مصباح يزدی گفت: مخالفت با ولی فقيه به معنای شرك به خداست. فرمایش ایشان کاملاً درست است به شرط آنکه شما مصباح یزدی را خدا بدانید.
پی نوشت: یزد، تمساح ندارد اما یک مصباح دارد که جای ده تا تمساح خطرناک است.
Archive for the ‘فارسی’ Category
نکات کلفتر از مو
لزومی نیست لزوم ببیند
خانم کلینتون گفته در صورت لزوم «اقداماتی فلج کننده» را علیه جمهوری اسلامی به اجرا خواهد گذاشت. خداوند قدرت فلج کنندگیاش را شفا بدهد، اما لزومی هم به اقدامات ایشان نیست چون ملت ایران این لزوم را دیده و آن جمهوری اسلامی را فلج کرده. امیدوارم خانم کلینتون یکهو لزومی نبیند که یک جفت چوب بگذارد زیر بغل آقا.
توپولف
ندا میماند
خواننده: فرهاد
آهنگ : اسفندیار منفرد زاده
يه شب مهتاب***** ماه مياد تو خواب
منو میبره *****کوچه به کوچه
باغ انگوری *****باغ آلوچه
دره به دره *****صحرا به صحرا
اون جا که شبا *****پشت بيشهها
يه پری مياد *****ترسون و لرزون
پاشو ميذاره *****تو آب چشمه
شونهمیکنه *****موی پريشون…
يه شب مهتاب *****ماه مياد تو خواب
منو میبره *****ته اون دره
اونجا که شبا *****يکه و تنها
تکدرخت بيد *****شاد و پراميد
میکنه بهناز *****دستشو دراز
که يه ستاره *****بچکه مث
يه چيکه بارون *****به جای ميوهش
سر يه شاخهش *****بشه آويزون…
يه شب مهتاب *****ماه مياد تو خواب
منو میبره *****از توی زندون
مث شبپره *****با خودش بيرون،
میبره اونجا***** که شب سيا
تا دم سحر *****شهيدای شهر
با فانوس خون *****جار میکشن
تو خيابونا *****سر ميدونا:
«ــ عمو يادگار! مرد کينهدار!
مستی يا هشيار خوابی يا بيدار؟»
مستيم و هشيار***** شهيدای شهر!
خوابيم و بيدار *****شهيدای شهر!
آخرش يه شب *****ماه مياد بيرون،
از سر اون کوه***** بالای دره
روی اين ميدون *****رد میشه خندون
يه شب ماه مياد
امان از دست حتی
جناب موسوی فرمودهاند: امروز حتی هاشمی رفسنجانی را تحمل نمیکنند.
این «حتی» کلمهی عجیبی است. هر جا که بنشیند کرم میریزد. آقای موسوی اگر، «حتی» را اینوری به کار برده باشد گارد خودش و اگر آنوری به کار برده باشد گارد هاشمی رفسنجانی را بازکرده. ولی دو قرانی من از زمانی که جنبش شروع شده، افتاده. حالا حتی گارد هر دو نفرشان با هم باز باشد من مشت قلمیام را حواله مقام متقلب رهبری میکنم. حتی اگر گارد ایشان، گاردشان را محکم بسته باشد.
ندا میماند
خواننده: فرهاد
آهنگ : اسفندیار منفرد زاده
يه شب مهتاب***** ماه مياد تو خواب
منو میبره *****کوچه به کوچه
باغ انگوری *****باغ آلوچه
دره به دره *****صحرا به صحرا
اون جا که شبا *****پشت بيشهها
يه پری مياد *****ترسون و لرزون
پاشو ميذاره *****تو آب چشمه
شونهمیکنه *****موی پريشون…
يه شب مهتاب *****ماه مياد تو خواب
منو میبره *****ته اون دره
اونجا که شبا *****يکه و تنها
تکدرخت بيد *****شاد و پراميد
میکنه بهناز *****دستشو دراز
که يه ستاره *****بچکه مث
يه چيکه بارون *****به جای ميوهش
سر يه شاخهش *****بشه آويزون…
يه شب مهتاب *****ماه مياد تو خواب
منو میبره *****از توی زندون
مث شبپره *****با خودش بيرون،
میبره اونجا***** که شب سيا
تا دم سحر *****شهيدای شهر
با فانوس خون *****جار میکشن
تو خيابونا *****سر ميدونا:
«ــ عمو يادگار! مرد کينهدار!
مستی يا هشيار خوابی يا بيدار؟»
مستيم و هشيار***** شهيدای شهر!
خوابيم و بيدار *****شهيدای شهر!
آخرش يه شب *****ماه مياد بيرون،
از سر اون کوه***** بالای دره
روی اين ميدون *****رد میشه خندون
يه شب ماه مياد
امان از دست حتی
جناب موسوی فرمودهاند: امروز حتی هاشمی رفسنجانی را تحمل نمیکنند.
این «حتی» کلمهی عجیبی است. هر جا که بنشیند کرم میریزد. آقای موسوی اگر، «حتی» را اینوری به کار برده باشد گارد خودش و اگر آنوری به کار برده باشد گارد هاشمی رفسنجانی را بازکرده. ولی دو قرانی من از زمانی که جنبش شروع شده، افتاده. حالا حتی گارد هر دو نفرشان با هم باز باشد من مشت قلمیام را حواله مقام متقلب رهبری میکنم. حتی اگر گارد ایشان، گاردشان را محکم بسته باشد.