دو سال قبل در چنین روزهایی یعقوب مهرنهاد روزنامهنگار و دبير انجمن جوانان صدای عدالت زیر شکنجههای سخت نظام بود.
او که بیست و نه سال بیشتر نداشت در چهاردهم امرداد ماه هزار و سیصد و هشتاد و هفت در زندان زاهدان اعدام شد. هنوز در مورد چگونگی مرگ او اطلاعات دقیقی در دست نیست. این احتمال وجود دارد که این فعال مدنی بلوچ زیر شکنجه کشته شده باشد. یعقوب مهرنهاد که وبلاگنویس هم بود با گرفتن مجوز رسمی به فعالیت مدنی پرداخت اما جان خود را به جهالت و بی تمدنی این نظام باخت.
او با فعالیتهایش توانسته بود باند مکتبی سیستانیای را که سر سپرده و بازوی فشار نظام است و در استان تا همین امروز به بلوچ و سیستانی محروم و مستقل رحم نمیکند به عقب براند غافل از اینکه عقب نشینی گرگها تاکتیکی بود برای نابودی او.
در همان زمان که نظام او را کشت، بودند افرادی که چون امروز تردد ماشینها در خیابانهای شهر را امنیت میپنداشتند و چشم را بر جوری که میرفت و آتشی که زیر خاکستر آمادهی شعلهور شدن بود میبستند. آنها تلاش کردند همپای نظام او را همکار و همراه جندالله معرفی کنند اما این روزنامه نگار و فعال اجتماعی مدنیتر از آن جنگیده بود که بشود با واژهی تروریست چهرهاش را خراب کرد.
کاش در سالگرد مقاومت او که اولین وبلاگنویس اعدامی جهان است هر کس به روش و توان خود شرکت کند و ابراهیم مهرنهاد، برادر خردسال او را که از آن زمان تا کنون در زندان است از گمنامی و تنهایی برهاند.
جناب استاد شه بخش وظیفه من بود
جاسم جان سربازی با سلام فراوان. چشم در اولین فرصت حتمن
سلام عليكم عبدالقادر جان بيا فيسبوك كه دلم برات تنك شده
باتشكر
جاسم سربازي
با درود !
اين چند جمله را به فارسی مينويسم تا به احساساتم بها دهم. لحظه های سختی را ميگذرانيم نه در اينجا، برای آنان که در پشت سر گذاشتيم. نه برای اين دربدری خود برای پاره های تنمان که در چنگال خونين اهريمنان مانده اند.چگونه ميشود به زندگی با بيخيالی ادامه داد ؛ در صورتيکه آنان که در وحشت هستند به ما اميدوارند! فکر ميکنم که امريکا حمله خواهد کرد و ايران را از چنگ اين اهريمنان و ضحاکان نجات خواهد. دگر مطمئنم و بوی حمله ميآيد.ترسم از مردن بيگناهان است. الآن ايران، مث دوران هيتلر است و بهائيا اکنون مث کليميان در آلمانند.دوستم، من کاری نکردم برای بهائيها، سر جايم ايستاده ام، فقط قلبم تندتر از بدنم حرکت ميکند. اميدوارم هموطنان ما شعور کمک به هم را داشته باشند تا اين لحظات سخت را با هم پشت سر بگذاريم. مريضيهای ما فرار اين قلبهای ما به ايران است. بايد چند ماهی دگر صبر کرد عظما را ريگ باران خواهيم کرد.
همين الآن مقاله ای خواندم که شاخ در آوردم: تعداد افراد متولد عراق که در رأس اين مملکت هستن. تعدادشون چند نفر بوده که يه ده تائی ازشان مملکت ما را اداره ميکنند.شايد ايشان هم مانند فلسطينها و لبنانيها که به ما در کهريزک خدمت کردند؛ خدمت ميکنند. اصلأ عراقين ميگن !بيچاره ايران و ايرانی ! حسين بروجردی که کتاب اعترافات يک پاسدار سابق در پشت پرده های انقلاب مينويسد.يکی از رانده شدگان عراق فاميل شاهرودی که اکنون در رأس اين کشور است، سينما رکس آبادان را آتش زد و خامنه ای با يک پيپ بدهان ميايد و در يک پاکت نامه به اون راند شدۀ عراقی پول ميدهد برای آتش زدن سينما رکس.
یادش گرامی٬ راهش پر رهرو باد.
دفترها
استاد عبدالقادر عزیز! ضمن عرض سلام وخسته نباشید از اینکه یاد زنده یاد مهرنهاد را تازه کردید بسیار ممنون. ان شاء الله که عکس های زیبائی که آماده کردید مورد استفاده دوستان قرار گیرد.
عزت زیاد