Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

جمهوری اسلامیا شه اوگانستان دولتا لوٹتهی که وتی ملکی مردمانا که جمهوری اسلامی خلافا کابلی تها، یرانِ سفارتی دیما مظاهره‏اش کرته دستگر و بندی بکنت!

واجه کرزی هم مثل یدگه اوگانان که یِ حبرا هوشکتی سک غضبی کرت و لوٹتی تلفنا بزوریت و شه وتی ڈنی‏ان ملکی وزیرا سوج کنت که بارین ایرانی سفیرا را به وتی دفترا لوٹاینتهی و اوگانستان ملت و دولتی اعتراضا برایی‏ای رسنته‏ای و شایی لوٹته‏ای که زوتِ آرا به وتی ملکی سَرُکان حال بدنت و براوان بگوشیت مگه گُ وتی پسه گماشتوا هبر دیت؟ اگه پاگ واجه نیست‏ات گڈا ادب داشته بهت…

بلینا یک گشتا آیی هوشا هات که ایران و اگانستانی رابطه «پُررین کیپ و صندوخِ» رابطه‏انت. پمیشا شیطانا را لعنتی کرت و گوشتی:

خیرانت یه ده نفر گِرَگ هم باز ٹوهین هبری نیست

بُشکِنِت و بِگِندِت

عفو بین الملل در رابطه با احکام خانم های نسرین ستوده و شیوا نظرآهاریی اعلام کرد: ایران عدالت را دست انداخته است.

آقای عفو بین‏الملل شما از خودت نظام داری که بدانی این دوتا ضعیفه چه به روزگار ما آورده‏اند؟ زن در اسلام جایگاه عظیمی دارد. مردان بزرگ در دامانش پرورش می‏یابند و بهشت با آن عظمت زیر پای اوست آنوقت این دونفر چکار کرده‏اند؟ وبلاگنویسی هم شد کار؟ چهارتا پرونده بگذاری زیر بغل‏ات بری دادگاه شد حیا؟ تو چه بین‏المللی هستی که دخالت در امور یک کشور اسلامی، ولایی، مکتبی می‏کنی؟ تو از عفو حرف می‏زنی؟ ما افرادی داریم که از روی سینه دشمن بر می‏خیزد که مبادا با خشم سرش را ببرد!ما اگر سر دشمنانمان را هم ببریم باید بخندیم. همین شیوا، دبیر کمیته دفاع از زندانیان سیاسی بود! مگر ما زندانی سیاسی داریم که ایشان دبیر دفاع‏اش باشد؟ خجالت هم چیز خوبی است؛ الاغ! اصلاً در قانون اساسی ما چیزی به نام جرم سیاسی وجود دارد؟ آقای عفو بین‏الملل به قمر بنی هاشم به حضرت عباس به تشنه لب کربلا سوگند همین ستوده روسری خودش را برداشت و برای جلسه حقوق بشر پیام فرستاد! آقا جان اینها ارکان نظام را لرزانده‏اند. ما تازه پدرشان را در زندان در خواهیم آورد. گور بابای عدالت. ما برای نجات نظام هر چیز بشر را که گیر بیاوریم به آن دست می‏اندازیم.

ترجمه به بلوچی

عفو بین‏المللا در رابطه گُ شیوا نظر‏آهاری و هاتونین ستوده‏ای حکما گوشت که جمهوری اسلامیا عدالتا را چرک کرته

واجهین عفو بین‏الملل! اخه ته شه وت نظامِی داشته که بزانی یِدوی‏ان سیا سران چی می سرا هاورته؟ جنین آدم به اسلام تها ٹوهین جای داریت. برای هنجی تا ٹوهین مرد رودنت. بهشتی برا ٹوهی برایی پادانی چیراینت. گڈا یِدُوینان چی کرته؟ وبلاگی نوشتن هم بوت کار؟ چهاردا نگ پروندها بلی وتی بگلی چیرا و بروه دادگاها بوت حیا؟ ته چه بین‏الملل هستی که دخالت کنه به یک مملکت اسلامی، ولایی، مکتبیِ داخلی کارانی تها؟ ته په ما شه بخششا حبری دیه؟ ما مردم داشته شه دشمنی سینگ سرا چست بوته که مبادا آرا شه خشمی سرا بکشیت! ما اگه وتی دشمنی سرا هم برن بایدنت که بهندن. همی شیوا سرگ بوته کمیته دفاع شه سیاسی‏ان زندانیانی حکا! مگه ما زندانی سیاسی دارن که یه آوانی کمیته سرگ بیت؟ شرم هم خوبین چیزی‏انت. اخه حر! مگه می اساسی قانونی تها چیزی به نام جرم سیاسی هست؟ واجهین قانون اساسی! به قمر بنی‏هاشم، به حضرت عباس، به تنگین لونٹان شهید کربلایی سوگند که همی ستوده وتی چادر زرته و ویدیویین کُلَه په ٹنی‏ان حقوق بشر نشتا دیم داته. واجه یشان نظام چاربندارا لرزنته. ما آوانی چدرا به زندانی تها در کارن. به عدالت اصلا نعلت کن‏انت. ما په نظامی نجات دیگا به هر چیزِ که شه بشرا بگندن دست پرین‏ان.

