Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

37 Responses to “خیلی زود”

1. علی رادبوی says:

   01/06/2009 at 7:10 am

   درود به بلوچ گرامی

   خوشحالم که دعا‌های دشمنان آزادی مستجاب نشد.بکوری چشمشان سال نو را با قلبی پرتوان وسرشار از عشق آغاز کن!

2. خدا says:

   01/05/2009 at 2:09 pm

   شما را خوب ميكنيم قدري تحمل داشته باش بنده ي خطا كار من

3. مانی خان says:

   01/05/2009 at 1:50 am

   خوش امدی بلوچ جان جانمان در امد تا خودت خودت را آپدیت کردی

   اون ناشناس ها نمی خواهند جمهوری اسلامی بداند که مثلا ابطحی هستند یا نبوی یا نیک آهنگ یا رفسنجانی که دوستت دارند و خودشان را هم

   همینطوری ناشناس قبولشون کن

   درضمن خبر بوی حلوا را من پخش کردم و خبر دماغ سوختگی را هم پشت سرش

4. Anonymous says:

   01/04/2009 at 9:10 pm

   Happy new stent !

   Best of health

   Kurdish boy

5. طاها بذری says:

   01/04/2009 at 8:51 pm

   فیلتر شکن های ما هم از کار افتاده چند روزیست و نمی دانستم که چه بر سر شما آمده. شنیده ام حالتان بهتر شده. خوشاحالم. امیدوارم هر چه زودتر بهبودی کامل حاصل شود و دوباره شما و نوشته هاتان را ببینیم.

6. Anonymous says:

   01/04/2009 at 8:13 pm

   بلوچ عزيز،
   اميدوارم كه به زودى rafeh كسالت بشود و موفق به خواندن دوباره وبلاگ شما بشويم.

   سلامت و موفق باشيد.

7. رویا...پاییزانه says:

   01/04/2009 at 7:27 pm

   قلب های مهربون رو باید خیلی مراقبش بود
   جناب بلوچ خبر بد و خوب رو همزمان شنیدم مهم اینه که دومیش ختم به خیر شده 😉
   بیشتر مراقب خودتون باشید!!!

8. دختر همسایه says:

   01/04/2009 at 6:32 pm

   بلوچ عزیز ایشالا که بلا به دوره و به زودی قبراق برگردید تا چشم ما به نکته بینهای شما دوباره روشن بشه …

9. Iraj Seyf says:

   01/04/2009 at 3:48 pm

   ای قادر جان اندکی ملعون: سلام چرا خودت اطلاع رسانی نکردی که بیخودی نگران نشویم. تازه صاحب فنر شدی، مبادا فکر کنی نوبرش را آوردی. من سالهاست علاوه بر فنر خیلی چیزهای دیگر هم در حول و حوش قلبم دارم. تازه هم سن و سال نوه تو بودم که این قلب بی صاحب را دادم دست تیغ. ولی به کوری دشمنان، هرصبح که چشمم باز می شود می گویم آخیش…. هنوز زنده ام. به خودم می گویم ای پیر خرفت… پا شو بهانه نکن… خیلی کارروی دستمون مانده است. خوشحالم به خیر گذشت فقط یادت باشد که ناپرهیزی نکنی. بیشترمواظب خودت باش چون تو را لازم داریم که هم چنان به منبت کاری واژه ادامه بدهی. یادت باشد که فنر و زیب روی سینه و این چیزهااگرچه خیلی هم مهم اند ولی اول و آخر زندگی نیست. به قول انگلیسی ها the show must go on
   با مهر و علاقه می بوسمت قادر جان
   ایرج

10. یک زن says:

    01/04/2009 at 1:55 pm

    چی بهتر از خبر سلامتی….
    منتظر شما هستیم

11. Anonymous says:

    01/04/2009 at 12:49 pm

    Ba salam va Salamat bashid be refigh Baluch, kheyli duset darim va omidvarim zudtar behbud payda koni har ruz sari be websitet mizanim va felan delemun khoshe be in shotoreh.

    mehrabani,
    Daryush

12. بهلول says:

    01/04/2009 at 12:32 pm

    مانی می گفت که رفتی بادکنک بازی !

    دیگه از شما گذشته !

    سلامت باشی و شترت هم نواله اش را بخورد

13. حسین says:

    01/04/2009 at 10:53 am

    دوست خوبم از خبر سلامتیت و بروز شدنت بسیار شاد گشته و بی صبرانه منتظر باز گشت خودت و قلمت میباشم.
    پیوسته شاد و تندرست باشی

14. حمیرا says:

    01/03/2009 at 10:56 pm

    I had no Idea and so sorry to hear that!
    i HOPE YOU FEEL BETTER SOON!

15. Anonymous says:

    01/03/2009 at 10:32 pm

    hi, hope you are doing fine. please come backkkkkkkkkkkkkkkk

16. Anonymous says:

    01/03/2009 at 8:40 pm

    salam.omid daram ke tandorost va shad bashid.

    zita

17. Anonymous says:

    01/03/2009 at 4:39 pm

    بلوچ عزیز باآرزوی سلامتی و شنیدن صدایت! ترانه

18. شهربانو says:

    01/03/2009 at 3:08 pm

    سلام آقای بلوچ عزیز خبر بیماری شما را در وبلاک گپ وگفت و حسن آقا و مانی خان و بلاگ نیوز شنیدم امیدوارم هرچه زودتر رفع کسالت شود.

