پرواز از من
در آسمان چندمی؟
********************
باغها
از انتظار خستهاند
چه میکشد
یک علف
********************
سرد است
امروز
دیر است
آفتاب فردا
********************
درد زیاد
شب کوتاه
میماند
کمی ناله
برای فردا
اینجا و آنجا میخوانم که میرحسین موسوی در دقیقه نود گل زده و برده. من هم «بازی» را تماشا کردم. گل زد اما هم هند بود، هم آفساید. به آقای رفسنجانی و پسران و شرکاء که نمیگویند «مردم» آنها مقامات مملکتی و مسئولین بودهاند. مردم آنهایی هستند که استخوانهایشان را از گلزار خاوران بار زدند و بردند. مردم به مختاری، پوینده، زالزاده، علایی، فروهرها، سعیدی سیرجانی، زهرا کاظمی، زهرا بنی یعقوب، یعقوب مهرنهاد و بلوچهایی که همین حالا در شهرهای استان سیستان و بلوچستان اعدام میشوند میگویند. مردم آنهایی هستند که چپاول محتاجشان کرده به سیب زمینی. هر چهار سال به رنگی در میآیند تا از یک جانی بگریزند به یک ناجی.
در مناظره احمدی نژاد و موسوی اگر طرفدار هر کدام باشید، خفت و خواری و شکست طرف مقابل را باور خواهید کرد، اما اگر طرفدار سربلندی ایران و ایرانی باشید، دلتان سخت خواهد فشرد و با تلخی و اندوه پی خواهید برد که نظام لجنزاری است و خانهی ما از پای بست ویران است.
ساربانان محو رقص منطق کوری هستند
آنان را که توانیست در حرکت دادن:
کلهی گرگی مردد دارد
از راه رسیدگان گیج یافتن معیارند
بیگانگی آنقدر توله زاییده
که به من و تو
یکی رسیده
نو نهالان را در تابوت میکارند
____________________
بخش نخست
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
بخش شیشم
بخش هفتم
بخش هشتم
بخش نهم
*****************
اینجا و آنجا میخوانم که میرحسین موسوی در دقیقه نود گل زده و برده. من هم «بازی» را تماشا کردم. گل زد اما هم هند بود، هم آفساید. به آقای رفسنجانی و پسران و شرکاء که نمیگویند «مردم» آنها مقامات مملکتی و مسئولین بودهاند. مردم آنهایی هستند که استخوانهایشان را از گلزار خاوران بار زدند و بردند. مردم به مختاری، پوینده، زالزاده، علایی، فروهرها، سعیدی سیرجانی، زهرا کاظمی، زهرا بنی یعقوب، یعقوب مهرنهاد و بلوچهایی که همین حالا در شهرهای استان سیستان و بلوچستان اعدام میشوند میگویند. مردم آنهایی هستند که چپاول محتاجشان کرده به سیب زمینی. هر چهار سال به رنگی در میآیند تا از یک جانی بگریزند به یک ناجی.
در مناظره احمدی نژاد و موسوی اگر طرفدار هر کدام باشید، خفت و خواری و شکست طرف مقابل را باور خواهید کرد، اما اگر طرفدار سربلندی ایران و ایرانی باشید، دلتان سخت خواهد فشرد و با تلخی و اندوه پی خواهید برد که نظام لجنزاری است و خانهی ما از پای بست ویران است.
ساربانان محو رقص منطق کوری هستند
آنان را که توانیست در حرکت دادن:
کلهی گرگی مردد دارد
از راه رسیدگان گیج یافتن معیارند
بیگانگی آنقدر توله زاییده
که به من و تو
یکی رسیده
نو نهالان را در تابوت میکارند
____________________
بخش نخست
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
بخش شیشم
بخش هفتم
بخش هشتم
بخش نهم
*****************
در چنین روزی حضرت آیتالله العظمی امام خمینی که با هیچ احساسی وارد ایران شده بودند معلوم نشد با چه احساسی ایران و جهان را ترک فرمودند. از وصایای ایشان یکی این بود که روحانیون از قبول کارهای اجرایی خود داری فرمایند. اما از آنجایی که خود ایشان به قم نرفت و همانطور که فرمودند یک «طَلَبَه» نشد و در تهران مانده یک حضرت امام شدند سایر روحانیون هم به جز کار اجرایی رفتهگری، ریاست، معاونت، نمایندگی، امتیاز و سرقفلی سایر امور اجرایی را بین خود و فرزندان تقسیم نمودند. در این روز مراسم با شکوهی بر مزار ایشان برگزار میشود که در آنجا ادای احترام را در میآورند و معلوم نیست فاتحه چه کسی را میخوانند.
بر اساس خبرهای تأیید نشده (دروغه هااااااااا، نیفتید به جون هم) بعضی از آیات عظام و فقها در قم دارند متون و نقل قولهای بزرگان را مورد بررسی قرار میدهند تا امکان شهادت حضرت امام را بر اثر لگد یکی از سه خلیفه به اثبات برسانند. آگاهان مذهبی معتقدند این اسناد همین حالا موجودند اما به خاطر وحدت بین صفوف اسلام، هزار و چهارصد سال بعد منتشر خواهند شد.