در سه هفته اخیر جمهوری اسلامی شصت و چهار نفر را اعدام کرده‏است. قبلاً اندکی نظام از دوران طلایی امام فاصله گرفته بود و حروف اول اسامی اعدام شده‏ها را اعلام می‏کرد؛ اما حضرت رهبر متوجه توطئه دشمن شد و به موقع غائله انتخابات را خاموش و با انتخاب ولایت مآبانه خود به دوران طلایی امام بر گشتند. حالا همه اعدام‏ها صرفنظر از اینکه در کجای ایران صورت بپذیرد بدون نام و نشان صورت گرفته، فقط خبر طی کردن مراحل قانونی و دادگاهی آنها اعلام می‏شود. گرچه اعلام خبر معدوم شدن آنها با میراث حضرت امام مغایرت دارد و باید با کامیونهای حمل گوشت به جایی دور از قبرستان مسلمین حمل و چال گردند اما در راستای حلم و بردباری و عطوفت دفتر رهبری این بدعت به دیده اغماض نگریسته می‏شود. هر کس نسبت به این سیاست اعتراض دارد آزادانه می‏تواند در تهران به دفتر حضرت رهبر و در شهرستانها به دفتر نمایندگان ایشان مراجعه فرماید. من‏الله توفیق

ترجمه به بلوچی

به پدی‏ان سه هفتگ تها جمهوری اسلامیاشصت و چهار نفرا اعدام کرته. دیمترا نظاما کمی شه امام دوران طلاییا فاصله گپتت و اعدام بوُکانی نامی اولین کلمهوا اعلامی کرت اما حضرت رهبر سرپد بوت که یِ دشمنی کار‏انت. آیی انتخاباتِ شرا را خاموشِ کرت و گُوَتی آخوندی‏ان انتخابا به امامی طلایین دورانا بِرگشت. هنون گِردِ اعدام، فرق نکنت کجای ایران انجام بَیَنت بی نان و نشان انجام بینت و فقط آوانی حال و یه که قانونی مسیر و دادگاها شتتنت اعلام بیت. البت یه کمی شه امام گڈا فرق کنت و بایدنت که بی یشی که خبری شا مُرداران اعلام بیت آوانا برنت دورا شه مسلمانانی کبرستان گودالی تا پرننت بلینا یه حضرت رهبر پاگ واجهی‏انت شما هم حبری مدهت. هر کس شه شما که ناراض هست، آزاتی سرا تهرانی تها حضرت رهبرِ دفترا و شهرانی تها برایی نمایندگ دفترا برَوَنت! من‏الله توفیق

بُشکِنِت و بِگِندِت

هادی خرسندی را من از دوران کودکی می‏شناسم. او که آن زمان مرد بزرگی بود خوشبختانه دور از من و در پایتخت می‏زیست! بعدها که من هم سن او شدم، او را در منزلش در لندن از نزدیک دیدم و متوجه شدم او بزرگتر از آنی است که من اندیشیده بودم. در دوران اقامت‏ام در ادمنتون کانادا و در اوج شهرت و انتشار اصغرآقا او با لطف فراوان کارهای ارسالی‏ام را با لعاب طنز خویش چنان خواندنی می‏کرد که خودم اول آنها را می‏خواندم. در سفرهای متعددی که به قاره آمریکا داشته من مورد لطف و مرحمت همیشگی او و پرویز صیاد بوده‏ام و چندین بار به بالای سن دعوت شده‏ام. همین کار را بارها در سایت خودش انجام داده و این بار هم اسم مرا کنار جناب دکتر رحیمی نشانده و لطف‏اش شامل حال من و طنز من شده. بدینوسیله قدردانی و تشکر می‏کنم.

