Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

شام سالگرد ازدواج

January - 19 - 2010

جان به همسرش جولیانا گفت:
– عزیزم سر راهم صد هزار دلار پول نقد از حساب پس‏اندازمون گرفتم، همه‏اشون اسکناسای درشت و تا نخورده‏ان. گذاشتمشون رو میز نهارخوری.
جولیانا با حالتی که انگار خسته و کلافه شده پرسید:
– باز تو از اون کارای احمقانه‏ات کردی؟!
جان که خیلی از خودش متشکر به نظر می‏رسید گفت:
– مگه به همین راحتی می‏دادن؟ جالبه ها! پول خود آدمو نمی‏خوان بدن. تازه وقتی که هست اگه آدم کار احمقانه نکنه، احمقه!
جولیانا بدون معطلی گفت:
– تو پنجهزارتا هم می‏گرفتی چیزی از احمقی کم نمی‏آوردی.
جان همانطور از خود راضی گفت:
– حالا عوض این حرفا برو دوسه بسته وردار برو دستی به سر و روت بکش. لباس مناسبی بخر. باید بریم، مجبوریم یک سر هم به شهردار بزنیم.
جولیانا یکهو تن صدایش عوض شد و با اعتراض گفت:
– پناه بر خدا. تو که می‏دونی اون مرده چقدر هیزه و از سر و کول من بالا می‏ره…
جان حرف جولیانا را قطع کرد و گفت:
– نگران نباش. ما فقط خودی نشون میدیم. اون فرش تابلوی ایرانی رو بهش می‏دم و تولدت مبارکی بهش می‏گیم و می‏ریم.
جولیانا مشغول نوشیدن ته مانده شرابش بود. جان از سکوت او استفاده کرد و گفت:
– او میدونه ما امشب سالگرد ازدواجمونه.
جولیانا بلند شد. گیلاس خالی خودشو گذاشت روی میز نهار خوری و بدون آنکه به پول‏ها نگاهی بکند به طرف آشپزخانه رفت و گفت:
– نه من همون شام سنتی خودمونو دوست دارم. حوصله تجملات ندارم. تازه من فکر کردم تو یادت رفته.
جان که بر خلاف جولیانا سرحال و پر انرژی بود گفت:
– یادم رفته؟ غیر ممکنه! من تازه به برادرم تلفن کردم. داره اسبی رو که دوست داری با قطار می‏فرسته مزرعه آقای جیمز. تمام فردا ما اونجاییم و تو تا بخوای میتونی اسب سواری کنی.
جولیانا خیلی کشیده و با حالتی رمانتیک گفت:
– آه جاااااااااان! حیف که دارم این ظرفارو می‏شورم و الا حتمن بغلت می‏کردم و می‏بوسیدمت.
جان با دلخوری گفت:
– آخه همه‏ی مستخدمار‏ام نباید مرخص می‏کردی.
جولیانا با ناز و لوندی خاصی گفت:
– می‏خواستم امشبو از خدا هم تنهاتر باشیم…
جولیانا ساکت شد. در کمد را باز کرد. یک قوطی در آورد و به جان گفت:
– این آخرین قوطی لوبیامونه!
جان بقیه شیشه سمیرانف را در گیلاسش خالی کرد و کفت:
– فردا می‏رم فود بانک. شایدهم بتونم صد دلاری تا سر برج از جیمز دستی بگیرم.


One Response to “شام سالگرد ازدواج”

  1. Anonymous says:

    اعلام همبستگی با زندانیان ِ اهل قلم

    از دوستان نویسنده خواهشمندیم که امضا کنند.

    pegahahmadi.blogfa.com

Leave a Reply



VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!