وقتی خبر را میخوانم که نظام برای جلب گردشگران خارجی، ویزای الکترونیکی راه اندازی کرده پیش آقا و خانم ادموندکه سالی ده پانزده گردشگر را اینور و آنور دنیا میبرند میروم. مستر ادموند طبق روال همیشگی میپرسد چه خبر از «اکمدینجاد». بدون فوت وقت خبر را میگذارم کف دستش. هیچگونه آثار جذب شدنی در وجنات زن و مرد ظاهر نمیشود. برعکس، خانم ادموند تا سرحد به سرفه افتادن میخندد. به من که به قصد سرازیر کردن چند دلار به مملکتم رنج دیدن این دو اکبیر را به خود داده بودم بر میخورد. خیلی جدی و تا حدودی با اخم میپرسم جناب ادموند مگر یکی از دلایل نرفتن شما و سایر توریستها به مملکت ما همین کمبود ویزای الکترونیکی نبود؟ خیلی آرام طوری که بیشتر کفری نشوم میگوید: نه! توریست جایی میرود که دو روز به عمرش اضافه شود. نه جایی که نیمه عمر بشود و برگردد.
Archive for the ‘فارسی’ Category
نظام کهنه، ویزای نو
وقتی خبر را میخوانم که نظام برای جلب گردشگران خارجی، ویزای الکترونیکی راه اندازی کرده پیش آقا و خانم ادموندکه سالی ده پانزده گردشگر را اینور و آنور دنیا میبرند میروم. مستر ادموند طبق روال همیشگی میپرسد چه خبر از «اکمدینجاد». بدون فوت وقت خبر را میگذارم کف دستش. هیچگونه آثار جذب شدنی در وجنات زن و مرد ظاهر نمیشود. برعکس، خانم ادموند تا سرحد به سرفه افتادن میخندد. به من که به قصد سرازیر کردن چند دلار به مملکتم رنج دیدن این دو اکبیر را به خود داده بودم بر میخورد. خیلی جدی و تا حدودی با اخم میپرسم جناب ادموند مگر یکی از دلایل نرفتن شما و سایر توریستها به مملکت ما همین کمبود ویزای الکترونیکی نبود؟ خیلی آرام طوری که بیشتر کفری نشوم میگوید: نه! توریست جایی میرود که دو روز به عمرش اضافه شود. نه جایی که نیمه عمر بشود و برگردد.
نطقهای بعد از سفر
پرزیدنت چند روزی میرود نیویورک چند ماهی داخل کشور راجع به آن نطق میکند. یکی از آن نطقها را برایتان حدس نویسی میکنم:
اولاً اینو بگم خدمتتون که از مشایی ترسیدن و ویزا ندادن. ما اینو میدونستیم. مخصوصاً که مشایی گفته بود حرفشو پس نمیگیره و بعد از نطق حضرت رهبر سریع پس گرفت برای ما محرز شد که نمیدن ولی ما باز پر رویی کردیم(هه…هه) درخواستو فرستادیم و جالب اینجا بود که اونا ندادن. بعضی از دوستان گفتن فلانی نرو! گفتم غیر ممکنه. خلاصه رفتیم. این فرودگاه نیویورک روزی اوووووووه خیلی مسافر میره و میاد، اما این کارکنا و کارمندا صف کشیده بودن ما رو ببینن. من همونجا تو دلم گفتم: آقا این شمایید که اینا میخوان ببینن. خلاصه خیلی کار شکنی میکردن که خبرنگارا نتونن با ما تماس بگیرن. ولی من مقاومت کردم. تا اینکه اون لاری کینگشون اومد. باز دوستان گفتن فلانی «کینگ» یعنی شاه. گفتم باشه پوزشو به خاک میمالونم. گفتن یهودیه. گفتم چه بهتر جنگ حق و باطل. گفتن پس چرا ورزشکارامون جلوی ورزشکارای اسرائیلی… نذاشتم حرفشون تموم بشه. گفتم اومدین نیویورک دور ورداشتین؟ فکر میکنین بر نمیگردیم (هه…هه…هه). خلاصه کنم روز نطق، تا نوبت ما رسید نصف بیشتر رهبرا فرار کردن. من باز خطاب به آقا گفتم: حواسم هست! این ترس رو تو به جونشون انداختی. وقتی ما اون حرفارو به آمریکا و اسرائیل از پشت میکرفون گفتیم سکوت شده بود. بعداً یکی از این رئیس جمهورای کشورهای آفریقایی منو کشوند گوشهای و گفت: باورم نمیشه. تو واقعاً شطرنج بازی هستی که خودت خودت رو کیش و مات میکنی و تازه میخندی و کرکری میخونی. بهش گفتم: تازه این کوچیکش بود. بعداً در جلسه افطار با ایرانیان خارج کشور همه میگفتن قبلاً کسی ما رو نمیشناخت حالا هر جا که پا میگذاریم میگن اخمدی نجاد! آخه این آمریکاییها «ح» ندارن به «ح» میگن «خ» و به «ژ» میگن «ج» برای همین هم هست که در سراشیبی سقوطن. یکی دو کلیمه هم راجع به کردان میگویم و تمومش میکنم موقع نماز رسیده…
که با پوزش از جناب پرزیدنت، حدس نویسی قسمت کردان را میگذارم برای شما.