ترجمه به بلوچی

هادی خرسندیا من شه گُوَنڈُکیا درسته کنین. خوشی جاهنت که آیی آختا دور شه من پایتختی تها زندگی کرت! بعدترا که من آیی هم سن بوتن آرا برایی گسی تها به لندن دیستُن و سرپد بوتن آ باز شای که من پکر کرت ٹوهترینت. آ دورانا که من ادمنتونی تها هتتن و ماهتاک اصغرآقایی اوج نامداری و نشرت واجه خرسندی گُ بازین مهری منی مطلبانا گوتی طزِّ وشیا هور کرت و آوانا آنکه وانگی کرتی که من اول وتی نوشتانکانا وانت. به بازین سفری که به آمریکای قاره وا داشته‏ایی مدام منا وتی میاری کرته و برزگا وتی کنگا لو ٹاینته‏ای. همی کارا را چنکه گشت وتی کامپیوتری هینکینا کورته‏ای. یگشتی هم منی ناما را گُواجه داکتر رحیمی صاحبا هوری کرته و منا شرمندگی کرته. من هم نوشته نوشت که برایی وتی منت واری و وشحالیا برسینین.

بُشکِنِت و بِگِندِت

وزیر اطلاعات در نشست خبری خود گفت وزارت اطلاعات، تا درون تشکیلات موساد نفوذ کرده است. یکی به حجة‏الاسلام بگوید اینگونه اطلاعات را نباید جار بزند. بقالی موساد که خبر بشود ممکن است افراد نفوذی اطلاعات را شناسایی و دستگیر کند. نامبرده از کشف چند شبکه جاسوسی از جمله شبکه ترور مسعود علی‏محمدی هم خبر دادند. بیخود نیست که خداوند او را که حد اکثر می‏توانست پیشنماز مسجدی در روستای خودش باشد وزیر مملکت بزرگی مثل ایران کرده است. ایشان که امروز برای یافتن قاتل یکی از طرفداران میرحسین موسوی تا درون تشکیلات موساد نفوذ کرده حتم دارم به زودی تا دل وزارت اطلاعات هم نفوذ و قاتل خواهر زاده او را هم دستگیر خواهد کرد و به جهانیان از جمله شما نشان خواهد داد که فرمایشات‏اشان علیرغم تشابه به مزخرفات بسیار هم متین و حساب شده هستند.

ترجمه به بلوچی

اطلاعاتِ‏ی وزیرا وتی حال وحبری‏ان نشتا گوشت وزارت اطلاعات به موسادی دم و دستگاهِ‏ی تها هِزِته. یکی بری آخوندا بگوشی که یِرنگین حالانا مردم نباید کوکار کنت. موساد دمی و دستگاه اگه دکانِ‏ی هم بیت، سی که بیت، اطلاعاتِ‏ی چگولانا ودی کنت و گیرت‏اش. یه واجه‏ها شه ودی بیگ بازین باندِ‏ی حال دادت که یکِ‏ی شاوان خدابیامرزِ‏ین مسعود علی‏محمدا کشتَتِ‏اش. گندت که خداوند تبارک و تعالی یه آخوندا را که باید به کوهِ‏ی تا مسیتِ‏ی پیشنماز بوتن ویلا یرانِ‏ی ٹویِ‏ان ملکِ‏ی وزیر نکرته. یِ واجها که مروچی په یکِ‏ی شه موسوی طرفدارانی قاتلِ ودی کنگا تا موسادی دم و دستگاهِ‏ی تها نفوذ کرته حتمن باندا ته وزارت اطلاعاتِ‏ی تها هم نفوذ کنت و آیی گوهارزاکِ‏ی قاتلا هم ودی‏یَ کنت. و به جهان مردمان و شما نشان دنت که آیی حبر با اینکه وِ‏یلین و بی تامین معلوم ب‏یَ‏انت بلینا خُوَندی‏ان‏انت

بُشکِنِت و بِگِندِت

یک روز بعد از سقوط بوئینگِ ایران‏ایر، تحقیقات به نتیجه رسید و وزیر راه و ترابری اعلام نمود به هیچ عنوان نقص فنی در کار نبوده، بلکه بدی شرایط جوی مقصر اصلی است. به نظر من اگر سایر تحقیقات کشوری را هم به وزارت راه و ترابری محول بکنند، مشکلات مملکت زودتر حل و ابهامات برطرف می‏شود. در مورد مقصر بودن شرایط جوی جناب وزیر راست می‏گوید. شرایط جوی در دنیا بیداد می‏کند. در اکثر شهرهای کانادا که زمستانها شرایط جوی رسماً دیوانه بازی در می‏آورد هواپیماها از ترس‏اشان اصلاً پرواز نمی‏کنند و دسته دسته همراه پرستوها به سرزمینهای گرم و خوش آب و هوا پرواز می‏کنند. در این ایام، از دیر زمان، در قسمتهای کوهستانی و برف خیزِ کشورهای اروپایی، ورزشکاران خودشان را با الاغ و سایر چهارپایان به پیستهای اسکی می‏رسانند. به نظر من وزیر راه با عطوفت مکتبی برخورد می‏کند که تمام تقصیر‏ها را به گردن بدی شرایط جوی می‏گذارد. اگر پرونده را به وزارت دادگستری ارجاع کند صادق لاریجانی با استفاده از استقلال قوه قضائیه می‏تواندمسافران مرده و زنده را برای دادن پاره‏ای توضیحات از جمله اینکه در زمستان چرا به ارومیه می‏رفته‏اند؟ به دادگاه فرا بخواند.

