اگر من به جای آمنه بهرامی بودم طبیعی است که دلم به کمتر از کور شدن مجید از طریق اسید ریختن در چشمانش راضی نشود. چرا؟ چون قانون آنرا در اختیارم گذاشته. اگر قانون به جای کور کردن، اشد مجازات را، اعدام این جوان خودخواه میگذاشت فکر میکنید منی که آنصورت و چشمان زیبایم را از دست دادهام به کمتر از طناب دار چیزی برایش روا میداشتم؟ صد البته امثال مجید باید به سزای عمل خود برسند اما کور کردن و اعدام او، چشمان و صورت زیبای آمنه و مهمتر از همه زندگی را به او نمیدهد. ایراد ازقوانین و قانون گذاران ماست. وقتی برای خنکی دل آمنه قانونی غیر انسانی گزینه باشد، انسان در مقابل ظالم و مظلوم کیش و مات است.
یعنی من هر قلطی خواستم بکنم بدون هیچ عقوبتی
خدا هم گفته کیفر هرکس را به اندازه گناهش خواهم داد …
دوست عزیز واقعا حق با شماست اینجاست که آدمی نمیداند چه بگوید مگر اینکه ایکاش اتفاق نمیفتاد.
خوب در این مورد هر کسی نظر خودش را دارد . و همچنین شما .
قوانین درست است یا نه ؟ این یک مسئله دیگه است اما اگر در همین کشورهای مثلا پیشرفته چنین اتفاقی بی افتد چه قانونی است ؟ نه اینکه آدم می کشد ولی به 15 سال حبس محکوم می شود ؟ ! برای این اسید پاشی چه مجازاتی را در نظر می گیرند ؟
همیشه باید خود را جای آن دختر قرار داد که یک ابلهی به خاطر جواب رد شنیدن از او تمام آینده اش را خراب می کند . آیا نباید آینده اون جوان که احمقی بیش نیست خراب شود ؟
یا بگوییم کاری است که شده و بخشش از بزرگانه !