صبح، بوقِ علیالطلوع کسی پاشنهی در را میکند. عمه جان بود. کفن پوشیده با کمربند انفجاری و مقنعه و روبنده، رو به بنده کرد و فرمود:
تکلیفت را روشن کن تو «براندازی» یا نه؟!
گفتم رژیمی که رهبرش نمایندهی خدا و دولتش مرتبت با امام زمان و موشکهایش شهاب یک و دو و کوفت و فلان و چند است، چه فرق می کند من برانداز باشم یا نباشم؟
گفت عازم زیارت چاه جمکرانم میخواهم لیست براندازها و خودیها را تقدیم آقا کنم!
گفتم به عرضشان برسانید نمیدانم براندازم یا نه اما میدانم اگر دیوانهای زنجیری شد قبل از آنکه جان عاقلان را بگیرد عاقلان باید حالش را بگیرند.
عمه جان و ماجرای تحریم
October - 19 - 2006
عید فطر بر عمه جان مبارک
سلام مرا حتما دو قبضه خدمتشان برسانید مبادا آه ایشان دامنگیرم شود
I didn’t know about your weblog
It was so good to see you in the Mr.Nabavi’s Comedy Show. Nice welcome specially “Tashbihe Cellphone be OZV :D”
Maybe in future we can talk about the new students which were intrested enough to come to Mr.Nabavi’s Standup Show. @SFU we had 41 tickets which we got from Mr.Ebrahimi , and they were gone in 3 days !!!
Anyway, I wish a great weekend for you.
سلام.دو روز پيش هر کاری کردم که برای پست قيلی شما کامنت بگذارم نشد٫ميخواستم خواهش کنم که به آقای نبوی بگوييد٫اين اسپانيا هم در نقشه جغزافی هست٫چرا به اينجا نمی آيند؟اصلن اينجا هيچ اتفاق خوبی نمی افتد.گاهی فکر ميکنم که اسپانيا٫دست نشانده ايران است.
مرحمت فرماید دفعه بعد که عمه جان آمد سراغ شما اسم حقیر را هم در لیست براندازان به ایشان تقدیم کنید
درضمن بگوید به ایشان که خُسن آقا به چاه جم کران می گوید جاه جم خران
سلام …
چندین سال پیش یک فیلمی دیدم که بخاطر یک صحنه حتی اسمش بیادم هست:
جنگ جهانی دوم. سربازان آلمانی و آمریکایی با هم درگیرند و به یک تیمارستان میرسند و همینطور بزن و بکش …
یک دیوانه تفنگ یک سرباز به قتل رسیده را میگیرد و میپرد روی یک میز و شروع به شلیک و به بکش بکش و فریاد میزند: من هم عاقل شده ام!