خیلی دلام میخواهد که به روز کنم، اما چه چیزی به روز شده که من عقب مانده باشم؟
مرگ همچنان به نام خدا و از آسمان و به دست روحانی مینشیند.
درد همچنان به دست خودی و بدبختی بیخودی از راه میرسد.
غنچه نشکفته پر پر میشود.
گل در اوج طراوت میمیرد.
تا چشم کار میکند خارِ خوار سروری میکند بر دشت و دمن.
دل من چون نگاه شما طوفانی است.