از همان روزهای اولی که شیش هفت سال قبل این وبلاگ راه افتاد همواره یک کاریکاتوریست و طراح کم داشت اما از آنجا که من آدم شاکری هستم بدون کاریکاتوریست و طراح اموراتم را میگذراندم و شکر خداوند را به جا میآوردم. بالاخره این شکرها بر نعمتم افزود و ناگهان سر و کله مهران نامی پیدا شده که با محبت فراوان طرحهایش را برای من میفرستد (البته من میدانم که این اسم مستعار است اما به روی خودم نمیآورم. شما هم چیزی نگویید تا فراری نشود و طرحهای بیشتری برایمان بفرستد) اینجانب اول تصمیم گرفتم اسم او را پاک کرده و آنها را به جای هنر خود عرضه کرده خود را داری عُرضه بیشتری نشان دهم اما ترسیدم که شما مثل جریان مقام متقلب رهبری پی به تقلب من برده، آبرویم را چون آبروی او به دو پول سیاه تنزل دهید. همان بهتر که بگویم:
این پتک سبز که میبینید
فریاد ملتی بوده است
در بیت دوم میخواستم بسرایم که این بت درب و داغان شده هم زمانی مقام ولایتی بوده است ولی خودم احساس کردم فعلاً در این شرایط شعر نسرایم و کاریکاتور را بگذارم بهتر است. روی آن کلیک کنید.
این پتک سبز که میبینید
فریاد ملتی بوده است
در بیت دوم میخواستم بسرایم که این بت درب و داغان شده هم زمانی مقام ولایتی بوده است ولی خودم احساس کردم فعلاً در این شرایط شعر نسرایم و کاریکاتور را بگذارم بهتر است. روی آن کلیک کنید.