Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for the ‘فارسی’ Category

نظام کهنه، ویزای نو

Posted by balouch On September - 27 - 2008

وقتی خبر را می‏خوانم که نظام برای جلب گردشگران خارجی، ویزای الکترونیکی راه اندازی کرده پیش آقا و خانم ادموندکه سالی ده پانزده گردشگر را اینور و آنور دنیا می‏برند می‏روم. مستر ادموند طبق روال همیشگی می‏پرسد چه خبر از «اکمدینجاد». بدون فوت وقت خبر را می‏گذارم کف دستش. هیچگونه آثار جذب شدنی در وجنات زن و مرد ظاهر نمی‏شود. برعکس، خانم ادموند تا سرحد به سرفه افتادن می‏خندد. به من که به قصد سرازیر کردن چند دلار به مملکتم رنج دیدن این دو اکبیر را به خود داده بودم بر می‏خورد. خیلی جدی و تا حدودی با اخم می‏پرسم جناب ادموند مگر یکی از دلایل نرفتن شما و سایر توریستها به مملکت ما همین کمبود ویزای الکترونیکی نبود؟ خیلی آرام طوری که بیشتر کفری نشوم می‏گوید: نه! توریست جایی می‏رود که دو روز به عمرش اضافه شود. نه جایی که نیمه عمر بشود و برگردد.


نظام کهنه، ویزای نو

Posted by balouch On September - 27 - 2008

وقتی خبر را می‏خوانم که نظام برای جلب گردشگران خارجی، ویزای الکترونیکی راه اندازی کرده پیش آقا و خانم ادموندکه سالی ده پانزده گردشگر را اینور و آنور دنیا می‏برند می‏روم. مستر ادموند طبق روال همیشگی می‏پرسد چه خبر از «اکمدینجاد». بدون فوت وقت خبر را می‏گذارم کف دستش. هیچگونه آثار جذب شدنی در وجنات زن و مرد ظاهر نمی‏شود. برعکس، خانم ادموند تا سرحد به سرفه افتادن می‏خندد. به من که به قصد سرازیر کردن چند دلار به مملکتم رنج دیدن این دو اکبیر را به خود داده بودم بر می‏خورد. خیلی جدی و تا حدودی با اخم می‏پرسم جناب ادموند مگر یکی از دلایل نرفتن شما و سایر توریستها به مملکت ما همین کمبود ویزای الکترونیکی نبود؟ خیلی آرام طوری که بیشتر کفری نشوم می‏گوید: نه! توریست جایی می‏رود که دو روز به عمرش اضافه شود. نه جایی که نیمه عمر بشود و برگردد.


نطق‏های بعد از سفر

Posted by balouch On September - 26 - 2008

پرزیدنت چند روزی می‏رود نیویورک چند ماهی داخل کشور راجع به آن نطق می‏کند. یکی از آن نطق‏ها را برایتان حدس نویسی می‏کنم:
اولاً اینو بگم خدمتتون که از مشایی ترسیدن و ویزا ندادن. ما اینو می‏دونستیم. مخصوصاً که مشایی گفته بود حرفشو پس نمی‏گیره و بعد از نطق حضرت رهبر سریع پس گرفت برای ما محرز شد که نمی‏دن ولی ما باز پر رویی کردیم(هه…هه) درخواستو فرستادیم و جالب اینجا بود که اونا ندادن. بعضی از دوستان گفتن فلانی نرو! گفتم غیر ممکنه. خلاصه رفتیم. این فرودگاه نیویورک روزی اوووووووه خیلی مسافر میره و میاد، اما این کارکنا و کارمندا صف کشیده بودن ما رو ببینن. من همونجا تو دلم گفتم: آقا این شمایید که اینا میخوان ببینن. خلاصه خیلی کار شکنی می‏کردن که خبرنگارا نتونن با ما تماس بگیرن. ولی من مقاومت کردم. تا اینکه اون لاری کینگشون اومد. باز دوستان گفتن فلانی «کینگ» یعنی شاه. گفتم باشه پوزشو به خاک می‏مالونم. گفتن یهودیه. گفتم چه بهتر جنگ حق و باطل. گفتن پس چرا ورزشکارامون جلوی ورزشکارای اسرائیلی… نذاشتم حرفشون تموم بشه. گفتم اومدین نیویورک دور ورداشتین؟ فکر می‏کنین بر نمی‏گردیم (هه…هه…هه). خلاصه کنم روز نطق، تا نوبت ما رسید نصف بیشتر رهبرا فرار کردن. من باز خطاب به آقا گفتم: حواسم هست! این ترس رو تو به جونشون انداختی. وقتی ما اون حرفارو به آمریکا و اسرائیل از پشت میکرفون گفتیم سکوت شده بود. بعداً یکی از این رئیس جمهورای کشورهای آفریقایی منو کشوند گوشه‏ای و گفت: باورم نمی‏شه. تو واقعاً شطرنج بازی هستی که خودت خودت رو کیش و مات می‏‏کنی و تازه می‏خندی و کرکری می‏خونی. بهش گفتم: تازه این کوچیکش بود. بعداً در جلسه افطار با ایرانیان خارج کشور همه می‏گفتن قبلاً کسی ما رو نمی‏شناخت حالا هر جا که پا می‏گذاریم می‏گن اخمدی نجاد! آخه این آمریکاییها «ح» ندارن به «ح» میگن «خ» و به «ژ» میگن «ج» برای همین هم هست که در سراشیبی سقوطن. یکی دو کلیمه هم راجع به کردان می‏گویم و تمومش می‏کنم موقع نماز رسیده…