یک مقام بسیار دروغگو به نقل از البرادعی اعلام کرد که ممکن است بعد از ساخت بمب اتم مدارک مسموم کردن حضرت امام (که بوسیله یک «سنی» صورت گرفت) توسط هاشمی رفسنجانی و تیمسار رضایی به اطلاع ملت ایران برسد.
در چنین روزی حضرت آیتالله العظمی امام خمینی که با هیچ احساسی وارد ایران شده بودند معلوم نشد با چه احساسی ایران و جهان را ترک فرمودند. از وصایای ایشان یکی این بود که روحانیون از قبول کارهای اجرایی خود داری فرمایند. اما از آنجایی که خود ایشان به قم نرفت و همانطور که فرمودند یک «طَلَبَه» نشد و در تهران مانده یک حضرت امام شدند سایر روحانیون هم به جز کار اجرایی رفتهگری، ریاست، معاونت، نمایندگی، امتیاز و سرقفلی سایر امور اجرایی را بین خود و فرزندان تقسیم نمودند. در این روز مراسم با شکوهی بر مزار ایشان برگزار میشود که در آنجا ادای احترام را در میآورند و معلوم نیست فاتحه چه کسی را میخوانند.
بر اساس خبرهای تأیید نشده (دروغه هااااااااا، نیفتید به جون هم) بعضی از آیات عظام و فقها در قم دارند متون و نقل قولهای بزرگان را مورد بررسی قرار میدهند تا امکان شهادت حضرت امام را بر اثر لگد یکی از سه خلیفه به اثبات برسانند. آگاهان مذهبی معتقدند این اسناد همین حالا موجودند اما به خاطر وحدت بین صفوف اسلام، هزار و چهارصد سال بعد منتشر خواهند شد.
یک مقام بسیار دروغگو به نقل از البرادعی اعلام کرد که ممکن است بعد از ساخت بمب اتم مدارک مسموم کردن حضرت امام (که بوسیله یک «سنی» صورت گرفت) توسط هاشمی رفسنجانی و تیمسار رضایی به اطلاع ملت ایران برسد.
اسدالله امرايي، مترجم مجرب و پركار كشورمان كه با ترجمه داستان كوتاه، رمان، شعر، طنز، نمايشنامه و مقالات متعدد خدمات شايسته ای را برای اهل كتاب و مطالعه انجام داده به خاطر ناراحتی قلبی بستری شد. برای این نویسنده و مترجم پر کار سلامتی آرزو دارم.
تعدادی از ترجمههای او:
کوری نوشتهٔ ژوزه ساراماگو
خوش خنده نوشتهٔ هاینریش بول
مردان بدون زنان نوشتهٔ ارنست همینگوی
لورا دیاز نوشته کارلوس فوئنتس
دختر بخت نوشتهٔ ایزابل آلنده
زندگی من در سیا: جاسوسی برای تمام فصول نوشتهٔ دوان کلاریج
دریا نوشتهٔ جان بنویل
جنگل کوتوله ها نوشتهٔ ایزابل آلنده
کلیسای جامع (دو روایت) نوشتهٔ ریموند کارور، تس گالاگر
سرزمین اژدهای طلایی نوشتهٔ ایزابل آلنده
اسطوره ی عصیان: “چه گوارا”سخن می گوید نوشتهٔ جوزف هنسن
گارسیا مارکز به زبان ساده نوشتهٔ ماریانا سولانت
چه گوارا به زبان ساده نوشتهٔ سرگیو سینای
مکانیک شب کار: یک رمان عاشقانه ی آرام در ده فصل کوتاه نوشتهٔ جی.ام بویر
با چشمان شرمگین نوشتهٔ طاهر بن جلون
جزایر خرد – سیاست های کلان: جزایر تنب و ابوموسی در خلیج فارس
گل های میخک نوشتهٔ ریموند کارور
هر وقت کارم داشتی تلفن کن نوشتهٔ ریموند کارور
دیر راهبان نوشتهٔ فریراد کاسترو ترجمه از اسدالله امرایی و محمد چرم شیر
شهر جانوران نوشتهٔ ایزابل آلنده
جیرت اصطلاحی است که بلوچها در مقابل کسی که هارت و پورت بیخودی میکند به کار میبرند.
ناامنی جادههای سرتاسر بلوچستان، به آتش کشیدن بانکها و موسسات دولتی، حمله به بسیج و سپاه پاسداران در شهرهای مختلف به نظر میرسد «جیرتی» است که مردم به ستوه آمده این استان به رزمایشهای اقتدار و قدرت و بیانات فرعون گونه حضرت رهبر و نمایندگان او در منطقه، تحویل میدهند.
درست در همین لحظه رهبران مذهبی و معتمدین محل زیر فشار هستند تا مردم خشمگین را راضی کرده به خانهها برگردانند.
