من خدمت شما عرض کرده بودم که مرغ یک پا دارد ولکن عدهای میخواهند از کف خیابان با خار و خاشاک برای مرغ دوتا پا درست کنند که بحمدلله و با هوشیاری برادران شریف بسیجی، سربازان گمنام نخواهند گذاشت.
نکته دیگر اینکه من در کل با کلیت این حرف که اگر علی ساربان است میداند شتر را کجا بخواباند مخالفم. چرا که ما میمون هم داریم و یابو هم داریم و باید علی دستش باز باشد تا هر حیوانی را هر کجا که خواست بخواباند یا بنشاند.
حالا اگر آقایان که دست بر قضا بر خلاف سایرین به نظام جمهوری اسلامی اعتقاد دارند، اصرار بورزند که مرغ دو پا دارد با اینکه من میدانم که قضیه از کجا آب میخورد ولی باز هم میگویم آنها به جای خیابان بفرمایند داخل صندوق. بگذارند مسئله قانونی پیش برود و صد البته آخرش خواهند دید که یازده میلیون رقمی نیست که بشود تقلب کرد و واقعیت همین بوده و نظر من در سیاست خارجی و حمایت از مستضعفین باز هم به اینکه مرغ یک پا دارد نزدیکتر است.
دو کلمه راجع به دانشگاه برای دوستانی بگویم که زحمت کشیده آنها را از شهرستانها آوردهاند. در حمله به خوابگاهها، ماجرا از آن قرار است که لباس شخصیها ریختهاند و بسیجیها را کشتهاند! متأسفانه سایر دانشجویان از روی عناد، جنازه دوستان خودشان را بردهاند دفن کردهاند. عنایت داشته باشید که تمام این ماجراها در حالی اتفاق میافتد که آن دشمنی که سی سال است من همیشه از او برای شما میگویم، دارد تماشا میکند و به من میخندد که یک دست دارم (گریه حضار-مترجم).
خلاصه کلام این خط:
____________
اینورش منم و محموده و سربازان گمنام و امت.
اونورش مشتی خس و خاشاک و دشمنان نظام و ملت.
والسلام علیکم و رحمةالله
من قلبم درد گرفت از مردن این دختر….
مرگ بر دیکتاتور
http://www.youtube.com/watch?v=8ZHt9XEH6xI
سلام
به این لینک هم نگاهی بیاندازید.
سلام … امیدوارم و ارزومند که آخرین نطق باشد ..
من اون سر دنيا ام و اطرافم ايرانى نيس. ميشه يه نفر منو بالاترين دعوت كنه.
Email: [email protected]
Marg bar Khamenei
ادوارنيوز: امروز جمعه 29 خرداد ماه ساعت 10 صبح ، مردم در يكي از روستاهای ياسوج، در حال تشييع پيكر دانشجوي شهيد ناصر امير نژاد دانشجوي دكتري هوا فضا كه در كوي دانشگاه كشته شده هستند.
اين در حالي است كه فرهاد رهبر در صداسيما اعلام كرد از 5 اسمي كه به عنوان كشته شده در دانشگاه تهران اعلام شده 4 نفر ساكن كوي نبوده اند. رييس دانشگاه تهران اما در خصوص سرنوشت اين 4 نفر خبري را اعلام نكرد.
دوستان عزیز،
امشب با صدای بلند الله اکبر بگیم تأ موسوی و کروبی بدونن که پشتشون وستادیم و مردم هم قوت قلبی برای تجمع فردا پیدا کنن. این حرفها قابل پیش بینی بود. توکل کنیم به خودا و نومید نباشیم. امشب الله اکبر با شش دانگ صدا و فردا راهپیمایی در میدان انقلاب. فردا تمام تهران باید بیاد. هر کی دو نفر با خودش بیاره کار تمومه.
جواب آقاي خامنه اي به اعتراضات مردمي : بيلاخ خ خ خ
آقاي خامنه اي خودت باعث شدي تا مردم من بعد شعار مرگ بر خامنه اي را سر بدهند ….
