستی ندارد. با این دستور بگیر و بکشِ ایرانیان در عراق نگران شدهام. بالاغیرتاً تا مدتی از خیر زیارت کربلا بگذر.
صدایش از خشم میلرزد و میگوید در این عاشورای حسینی چه جایی بهتر از نینوا که آدم شهید بشود.
گزارش تصویری از داوس
خاتمی: با این گوشی فتو ژنتیک هستم؟
کری: داری با سناتور شیطان بزرگ عکس میگیری. کمی خشونت نشون بده.
کری: یه هوا اصلاح طلبیشو بیشتر کن.
کری: هیچ دموکراتی نمیتونه مثل من با آخوند عکس بگیره.
خاتمی: من ارادتمند حضرت امام و حضرت رهبر و قانون اساسی و گفتگوی تمدنها هستم.
درجواب خبرنگاران که ملت خود را به چه حواله میدهید دو سیاستمدار این فیگور را گرفتند
خاتمی: ببین کری داری امضا میدی اگر من زدم زیر این ملاقات تو کولیگری در نیاری.
اطلاعیه ملت
هاشمی رفسنجانی که بناست تا لب گور بر مسند قدرت باقی بماند از ملت خواسته تا در راهپیمایی بیست و دو بهمن جواب دشمن را بدهد.
اطلاعیه
بدین وسیله از کلیه دشمنان عزیزی که نظام برای ما درست کرده درخواست داریم روز بیست و دو بهمن به تهران تشریف بیاورند تا ما با یک راهپیمایی دشمن شکن جواب آنها را بدهیم. خواهشمند است سئوالات خود را قبلاً با هاشمی رفسنجانی در میان بگذارید.
اطلاعیه ملت
هاشمی رفسنجانی که بناست تا لب گور بر مسند قدرت باقی بماند از ملت خواسته تا در راهپیمایی بیست و دو بهمن جواب دشمن را بدهد.
اطلاعیه
بدین وسیله از کلیه دشمنان عزیزی که نظام برای ما درست کرده درخواست داریم روز بیست و دو بهمن به تهران تشریف بیاورند تا ما با یک راهپیمایی دشمن شکن جواب آنها را بدهیم. خواهشمند است سئوالات خود را قبلاً با هاشمی رفسنجانی در میان بگذارید.
کنجکاوی
چنگیزخانی را که میشناسید فراموش کنید. دولت مغولستان مجسمهی او را وسط ساختمان پارلمان نصب کرده و از بچه گرفته تا سالمندان دارند او را قائد اعظم و رهبر کبیر و پدر ملت خود میکنند.
میدانم هر کسی چنگیزخان خودش را حلواحلوا میکند. فقط از روی کنجکاوی میخواهم بدانم اگر روزی یکی از رهبران ما به مغولستان رفت روی قبر مرحوم تاج گلی باید بگذارد یا نگذارد.
کنجکاوی
چنگیزخانی را که میشناسید فراموش کنید. دولت مغولستان مجسمهی او را وسط ساختمان پارلمان نصب کرده و از بچه گرفته تا سالمندان دارند او را قائد اعظم و رهبر کبیر و پدر ملت خود میکنند.
میدانم هر کسی چنگیزخان خودش را حلواحلوا میکند. فقط از روی کنجکاوی میخواهم بدانم اگر روزی یکی از رهبران ما به مغولستان رفت روی قبر مرحوم تاج گلی باید بگذارد یا نگذارد.
پول تسلیت
در صف نسبتاً طولانیای که در منطقهی امن بغداد جلوی نمایندگی پنتاگون تشکیل شده جوانکی غمگین نظرم را جلب میکند با تُن صدای اندوهناک و تسلیت آمیزی نظرش را میپرسم. میگوید «صدام یزید کافر ده تا بیست و پنج هزار دلار به خانوادهی داوطلبین انتحاری میداد» اشکهایش را پاک میکند و با صدایی لرزان اضافه میکند «آنهم آنموقع که دلار به این الذلیلی ندیده بود الملتی» دو سه نفری که در صف دور و بر او هستند سر تکان میدهند. یکی میگوید «الحمدلله نرخها حالا خیلی خیلی بالاتره» فضای اندوهگین و سنگینی است. میکرفون را همانطور دراز شده جلوی صورت جوان نگاه داشتهام تا بتواند به بغضش مسلط شود. نهایتاً میگوید «برادرِ مرحوم من جزو صد و سی و چهار هزار نفری بود که پارسال کشته شدند. از کجا نه معلوم که من جزو صد و خوردهای هزارِ الامسال نباشم؟ اینطوری برای ما نمیصرفد اگرآمریکا نرخ را حسابی بالا نبرد پول تسلیت بخورد توی سرشان من دنبال پول شهادت میروم. حداقل آنرا میآورند درِ دارالبیت آدم…»
با فریاد یک نفر که داد میزند:
البُمب
همه از آنجا فرار میکنیم.
ازبغداد برای وبلاگ شما خبرنگار فرضی.
پول تسلیت
در صف نسبتاً طولانیای که در منطقهی امن بغداد جلوی نمایندگی پنتاگون تشکیل شده جوانکی غمگین نظرم را جلب میکند با تُن صدای اندوهناک و تسلیت آمیزی نظرش را میپرسم. میگوید «صدام یزید کافر ده تا بیست و پنج هزار دلار به خانوادهی داوطلبین انتحاری میداد» اشکهایش را پاک میکند و با صدایی لرزان اضافه میکند «آنهم آنموقع که دلار به این الذلیلی ندیده بود الملتی» دو سه نفری که در صف دور و بر او هستند سر تکان میدهند. یکی میگوید «الحمدلله نرخها حالا خیلی خیلی بالاتره» فضای اندوهگین و سنگینی است. میکرفون را همانطور دراز شده جلوی صورت جوان نگاه داشتهام تا بتواند به بغضش مسلط شود. نهایتاً میگوید «برادرِ مرحوم من جزو صد و سی و چهار هزار نفری بود که پارسال کشته شدند. از کجا نه معلوم که من جزو صد و خوردهای هزارِ الامسال نباشم؟ اینطوری برای ما نمیصرفد اگرآمریکا نرخ را حسابی بالا نبرد پول تسلیت بخورد توی سرشان من دنبال پول شهادت میروم. حداقل آنرا میآورند درِ دارالبیت آدم…»
با فریاد یک نفر که داد میزند:
البُمب
همه از آنجا فرار میکنیم.
ازبغداد برای وبلاگ شما خبرنگار فرضی.