Archive for the ‘فارسی’ Category
داستانی به کوتاهی یک عمر
این داستان با یکی بود و یکی نبود شروع نمیشود. در این داستان یکی بود و دیگران را نمیخواست باشند. در داستانهای قدیم غیر از خدا هیچکس نبود. در این داستان بر عکس غیر از خدا همه هستند و راه میروند و بودن خودشان را فریاد میزنند. داستانها میتوانند واقعی باشند، اما واقعیت این است که حقیقت را نمیشود داستان کرد:
سعید را وسط خیابان انداخته بودند. اول داستان گفتم: یکی بود دیگران را نمیخواست باشند. هه! سعید پر انرژی و پر امید را هر کسی نمیتوانست آنگونه با سری شکسته، خونین و مالین کف خیابان بیندازد. نه، نه. سعید مثل شخصیتهای داستانهای دیگر، چهرهای خلق شده نیست. او سعید عباسی است. بیست و چهار ساله،فروشنده کیف و کفش، مجرد، ساکن خیابان رودکی تهران، پایتخت ایران. در همین اعتراضات روز شنبه در تهران که غیر از خدا همهی جیرهخواران مسلح بودند، نفسش را برای پیرمردی مجنون دزدیدند. داستان سعیدها همیشه به کوتاهی عمر آنهاست.
هنرمندان جوان

هنرمندان جوان

ترجمه نامه دکتر محسن
دبیر محترم شورای نگهبان
سلام علیکم؛
احتراماً به استحضار میرساند؛ طبق روال فرصت طلبی، اداها و قمپوزهایی که من در انتخابات 22 خرداد از خودم بدر کردم با کودتای بی نظیر و نمود بارز چاقو کشی دینی در نظام مقدس جمهوری اسلامی مرا بر سر دو راهی داشتن ماسک یا بیرون انداختنش گذاشت. در روزهای گذشته که با آن نهاد محترم که مرجع چاقو کشی قانونی برای مردم است، نشست و برخواست داشتم و به صورت جدی چرتکه انداختم، و با توجه به جریانِ وزش «باد»، اکنون که وضعیت پستی- مقامی کشور وارد شرایط حساس دستگیری و زندان شده به نظر من نتایج انتخابات و رأی مهمتر از ناموس* میباشد، لذا وظیفه میدانم خود و دیگران را به رها کردن ناموس در وضعیت فعلی ترغیب نمایم و از آنجا که عهدی با خود بستهام تا همواره با حفظ سمت دکتری، تیمساری برای انقلاب اسلامی، رهبری و مردم باشم، بدینوسیله انصراف خود را از «ناموس سابق» و پیگیری شکایتهای مربوطه اعلام میدارم.
دکتر تیمسار محسن رضایی. تخلص:پاسدارِ باناموس
ترجمه نامه دکتر محسن
دبیر محترم شورای نگهبان
سلام علیکم؛
احتراماً به استحضار میرساند؛ طبق روال فرصت طلبی، اداها و قمپوزهایی که من در انتخابات 22 خرداد از خودم بدر کردم با کودتای بی نظیر و نمود بارز چاقو کشی دینی در نظام مقدس جمهوری اسلامی مرا بر سر دو راهی داشتن ماسک یا بیرون انداختنش گذاشت. در روزهای گذشته که با آن نهاد محترم که مرجع چاقو کشی قانونی برای مردم است، نشست و برخواست داشتم و به صورت جدی چرتکه انداختم، و با توجه به جریانِ وزش «باد»، اکنون که وضعیت پستی- مقامی کشور وارد شرایط حساس دستگیری و زندان شده به نظر من نتایج انتخابات و رأی مهمتر از ناموس* میباشد، لذا وظیفه میدانم خود و دیگران را به رها کردن ناموس در وضعیت فعلی ترغیب نمایم و از آنجا که عهدی با خود بستهام تا همواره با حفظ سمت دکتری، تیمساری برای انقلاب اسلامی، رهبری و مردم باشم، بدینوسیله انصراف خود را از «ناموس سابق» و پیگیری شکایتهای مربوطه اعلام میدارم.
دکتر تیمسار محسن رضایی. تخلص:پاسدارِ باناموس
شیره مالی شورا و رهبر
ولی فقیه جامعالشرایط سر جایش نشانده شده. انگار آنهمه هارت و پورت را عمهجان من کرده بود. حالا با درخواست احمد جنتی دال بر تمدید رسیدگی به شکایات موافقت کرده! در این شکی نیست که هر وقت سنبه پر زور شده و ملت محکم ایستاده حضرتش به مکیدن شصت و زدن زیر گریه رو آورده اما باید حواسمان باشد، ایشان میداند که جنتی چقدر جهنمی است.
سه میلیون رأی تقلبی پیدا کرده عوض آنکه بزند توی سر خودش و شورای نگهبان و دک و پوز رهبر، از ایشان اجازه تمدید میخواهد. حضرت رهبر از اول بر خری یازده میلیونی سوار شد. در وقت اضافی، جنتی خیلی به ملت تخفیف بدهد سه میلیون تقلب دیگر هم پیدا میکند. در چنان حالتی باز هم آسیدعلی پنج میلیون قورت طلبکار خواهد بود. بیخود نیست که ملت قصد کرده هم ایشان را هم شورای نگهبان را با یک خروس قندی تاق بزند.
