شیطان علاقه عجیبی دارد که در پوست طنزنویسان برود. خودش چون بعد از هزار سال عبادت کنار گذاشته شد، برای گرفتن انتقام، اگر طنزنویسی هزار سال دندان روی جگر بگذارد و احتیاط بکند، کاری میکند، که کاری بکند که ولی فقیه برایش دندان و نظام برایش کارد تیز کند. محمود فرجامی ممکن است که قادر نمیشد قهوه تلخ یا شیرین بنویسد اما قطعاً قهوهای قند پهلو مینوشت.
با قدرت مدیریت طنازانهای که دارد بعید نبود خودش گلآقای دوران جدید رهبری بشود؛ ولی او کوله پشتی آوارگی را بر دوش گرفت و پیِ بی پولی را بر تن مالید و شیطان در پوستاش رفت و از طنز بی خطر و درد سر فاصله گرفت. او آخرین قطرههای امید و بخشش را هدر داد و در دفاع از هموطنان بهایی نوشت و با تماس و ایجاد رابطه و مصاحبه با طنزنویسانی که سالهاست مورد غضب خداوندگاران نظام هستند ملعون و مغضوب همیشگی شد. این هم سند . انا لله و انا الیه راجعون.
بعد از تحریر: در آی طنز چون پاتوق طنزنویسان کشورهای فارسی زبان هست نظر دادن مرسوم نیست شما نظر بدین تا اونا یادبگیرن و روشون باز بشه.