سرپرست اداره فرهنگی زندانهای سیستان و بلوچستان گفت باید کتابخوانی در زندان سنت رایج شود:
زندانیان محترم کتابی را که امروز برایتان میخوانم آئین دوست یابی دیل کارنگی است…
– آقا! آقای محترمی که فردا بناست اعدام بشی گوش بده…
دیل کارنگی توی کتاب خودش میگه…
– برادر اجازه؟
– بفرمائید.
– برادر غروب بناست دست راست و پای چپ منو قطع کنن. من میتونم برم بیرون؟
– نه جانم. تو اتفاقاً بیشتر احتیاج داری. دیل کارنگی که برای دست و پا دارا کتاب ننوشته.
داشتم میگفتم: دیل کارنگی که یکی از نویسندگان…
– تق…تق…تق
– بفرمائید تو
– برادر، اون خواهری که تو کلاستون هست باید تشریف بیاره ببریم سنگسارش کنیم.
کلاس شلوغ میشود. برادران، خواهر را میبرند. کتابخوان سرسام گرفته. یکی میگوید دوست به چه درد ما میخورد. یکی داد میزند ما اگه دوست داشتیم وضعمون بهتر از این بود…
برادر با کلتش چند تیر به سقف کلاس میزند. کلاس ساکت میشود. کتابخوان میگوید اولین جلدِ دورهی شصت و پنج جلدی آثار شهید مطهری رو براتون میخونم تا با مبادی دین آشنا بشید.
کتابخوانی برای زندانی
February - 1 - 2008
بلوچ جان،
این پست شما، با لطافت و ظرافتی که در شیوه بیان حقیقت ارائه میدهد میدان را از کامنت های من و امثال من ربوده است.