روشنفکر به ظاهر مرتب است و آرام اما در درون پریشان است و نگران. کار روشنفکر فکر است و شک و شکایت و گفتن و شنیدن و استدلال و دلیل خواستن. هر کس بدین صفتها موصوف باشد روشنفکر باشد گرچه در آمریکا پیتزا دلیوری کند یا در قم عبا بفروشد. متحجر به ظاهر روشن است و دانا اما در درون تاریک است و نادان. کار متحجر توجیه است و توضیح و نقل قول و روایت. زیاد میگوید و کم میشنود. فتوا میدهد و تکفیر میکند. هر کس بدین صفتها موصوف باشد انگل است گرچه در کمبریج صاحب نان و نام و مقامی باشد یا که در ایران امامی باشد.
“کار روشنفکر فکر است و شک و شکایت و گفتن و شنیدن و استدلال و دلیل خواستن.”
این طوری که روشنفکر فقط یک غرغرو بی بخار بیش نیست. چرا در بهترین حالت تبدیل به بلدوزری می شود که هر چه هست و نیست را نابود می کند!
جناب نق نقو نه که به پای عکسهای شما و نقهایتان برسد.
جناب ذره بین با آن ذره بینی که تو در دست داری و این فرموده باید به خودم امیدوار باشم. از همین فردا ترشی خوردن را کنار خواهم گذاشت.
بلوچ جان:
“کم گوی و گزیده گوی چون دُرّ” مصداق گفتنهای شماست!
آی گل گفتی!