بابت ترجمه نطق ها دستتان درد نکند. واقعا امانت دار بودید! من هم اصل را گوش کردم و هم این ترجمه و ترجمه قبلی را. به نظرم دوستان اصلا نیازی نیست اصل را بخوانند. ترجمه شما خلاصه تر و شسته رفته تر است.
فردا همدیگر و می بینیم. ساعت 4 بعد از ظهر تمام تهران بطرف میدان ازادی و انقلاب
یاران سلام بر شما
خب از کسی که حداقل بیست سال است از جنایتکاران حرفه ای حمایت می کند، نباید هم بیشتر از آن چه در نماز جمعه امروز گفت توقع داشت. سال هاست عده ای با قمه و ساطور و پنجه بکش و کارد و کابل و … روز روشن و در مقابل چشم مسئولین نطام در خیابان ها و دانشگاه ها زن و بچه و پیر و جوان را لته و پار می کنند، اما از به اصطلاح رهبر کشور هیچ واکنشی نشان داده نمی شود.
انگار نه انگار این کشور دادستانی دارد و سیستم قضایی. یک سیستم "قصابی" به تمام معنا برای حفظ رژیمی که تئوریسین های آن شرمی ندارند براحتی و علنی و صریح بگویند ادامه حیات شان بر "نصرت باالرعب" است. نصرت بالرعبی که نوزاد به دنیا نیامده را در شکم مادرش می درد و از روی جنازه هر دو با موتور سیکلت رد می شود.
این ها اینند که هستند. ارمغانی جز ظلمت و نکبت و کینه ندارند. اما ما در مقابل چه داریم: نور و برکت و عشق…
ما چیزی جز "صلح" و آرامش نمی خواهیم و این جز با "آزادی" میسر نیست و لازمه رسیدن به آزادی، "عشق" است!
با عشق، آزاد می شویم و به صلح می رسیم. حال هم از نظر فردی و هم از منظر اجتماعی و سیاسی. هم خود را می سازیم و هم جامعه خود را. این جا عجله و بیقراری راهی ندارد. سفری است که خود مقصد هم می باشد. در طول مسیر رشد می کنیم، با یاران هم راه در می آزیم… عشق می ورزیم… به دیگران کمک می کنیم… شانه مان تکیه گاه یاران خواهد بود به وقت نیاز آن ها… در محله ها به همسایه های خود دست یاری می دهیم… به ضعف های خود پی می بریم … بر دانش خود می افزاییم… و این گونه است که ما از آن ها متمایز می شویم… نبرد با ظلمت و پلیدی یک رویارویی همه جانیه می شود… و آن گاه دیگر جایی برای حضور دیو و دیو صفتان نمی ماند. خیلی از آن ها هم به ما خواهند پیوست و سران پلیدشان هم چون این آقا و مصباح به زباله دانی تاریخ خواهند پیوست، چون ضحاک و نرون و هیتلر و موسولینی و دیگر جنایتکارن تاریخ!
خب می بینیم که با این دیدگاه و رویکرد بی شک پیروزی از آن ماست. هم به لحاظ فردی و هم اجتماعی و سیاسی.
همه ابزارهای مسالمت آمیز را بکار می گیریم. از تظاهرات گرفته تا اعتصاب… تا رساندن صدای خود به صلح دوستان جهان… سازماندهی و کنترل… ارتقا دانش مبارزه … و استفاده از همه ابزارهای مدرن!
سفر طولانی است … اما جایی که سفر را خود مقصد بدانیم همه چیز عوض خواهد شد… هر روز به هدفی می رسیم که این خود چون موتور محرکه ای ما را به پیش می راند برای رسیدن به مقصد نهایی. اینجا دیگر یاس و ناامیدی به سراغ ما نخواهد آمد. با عشق آزاد می شویم و به صلح می رسیم…