خطر ماهواره برای ديکتاتورها از بمب اتم هم بیشتر است.
هربرت مارشال مکلوهان[1]، فيلسوف و تئوريسين نامدار کانادايی، گفتاورد فراگيری دارد که می گويد: “رسانه، خود پيام است.[2]” مرادِ وی از اين سخن اين است که بازتاب رسانه های همگانی مدرن، از پيامهايی که به مردم می رسانند بيشتر است. چگونه؟ نمونه روزآمدی از تلويزيونهای ماهوارهای فارسی زبان بياورم. چند روز پيش خبر روز جهانی کورش در رسانههای ايرانی پخش شد. پيام، خبر روز جهانی کورش بود، اما پخش بهنگام آن از تلويزيونها، نام کورش را با همه پيامدهای سياسی ای که دارد، وارد ليست خبرهای روز کرد و يکراست به گستره ذهنی بينندگان اين تلويزيونها فرستاد. اين کار ساده پيامدهای بسيار ژرفی میتواند داشته باشد که کوچکترين اين است که حکومت ايران ديگر نمیتواند گفتمانهای روزمرهای که ذهن مردم را درگير می کنند، کنترل و مديريت کند، زيرا که رسانههای ماهوارهای هرآنچه که از چشم انداز آخوندها “ناصواب”، است، برجسته و پرنما میکنند. چنين است که حکومت دينی از نابود کردن سُنّتها و انديشه های “طاغوتی”، مانند چارشنبه سوری، نوروز، سيزده بدر، موسيقی و رقص و پايکوبی و شادمانی و آهنگهای انگيزاننده و آخوند ستيز ناتوان و ناکام مانده است و حتی نتوانسته است نام و ياد کسی مانند، گوگوش را خاطرهها بزدايد.
اين گونه است که رسانه ، خود بخشی از پيام می شود و زمينه ذهنی مردم را دگرگون می کند و محاسبات حاکمان را برهم میزند. اين چگونگی سبب میشود که هر حکومتی به ناگزير برآن شود تا با کنترل کردن دادههايی که در دسترس همگانی ست، گفتمانهای ذهنی مردم را در هر زمان مدُيريت کند. سانسور اين گونه پديد میآيد و در کشورهايی که قانون و نهادهای مدنی ندارند، جا میافتد و مانند ميکروبی کُشنده، به چرک می نشيند و سپس زهر پاشی میکند و همه توانهای مردمی را نابود میسازد. سردمداران دولتهای دموکراتيک هم چندان از سانسور بدشان نمیآيد. اما در آن کشورها، قانون آزادی رسانه ها و نهادينه بودن آنها ، دولتها را ناتوان از نابودی آنها میکند. نمونههای سانسور دولتی در کشورهای دموکراتيک و جنگ با رسانه ها، ماجرای واترگيت در امريکا، سانسوز خبرها درباره توان نظامی صدام و در دوران نزديکتر، خبرهای شيرين کاریهای برلوسکونی، نخست وزير ايتاليا ست.
به گمان من حضور رسانه های همگانی مدرن در کشورهايی مانند ايران کنونی، خودبخود سياسی ست، زيرا که هدف رسانههای مدرن، بررسی واقعيت و پس زدن لايهها و پوشههای دروغينی ست که روی حقيقت را پوشانده است. خبرنگار راستين کسی ست که مردم را از “واقعيت” يعنی آنچه هست، به حقيقت که ای بسا در پشت حقيقت پنهان باشد، است. اين گونه بود که خبرنگاران امريکايی توانستند پرده واقعيتهای دروغينی را که بيل کلينتون در ماجرای دوستیاش با مونيکا لوئينسکی ساخته بود، بدرند و او را رسوا کنند. حکومتهای خودکامه از آنچه در ذهن مردم میگذرد، بيش از هرچيز ديگری واهمه دارند. اين که آخوندها مردم را هماره ذاکر و شاکر میخواهند، برای آن است که هميشه ذهن خود را درگير بدارند و انديشه هايی که سربراهی را کاهش می دهد، به ذهن خود راه ندهند. اين چگونگی روياروی انديشيدن هماره و گزيدن فردی و مسئوليت پذيری برای گزينشهای فردی ست. چنين است که آيت الله مظاهری به درستی دريافته است که
خطر ماهواره از بمب اتم بیشتر است. چه هوش سرشاری دارد اين آخوند!
بله، من هم با آيتالله مظاهری همگمانم و ماهواره را يکی از اهرمهای فروپاشی رژيمهای کشورهای عریی میدانم. تنگدستی و تهيدستی بخودیِ خود “سلسله مراتب” قبيلهای و عشيره ای و فئودالی را از هم
نمیپاشد. اين عوامل هزاران سال است که … بقیه را
اینجا بخوانید