که با پوزش از جناب پرزیدنت، حدس نویسی قسمت کردان را می‏گذارم برای شما.


زندان حذف می‏شود

Posted by balouch On September - 26 - 2008

رييس‌جمهور در مصاحبه با شبکه آمريکايي پاسيفيکا گفت: ما داريم قوانين را بازنگري مي‌کنيم تا اصلا زندان را حذف کنيم. واقعاً هم زندان جز اینکه برای دولت و نظام هزینه داشته باشد هیچ فایده‏ای ندارد. اکثر کسانی که به زندان می‏افتند آنقدر بچه ننه هستند که در همان دوران بازجویی سرشان به اجسام سخت می‏خورد و فوت می‏شوند. یک عده هم داخل سلولشان طناب برمی‏دارند و می‏روند خودشان را از سقف آویزان می‏کنند. آن عده‏ای هم که سه چهار سالی دوام می‏آورند پرونده‏اشان که تکمیل بشود اعدام می‏شوند. اصولاً کسانی که مفسد نیستند زندان نمی‏شوند. پس منطقی است که قوانین را بازنگری کرده زندان را حذف کنیم. مأمورین هر کس را دستگیر کردند صاف ببرند قبرستان تحویلش بدهند به مرده‏شور.


جهل به قانون زهره ترک می‏کند

Posted by balouch On September - 26 - 2008

یک دزد و قاچاقچی مسلمان کارد را تا دسته می‏کند در سینه‏ی یک دزد و قاچاقچی کافر. معالجات موثر واقع نمی‏شود و کافر علیرغم کفرش جان را به جان آفرین تسلیم می‏کند. مسلمان که با دو پای اصلی و کمک دوپای قرضی فرار کرده توسط مأمورینِ جان بر کف دستگیر می‏شود. در دادگاه قاتل مسلمان متوجه می‏شود که بیخودی زهره ترک شده. طبق ماده 207 قانون مجازات اسلامي مجرمان مسلمان به اتهام قتل كافران قصاص نخواهند شد.


نطق‏های بعد از سفر

Posted by balouch On September - 25 - 2008

پرزیدنت چند روزی می‏رود نیویورک چند ماهی داخل کشور راجع به آن نطق می‏کند. یکی از آن نطق‏ها را برایتان حدس نویسی می‏کنم:
اولاً اینو بگم خدمتتون که از مشایی ترسیدن و ویزا ندادن. ما اینو می‏دونستیم. مخصوصاً که مشایی گفته بود حرفشو پس نمی‏گیره و بعد از نطق حضرت رهبر سریع پس گرفت برای ما محرز شد که نمی‏دن ولی ما باز پر رویی کردیم(هه…هه) درخواستو فرستادیم و جالب اینجا بود که اونا ندادن. بعضی از دوستان گفتن فلانی نرو! گفتم غیر ممکنه. خلاصه رفتیم. این فرودگاه نیویورک روزی اوووووووه خیلی مسافر میره و میاد، اما این کارکنا و کارمندا صف کشیده بودن ما رو ببینن. من همونجا تو دلم گفتم: آقا این شمایید که اینا میخوان ببینن. خلاصه خیلی کار شکنی می‏کردن که خبرنگارا نتونن با ما تماس بگیرن. ولی من مقاومت کردم. تا اینکه اون لاری کینگشون اومد. باز دوستان گفتن فلانی «کینگ» یعنی شاه. گفتم باشه پوزشو به خاک می‏مالونم. گفتن یهودیه. گفتم چه بهتر جنگ حق و باطل. گفتن پس چرا ورزشکارامون جلوی ورزشکارای اسرائیلی… نذاشتم حرفشون تموم بشه. گفتم اومدین نیویورک دور ورداشتین؟ فکر می‏کنین بر نمی‏گردیم (هه…هه…هه). خلاصه کنم روز نطق، تا نوبت ما رسید نصف بیشتر رهبرا فرار کردن. من باز خطاب به آقا گفتم: حواسم هست! این ترس رو تو به جونشون انداختی. وقتی ما اون حرفارو به آمریکا و اسرائیل از پشت میکرفون گفتیم سکوت شده بود. بعداً یکی از این رئیس جمهورای کشورهای آفریقایی منو کشوند گوشه‏ای و گفت: باورم نمی‏شه. تو واقعاً شطرنج بازی هستی که خودت خودت رو کیش و مات می‏‏کنی و تازه می‏خندی و کرکری می‏خونی. بهش گفتم: تازه این کوچیکش بود. بعداً در جلسه افطار با ایرانیان خارج کشور همه می‏گفتن قبلاً کسی ما رو نمی‏شناخت حالا هر جا که پا می‏گذاریم می‏گن اخمدی نجاد! آخه این آمریکاییها «ح» ندارن به «ح» میگن «خ» و به «ژ» میگن «ج» برای همین هم هست که در سراشیبی سقوطن. یکی دو کلیمه هم راجع به کردان می‏گویم و تمومش می‏کنم موقع نماز رسیده…