زندان حذف میشود
رييسجمهور در مصاحبه با شبکه آمريکايي پاسيفيکا گفت: ما داريم قوانين را بازنگري ميکنيم تا اصلا زندان را حذف کنيم. واقعاً هم زندان جز اینکه برای دولت و نظام هزینه داشته باشد هیچ فایدهای ندارد. اکثر کسانی که به زندان میافتند آنقدر بچه ننه هستند که در همان دوران بازجویی سرشان به اجسام سخت میخورد و فوت میشوند. یک عده هم داخل سلولشان طناب برمیدارند و میروند خودشان را از سقف آویزان میکنند. آن عدهای هم که سه چهار سالی دوام میآورند پروندهاشان که تکمیل بشود اعدام میشوند. اصولاً کسانی که مفسد نیستند زندان نمیشوند. پس منطقی است که قوانین را بازنگری کرده زندان را حذف کنیم. مأمورین هر کس را دستگیر کردند صاف ببرند قبرستان تحویلش بدهند به مردهشور.
جهل به قانون زهره ترک میکند
یک دزد و قاچاقچی مسلمان کارد را تا دسته میکند در سینهی یک دزد و قاچاقچی کافر. معالجات موثر واقع نمیشود و کافر علیرغم کفرش جان را به جان آفرین تسلیم میکند. مسلمان که با دو پای اصلی و کمک دوپای قرضی فرار کرده توسط مأمورینِ جان بر کف دستگیر میشود. در دادگاه قاتل مسلمان متوجه میشود که بیخودی زهره ترک شده. طبق ماده 207 قانون مجازات اسلامي مجرمان مسلمان به اتهام قتل كافران قصاص نخواهند شد.
نطقهای بعد از سفر
پرزیدنت چند روزی میرود نیویورک چند ماهی داخل کشور راجع به آن نطق میکند. یکی از آن نطقها را برایتان حدس نویسی میکنم:
اولاً اینو بگم خدمتتون که از مشایی ترسیدن و ویزا ندادن. ما اینو میدونستیم. مخصوصاً که مشایی گفته بود حرفشو پس نمیگیره و بعد از نطق حضرت رهبر سریع پس گرفت برای ما محرز شد که نمیدن ولی ما باز پر رویی کردیم(هه…هه) درخواستو فرستادیم و جالب اینجا بود که اونا ندادن. بعضی از دوستان گفتن فلانی نرو! گفتم غیر ممکنه. خلاصه رفتیم. این فرودگاه نیویورک روزی اوووووووه خیلی مسافر میره و میاد، اما این کارکنا و کارمندا صف کشیده بودن ما رو ببینن. من همونجا تو دلم گفتم: آقا این شمایید که اینا میخوان ببینن. خلاصه خیلی کار شکنی میکردن که خبرنگارا نتونن با ما تماس بگیرن. ولی من مقاومت کردم. تا اینکه اون لاری کینگشون اومد. باز دوستان گفتن فلانی «کینگ» یعنی شاه. گفتم باشه پوزشو به خاک میمالونم. گفتن یهودیه. گفتم چه بهتر جنگ حق و باطل. گفتن پس چرا ورزشکارامون جلوی ورزشکارای اسرائیلی… نذاشتم حرفشون تموم بشه. گفتم اومدین نیویورک دور ورداشتین؟ فکر میکنین بر نمیگردیم (هه…هه…هه). خلاصه کنم روز نطق، تا نوبت ما رسید نصف بیشتر رهبرا فرار کردن. من باز خطاب به آقا گفتم: حواسم هست! این ترس رو تو به جونشون انداختی. وقتی ما اون حرفارو به آمریکا و اسرائیل از پشت میکرفون گفتیم سکوت شده بود. بعداً یکی از این رئیس جمهورای کشورهای آفریقایی منو کشوند گوشهای و گفت: باورم نمیشه. تو واقعاً شطرنج بازی هستی که خودت خودت رو کیش و مات میکنی و تازه میخندی و کرکری میخونی. بهش گفتم: تازه این کوچیکش بود. بعداً در جلسه افطار با ایرانیان خارج کشور همه میگفتن قبلاً کسی ما رو نمیشناخت حالا هر جا که پا میگذاریم میگن اخمدی نجاد! آخه این آمریکاییها «ح» ندارن به «ح» میگن «خ» و به «ژ» میگن «ج» برای همین هم هست که در سراشیبی سقوطن. یکی دو کلیمه هم راجع به کردان میگویم و تمومش میکنم موقع نماز رسیده…
که با پوزش از جناب پرزیدنت، حدس نویسی قسمت کردان را میگذارم برای شما.
زندان حذف میشود
رييسجمهور در مصاحبه با شبکه آمريکايي پاسيفيکا گفت: ما داريم قوانين را بازنگري ميکنيم تا اصلا زندان را حذف کنيم. واقعاً هم زندان جز اینکه برای دولت و نظام هزینه داشته باشد هیچ فایدهای ندارد. اکثر کسانی که به زندان میافتند آنقدر بچه ننه هستند که در همان دوران بازجویی سرشان به اجسام سخت میخورد و فوت میشوند. یک عده هم داخل سلولشان طناب برمیدارند و میروند خودشان را از سقف آویزان میکنند. آن عدهای هم که سه چهار سالی دوام میآورند پروندهاشان که تکمیل بشود اعدام میشوند. اصولاً کسانی که مفسد نیستند زندان نمیشوند. پس منطقی است که قوانین را بازنگری کرده زندان را حذف کنیم. مأمورین هر کس را دستگیر کردند صاف ببرند قبرستان تحویلش بدهند به مردهشور.
جهل به قانون زهره ترک میکند
یک دزد و قاچاقچی مسلمان کارد را تا دسته میکند در سینهی یک دزد و قاچاقچی کافر. معالجات موثر واقع نمیشود و کافر علیرغم کفرش جان را به جان آفرین تسلیم میکند. مسلمان که با دو پای اصلی و کمک دوپای قرضی فرار کرده توسط مأمورینِ جان بر کف دستگیر میشود. در دادگاه قاتل مسلمان متوجه میشود که بیخودی زهره ترک شده. طبق ماده 207 قانون مجازات اسلامي مجرمان مسلمان به اتهام قتل كافران قصاص نخواهند شد.
آرشی نمیآید
آرشی نمیآید
پدر طرف را در آوردند
چند روز قبل یک سرباز آمریکایی توسط دادگاه نظامی آمریکا در آلمان، به جرم شرکت در قتل چهار زندانی در عراق در سال گذشته، به هفت ماه زندان محکوم شد. فی که بزنیم، میکند، یک ماه و خوردهای زندانی برای شرکت در قتل هر زندانی. وقتی دادگاههای نظامی آمریکا اینقدر بی رحمانه با سربازان بر خورد میکنند چطور توقع دارند آن سربازها دموکراسی را به عراق آورده طرح خاورمیانه بزرگ را به اجرا در آورند؟
پدر طرف را در آوردند
چند روز قبل یک سرباز آمریکایی توسط دادگاه نظامی آمریکا در آلمان، به جرم شرکت در قتل چهار زندانی در عراق در سال گذشته، به هفت ماه زندان محکوم شد. فی که بزنیم، میکند، یک ماه و خوردهای زندانی برای شرکت در قتل هر زندانی. وقتی دادگاههای نظامی آمریکا اینقدر بی رحمانه با سربازان بر خورد میکنند چطور توقع دارند آن سربازها دموکراسی را به عراق آورده طرح خاورمیانه بزرگ را به اجرا در آورند؟