پدر جان ببخشید که آن دو فرزند اعدام شدهات امروز نمیتوانند روز پدر را به تو تبریک بگویند. در مورد آن یکی فرزندت که بردندش تا برای عبرت، آویزان شدن برادرش را از جرثقیل ببیند اما به جای عبرت دچار اختلات روحی شد و معلوم نشد تصادف کرد یا خودکشی هم خیلی شرمندهام که امروز نمیتواند خدمت برسد. میمانیم ما دو برادر که سالهاست در تبعید اجباری هستیم و نمیتوانیم عطش دیدارت را سیراب کنیم. میگویند از روزی که مادر از غم همهی ما دق مرگ کرد و رفت روز و شب برایت یکی شده. حالا من ماندهام روزت را تبریک بگویم یا شبت را تسلیت.
مرسی که جواب دادید ،درک میکنم.
دوست من. نوشته تو را که در عرض یک ساعت برای چندمین بار است می خوانم،با آدرس و لینک آن برای پدرم ای میل کردم.من هم یک تبعیدی ام که … به امید اینکه روزی بشود من و تو هم برگردیم و پدرانمان را تنگ در آغوش بگیریم. پیروز و سربلند باشی.
مانی عزیز از شما غیر از این کامنت کامنتی نبود و الا حتمن تأیید میشد. سیستم تأیید را صرفاً به این خاطر فعال کردم که افراد برای تسویه حسابهای شخصی اینجا را برای فحش دهی استفاده میکردند.چنانچه نظری از شما اشتباهی رجکت شده از شما عذر میخوام.
دوست دارم بدونم چرا کامنت من رو تایید نکردین؟
ممنون میشم دلیلش رو بهم بگید
قد رسای دار اگر در نبرد ما
ز انبوه نعش مردم بیدار خم شود
بکدم گمان مَبر که ز طغیان این خروش
موجی فُرو نشیند و از خشم کم شود
روز پدر بر تو دوست عزیز و همه پدارن بیدار گرامی باد
این حلفه های اشک تقدیم پدر
سین جیم و یادداشت
درود
در این سرزمین “بلازده”
قاتلان،
سلاطینند:
هکتار هکتار،
زمین می بلعند!
خروار خروار،
تریاک قورت می دهند!
میلیون میلیون،
سیگار بالا می کشند!
کارخانه ها را
اول ضایع،
بعد یکجا سر می کشند!
با عبا
“پستی” هاشان را
بلند می کنند!
مغزهای کوچک خود را
با عمامه
بزرگ می کنند!