که با پوزش از جناب پرزیدنت، حدس نویسی قسمت کردان را می‏گذارم برای شما.


زندان حذف می‏شود

Posted by balouch On September - 25 - 2008

رييس‌جمهور در مصاحبه با شبکه آمريکايي پاسيفيکا گفت: ما داريم قوانين را بازنگري مي‌کنيم تا اصلا زندان را حذف کنيم. واقعاً هم زندان جز اینکه برای دولت و نظام هزینه داشته باشد هیچ فایده‏ای ندارد. اکثر کسانی که به زندان می‏افتند آنقدر بچه ننه هستند که در همان دوران بازجویی سرشان به اجسام سخت می‏خورد و فوت می‏شوند. یک عده هم داخل سلولشان طناب برمی‏دارند و می‏روند خودشان را از سقف آویزان می‏کنند. آن عده‏ای هم که سه چهار سالی دوام می‏آورند پرونده‏اشان که تکمیل بشود اعدام می‏شوند. اصولاً کسانی که مفسد نیستند زندان نمی‏شوند. پس منطقی است که قوانین را بازنگری کرده زندان را حذف کنیم. مأمورین هر کس را دستگیر کردند صاف ببرند قبرستان تحویلش بدهند به مرده‏شور.


جهل به قانون زهره ترک می‏کند

Posted by balouch On September - 25 - 2008

یک دزد و قاچاقچی مسلمان کارد را تا دسته می‏کند در سینه‏ی یک دزد و قاچاقچی کافر. معالجات موثر واقع نمی‏شود و کافر علیرغم کفرش جان را به جان آفرین تسلیم می‏کند. مسلمان که با دو پای اصلی و کمک دوپای قرضی فرار کرده توسط مأمورینِ جان بر کف دستگیر می‏شود. در دادگاه قاتل مسلمان متوجه می‏شود که بیخودی زهره ترک شده. طبق ماده 207 قانون مجازات اسلامي مجرمان مسلمان به اتهام قتل كافران قصاص نخواهند شد.


آرشی نمی‏آید

Posted by balouch On September - 23 - 2008

کسی آرش را در خواب دید. پرسید نمی‏شود بیایی و باز تیری بیندازی و ایران را از چنگال اینها هم برهانی؟
آرش گفت: من ایران را از چنگ افراسیاب بیرون آوردم. حالا افراسیاب خود شمائید. از کجای شما به کجای شما می‏شود تیر انداخت؟


آرشی نمی‏آید

Posted by balouch On September - 22 - 2008

کسی آرش را در خواب دید. پرسید نمی‏شود بیایی و باز تیری بیندازی و ایران را از چنگال اینها هم برهانی؟
آرش گفت: من ایران را از چنگ افراسیاب بیرون آوردم. حالا افراسیاب خود شمائید. از کجای شما به کجای شما می‏شود تیر انداخت؟


پدر طرف را در آوردند

Posted by balouch On September - 22 - 2008

چند روز قبل یک سرباز آمریکایی توسط دادگاه نظامی آمریکا در آلمان، به جرم شرکت در قتل چهار زندانی در عراق در سال گذشته، به هفت ماه زندان محکوم شد. فی که بزنیم، می‏کند، یک ماه و خورده‏ای زندانی برای شرکت در قتل هر زندانی. وقتی دادگاههای نظامی آمریکا اینقدر بی رحمانه با سربازان بر خورد می‏کنند چطور توقع دارند آن سربازها دموکراسی را به عراق آورده طرح خاورمیانه بزرگ را به اجرا در آورند؟


پدر طرف را در آوردند

Posted by balouch On September - 22 - 2008

چند روز قبل یک سرباز آمریکایی توسط دادگاه نظامی آمریکا در آلمان، به جرم شرکت در قتل چهار زندانی در عراق در سال گذشته، به هفت ماه زندان محکوم شد. فی که بزنیم، می‏کند، یک ماه و خورده‏ای زندانی برای شرکت در قتل هر زندانی. وقتی دادگاههای نظامی آمریکا اینقدر بی رحمانه با سربازان بر خورد می‏کنند چطور توقع دارند آن سربازها دموکراسی را به عراق آورده طرح خاورمیانه بزرگ را به اجرا در آورند؟




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!