19. Anonymous says:

    01/03/2009 at 10:41 am

    omidvaram hamishe salamat va piruz bashid va har che zudtar dobareh cheragh e inja ro roshan konid

20. فضول میرزا says:

    01/03/2009 at 2:09 am

    نوشته ای که به روز نخواهی شد، خب به شب بشو! گر نیمه شبی پیامی بنویسی و پست کنی، هم به سوگندت پایبند بوده ای وهم ما را از عذاب آمدن و دست خالی بازگشتن رهانیده ای. خیزشی کن که سحر نزدیک است…

21. فرهاد says:

    01/03/2009 at 1:34 am

    راستی ، آنقدر پریشانم که یادم رفت سال نو میلادی را تبریک بگویم
    سال نو با قلب مرمت یافته ، مبارک ، امید که این قلب سالها برایت ضربانی خوش آهنگ داشته باشد.

22. فرهاد says:

    01/03/2009 at 1:32 am

    بلوچ عزیز
    خبر بیماری و عمل قلب را از دوست بسیار عزیزم ، منصور خورسندی دریافت کردم
    کاش خودت هم اشاره ای میکردی تا بدانیم قلم بر زمین نگذاشته ای
    امیدوارم با درایت پزشکان و محبت (کمی بیش از اندازه پریرویان پرستار) زودتر بهبودی خود را بدست آوری .
    همیشه برایت بهترین آرزوها را دارم و اینبار بیش از همیشه ، سلامتیت را خواستارم .

23. Anonymous says:

    01/03/2009 at 12:21 am

    دوست نازنین و خوبمان بلوچ عزیز در بیمارستان بستریست
    گویا قلبش طاقت این همه خوشی تحویل سال 2009 را نداشت و یا شاید خیلی هم داشت که در قلبش بادکنک باد کردند

    حالش خوب است و در حال لاس زدن با پرستاران بیمارستان است

    برایش سلامتی آرزو میکنمPosted by مانی خان

24. بادبان says:

    01/02/2009 at 2:18 pm

    بلوچ عزیز خبر بستری شدن شما را در وبلاگ ها خواندم برایت آرزوی سلامتی و تندرستی و بهبودی دارم و هر درد و بلایی داری بخوره تو سر آخوندها و امیدوارم بزودی زود برگردی و خواننده هایت را توی خمیازه نگذاری

25. Anonymous says:

    01/02/2009 at 1:41 pm

    Balouch jan
    bakhabar shodam bimar shode-e.kheyli motasefam ve omidvaram ke ahvale Balouche doost dashtani har che zoodtar khoob beshe.
    ba amightarin arezoohayam baraye salamatiye shoma
    Neylabak

26. Anonymous says:

    01/02/2009 at 9:44 am

    شنیدم حالت بد است. از صمیم قلب آرزو دارم که هر چه زودتر سلامت و قبراق دست به قلم شوی.
    مَتَتی

27. یک زن says:

    12/31/2008 at 6:25 pm

    Happy new year
    قلم بزن برای ایده هات و ازادی

28. Anonymous says:

    12/31/2008 at 2:22 am

    همه چی رو به راست، آقای بلوچ؟
    نارنج

29. Anonymous says:

    12/28/2008 at 7:49 am

    ظاهرا زدی اون کانال
    هر طور راحتی
    have nice time

30. حسین says:

    12/26/2008 at 9:15 am

    دوست عزیزامیدوارم یک مرخسی کوتاه باشد چرا که صدای نیمروز بودی و . . . این عید بی خون و فربانی وسال نو ملارکت باد.

31. hani says:

    12/25/2008 at 4:07 am

    سلام آقا بلوچ یه سری به من بزنیید .
    http://blog.360.yahoo.com/blog-ruH_3gUwd69rml76s9THlSZDdNI-?cq=1

32. مجيد زهری says:

    12/16/2008 at 1:54 pm

    نوشتن یا ننوشتن تصمیمی است آزادانه و کاملاً شخصی. فقط امیدوارم مشکل خاصی برایت پیش نیامده باشد، چون می‌دانم که چقدر به کار قلمی دلبسته‌ای.

    همیشه در کنارت‌ام؛

    مجید

33. Dolphine says:

    12/15/2008 at 8:42 am

    چقدر حیف است که این وبلاگ را تعطیل می کنید. من که خیلی از نکته سنجی و قلم شما لذت می بردم. امیدوارم به زودی برگردید. برای ادامه فعالیتتان کمکی از من بر می آید؟ا

34. حمیرا says:

    12/14/2008 at 11:33 pm

    یعنی چی ؟!!؟ من نمی فهمم.

35. خُسن آقا says:

    12/14/2008 at 10:51 am

    تا رسید صبح نیاز به نور است وگرنه در تاریکی خواهیم پژمرد!
    برای اینکه روز شود نیاز به نور بیشتر است آقا بلوچ! پس با خاموش کردن چراغ نباید گمان کنیم که تاریکی خود به خود از بین می‌رود.

36. Anonymous says:

    12/14/2008 at 10:22 am

    اميدوارم هر چه زودتر صبح دولت بدمد و روزي درخشان آغاز شود. منتظر به‌روز شدن خواهم ماند.
    زميني

37. یوز باشی says:

    12/14/2008 at 5:23 am

    اخوی نبینیم که شترت از راه رفتن باز بمونه ! دو سه روزی وقت داری تا نواله ای به اشترت بدهی و راهش بندازی
    سلامت باشی