ترجمه به بلوچی

یک روچ پدا شه ایران ایری بوئینگی کپتِنا، پٹُ و لُٹان نتیجه دات و راه و ترابریِ وزیرا گُوَشت هچ فنی‏ان نقصِ‏ی نبوته بلکین رِٹِ‏ی‏ن جوی‏‏ان حالت اصلی‏ان مقصر‏انت. به منی نظرا اگه ملک گِرد پ ٹُ و لو ٹانا به وزارت راه و ترابریا بد‏ی‏انت، ملکِ‏ی مشکل زودتر حل و فصل بین‏ات و چ‏ی‏ر‏ی‏ن چیز درشان بینت. رِٹِ‏ی‏ن جوی‏‏ان حالتا هم راست شیت. جوی‏‏ان حالات به دنیای تها حوک جل کن‏انت. به بازین شهری به کانادایی تها که زمستانا جوی‏ان حالات گنُکَ بَیَنت هوایی جاز هچ چِسته نبیَنت و گُ سِسو وان بال کن‏انت و رو‏انت به گرم‏ان ملکان. دِ‏ی‏ریپا ب یروپِ ملکانی تها به کوهستگ و برپی‏ان جاهان ورزشکاران وترا گُ حر و یِ دگه چارپادان به اسکی پیستانا رس‏ی‏ننت. به منی نظرا وزیر راه گُ عطوفت مکتبی برخورد کرته که گرد تقصیرانا پرِ‏ی‏ن تَیی به ‏ رِٹِ‏ی‏ن جوی‏‏ان حالتِ سرا. اگه پروندها په وزارت دادگستریا دیم بدانت صادق لاریجانی شه قوه قضائیه وت واجهیا استفاده کنت و مردگ و زندگِ‏ین مساپرانی په لاتِ‏ی‏ن جست و پرس و یِ که پچی به سیاهِ‏ی‏ن زمستانا په ارومیه رادگ بوتگ‏انت به دادگاها لو ٹایِنت.

بُشکِنِت و بِگِندِت

از همان روزی که خانم ستوده وکیل شد امنیت ملی زهره‏ترک شد. هر چقدر که خانم ستوده وکالت افراد بیشتری را به عهده می‏گرفت امنیت ملی رنجورتر می‏شد. این اواخر اصلاً امنیت ملی دل و دماغ نداشت عمامه خودش را درست حسابی ببندد. اما خانم ستوده ول کن نبود و مرتب بر علیه امنیت ملی اقدام می‏کرد از جمله او برای اقدام علیه امنیت ملی وکالت:

شیرین عبادی، عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی، محمد صدیق کبودوند، عاطفه نبوی، خدیجه مقدم، احمد نجاتی کارگر را به عهده گرفت. تا این هنگام باز امنیت ملی مقاومت می‏کرد و با خوردن ساندیس و خواندن ولاحول به حکومت خود ادامه می‏داد اما خانم ستوده با پذیرفتن پرونده آرش رحمانی پور، که از اعضای انجمن پادشاهی ایران بود واعدام شد زد در گوش امنیت ملی!! ولی امنیت ملی به خاطر گل روی آقا و صادق لاریجانی هیچی نگفت. آخرش خانم ستوده رو سری خودش را برداشت و برای نشست‏های خارجی حقوق بشری پیام فرستاد. امنیت ملی کف کرد . غش کرد افتاد وسط حوزه شروع کرد دست و پا زدن. لذا مأموران چاره نداشتند جز اینکه او را دستگیر کنند حالا هم او را به یازده سال زندان و بیست سال محرومیت از وکالت محکوم کرده‏اند تا بیچاره امنیت ملی بتواند عبا و عمامه ای بپوشد دستی به محاسن خود ببرد و بر این مملکت یکه تازی بکند.

ترجمه به بلوچی