شیره مالی شورا و رهبر
ولی فقیه جامعالشرایط سر جایش نشانده شده. انگار آنهمه هارت و پورت را عمهجان من کرده بود. حالا با درخواست احمد جنتی دال بر تمدید رسیدگی به شکایات موافقت کرده! در این شکی نیست که هر وقت سنبه پر زور شده و ملت محکم ایستاده حضرتش به مکیدن شصت و زدن زیر گریه رو آورده اما باید حواسمان باشد، ایشان میداند که جنتی چقدر جهنمی است.
سه میلیون رأی تقلبی پیدا کرده عوض آنکه بزند توی سر خودش و شورای نگهبان و دک و پوز رهبر، از ایشان اجازه تمدید میخواهد. حضرت رهبر از اول بر خری یازده میلیونی سوار شد. در وقت اضافی، جنتی خیلی به ملت تخفیف بدهد سه میلیون تقلب دیگر هم پیدا میکند. در چنان حالتی باز هم آسیدعلی پنج میلیون قورت طلبکار خواهد بود. بیخود نیست که ملت قصد کرده هم ایشان را هم شورای نگهبان را با یک خروس قندی تاق بزند.
درود به وجدان بیدار مردم افغانستان
“در هر گوشه ای از دنیا که خونی بریزد، همه ي انسان ها مسوول آن هستند”
وقتی صحنهی رقت بار و درد انگیز شهادت «ندا» دختر جوانی را که هدف گلوله خونخواران بسیجی احمدی نژاد قرار گرفته بود و شیارهای سرخ خون از کناره لبان آزادی شعار او به بیرون ره میبرد، مشاهده کردم و در آخرین نگاههای معصومانه و دادخواهانه و شفاف او که ذرهای از ترس و موج خفیفی از پشیمانی، صفا و زلالی آنها را خدشه دار نمیساخت دیدم، چنان از خود رفتم که فکر کردم دخترکم “الهام” را مینگرم. در همان حال از خودم بدم آمد و شرمنده شدم که هستم و زندگی میکنم و ناظر چنین صحنههایی که نشان از قساوت، رذالت و سنگدلی انسان نماهای قدرت پرست دارد، میشوم. او هر که بود دختر من بود. او را ندیده بودم و او نیز مرا، اما قطره قطره خون زلال او که بر سنگفرش گرم خیابان چکه میکرد و صورت ناز او را رنگین میکرد، این را به من میگفت که او دختر من است و خون او خون من. آن قطرات سرخ همان قطراتی بود که من در زیر شلاق رفقای جنایت کار خاد ریخته بودم. همان قطرات خونی بود که هزاران یار ناشناختهام در پولیگون های پل چرخی ریخته بودند تا آزادی و شرفاشان را پاس دارند. شما از آنها خبر ندارید و مصلحت شناسی شما و یاراناتان که بعضا هم پیمان با آن آزادگان سرخ روی بودند مانع از آن است که به یاد آنان افتید. اما بیادم آمد که شما نیز نوباوه معصومی در خانه دارید که عمرش درازباد و سایه لطف شما و عنایت پروردگار بر سرش مستدام. آیا شده است که گاهی به یاد آن هزاران طفلی که هرگز چشمان مهربانی طلباشان برسیمای پدر باز نشده است و فقط در رویاهای مبهم و گنگ شبهای سرد زمستان یا عرقریز تابستان دستان مهربان او را بر گونههای بابا طلب شان احساس کردهاند. ناگهان رفیق شفیقی به من یاد آور شد که ريیس جمهور منتخب ما اولین کسی است که پیروزی آقای احمدی نژاد را حتا قبل از آن که مراحل قانونیاش را طی کند و به تایید شورای نگهبان برسد، به وی تبریک گفته است و مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران را به فتوای مقام منیع ولایت عاجلتر از حزبالله لبنان و برادر هوگو چاوز پاسخ مثبت داده و به احمدی نژاد مبارکباد گفته است. شاید به امید آن که برادر بسیجی احمدی نژاد نیز این قرض را چند چندان به او باز گرداند، که مبارکباد او سخت خوش گوار است. او که حتا امریکا را به هیچ میگیرد و هولوکاست را انکار میکند ولی خودش همان برخوردی را با مهاجرین افغانی روا میدارد که اسراییل با آوارگان فلسطینی! مساله چندان ناروشن نبود زیرا همه کسانی که ناظر بر اوضاع ایران بودند میدانستند که چه کسی پیروز است. ملت ایران، دانشمندان، هنرمندان، استادان، دانشجویان، مدافعان حقوق بشر، روزنامه نگاران و نویسندگان، اعم از زن و مرد، از مدتها بدین سو به خاطر دفاع از حقوق بشر، ارزشهای مدنی، دموکراسی و آزادی بیان و حقوق شهروندی مبارزه میکردند و خیلی صریح انزجار شان را از نظامی که در آن فقط یک نفر حق انتخاب دارد اعلام کرده بودند. اولین گزارشها از صحنهی انتخابات حکایت از پیروزی محتوم و چشمگیر موسوی داشت، همان گونه که مناظره عالمانه او با احمدی نژاد. اما شما قبل از همه به این فاشیست دیکتاتور مبارکباد گفتید. اکنون اوست که مردم را به گلوله می بندد و هزاران نویسنده ي سرشناس را به زندان میفرستد و با گاز و گلوله از مردمی که براساس قانون و حق مدنی شان به مظاهرات مسالمت آمیز پرداختهاند، استقبال میکند. اگر فردا مردم ایران پیروز شدند و نظام استبدادی ولایت را کنار زدند، شما چه جوابی دارید. وزیر خارجه دانشمند شما… بقیه را اینجا بخوانید