گرچه کشت و کشتار هر گز مورد تأیید من و مبارزین سیاسی و اجتماعی و رهبران مذهبی استان نبوده و نیست متأسفانه وقتی مردم به ستوه درآمدند به خودیهایی هم که جلوی آنها بایستند، به راحتی خواهند گفت: جیرت
اسدالله امرايي، مترجم مجرب و پركار كشورمان كه با ترجمه داستان كوتاه، رمان، شعر، طنز، نمايشنامه و مقالات متعدد خدمات شايسته ای را برای اهل كتاب و مطالعه انجام داده به خاطر ناراحتی قلبی بستری شد. برای این نویسنده و مترجم پر کار سلامتی آرزو دارم.
تعدادی از ترجمههای او:
کوری نوشتهٔ ژوزه ساراماگو
خوش خنده نوشتهٔ هاینریش بول
مردان بدون زنان نوشتهٔ ارنست همینگوی
لورا دیاز نوشته کارلوس فوئنتس
دختر بخت نوشتهٔ ایزابل آلنده
زندگی من در سیا: جاسوسی برای تمام فصول نوشتهٔ دوان کلاریج
دریا نوشتهٔ جان بنویل
جنگل کوتوله ها نوشتهٔ ایزابل آلنده
کلیسای جامع (دو روایت) نوشتهٔ ریموند کارور، تس گالاگر
سرزمین اژدهای طلایی نوشتهٔ ایزابل آلنده
اسطوره ی عصیان: “چه گوارا”سخن می گوید نوشتهٔ جوزف هنسن
گارسیا مارکز به زبان ساده نوشتهٔ ماریانا سولانت
چه گوارا به زبان ساده نوشتهٔ سرگیو سینای
مکانیک شب کار: یک رمان عاشقانه ی آرام در ده فصل کوتاه نوشتهٔ جی.ام بویر
با چشمان شرمگین نوشتهٔ طاهر بن جلون
جزایر خرد – سیاست های کلان: جزایر تنب و ابوموسی در خلیج فارس
گل های میخک نوشتهٔ ریموند کارور
هر وقت کارم داشتی تلفن کن نوشتهٔ ریموند کارور
دیر راهبان نوشتهٔ فریراد کاسترو ترجمه از اسدالله امرایی و محمد چرم شیر
شهر جانوران نوشتهٔ ایزابل آلنده
جیرت اصطلاحی است که بلوچها در مقابل کسی که هارت و پورت بیخودی میکند به کار میبرند.
ناامنی جادههای سرتاسر بلوچستان، به آتش کشیدن بانکها و موسسات دولتی، حمله به بسیج و سپاه پاسداران در شهرهای مختلف به نظر میرسد «جیرتی» است که مردم به ستوه آمده این استان به رزمایشهای اقتدار و قدرت و بیانات فرعون گونه حضرت رهبر و نمایندگان او در منطقه، تحویل میدهند.
درست در همین لحظه رهبران مذهبی و معتمدین محل زیر فشار هستند تا مردم خشمگین را راضی کرده به خانهها برگردانند.
گرچه کشت و کشتار هر گز مورد تأیید من و مبارزین سیاسی و اجتماعی و رهبران مذهبی استان نبوده و نیست متأسفانه وقتی مردم به ستوه درآمدند به خودیهایی هم که جلوی آنها بایستند، به راحتی خواهند گفت: جیرت
نیمه شب دیشب که بالاخره روز در دنیای واقعی با ماندن یکی دو کار به پایان رسید، آمدم سراغ روز در دنیای مجازی. سری به خبرها، جوابی به ایمیلها، پسغامی به پیغامها و بردن فیضی از دوستان فیس بوک آبادی. وقتی رسیدم به ماجرای شیرین به روزکردن وبلاگ چندین موضوع با هم هجوم آوردند. فکرم رفت به مسیح علینژاد و ف.م.سخن که باز مدتیست به روز نشدهاند. دیدم در این هیر و ویر انفجار و انزجار و مرده باد و زنده باد، ناگهانی از این دونفر بنویسم میشود ماجرای دوستی خاله خرسه. از خیرش گذشتم. حسین درخشان که روزهای تاریکی را میگذراند هم به ذهنم آمد اما یادم آمد که سفارش رئیس جمهور اصولگرا هم گره کورش را نتوانست باز کند. گفتم راست بروم سراغ مطلبی انسانی که خانم فرشته قاضی نوشته و من هم آستینها را در پستی بالا بزنم و از اطرافیان بخواهم کمک کنند تا جان زنی را بخریم. یادم افتاد که مسئولان نظام مثل بچههای دو ساله لج میکنند. چه بسا شما مبلغ را به حسابها ریخته باشید و همین حمایت باعث بشود پولها در زمین بماند و ایشان را به هوا ببرند. غیر از اینها در چنته، چیزی نیست جز شعر و داستان. آخرین بار که شعر پست کردم در کامنتدانی، رندی مچم را گرفت و سری تکان داد و نچ نچ نچی کرد کهAffair دارم. میماند داستان. برای ملتی که خودش داستانها دارد مگر میشود مرتب داستان تعریف کرد؟
لذا امروز به روز نمیشود. خلاص.
Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!