هوا آفتابیست. نشستهام کنار پنجره یک چشم به طبیعت یک چشم به صفحهی مونیتور اخبار میخوانم:
در تهران جمع آوری اراذل و اوباش به شدت ادامه دارد. فرمانده انتظامی تهران میگوید بعضی از اراذلِ دستگیر شده خالکوبی روی بدنشان دارند! خدا را شکر میکنم دور از آنجا در مملکتی بدون رذل زندگی میکنم. شُکر توی دهانم هست که چشمم میافتد به «ماری» زنِ همسایه که با لباسی مختصر افتاده و حمام آفتاب میگیرد. خالکوبیهایش شاخکهای اسلامیام را جلب میکند. میروم بیرون از دیوار کوتاه خانه دستی تکان میدهم و میگویم یک خالکوبی دور ناف، دوتا روی ساق پا، دوتا بالای سینهها، دوتا هم روی بازوها میکند هفتا باز هم هست؟ بر میگردد. یکی روی کمر دوتا مار کوچولو نزدیک گردن. میپرسم همین؟ میخواهد جاهای خطرناک را نشان دهد! صورتم را برمیگردانم، استغفار را میخوانم و میگویم: دهتا خالکوبی! تو رذلی، باید دستگیر بشی. توی دلم میگویم خود مرتضوی هم باید با جسم سختش برای دستگیریش بیاید.
قاه قاه میخندد و میگوید: خالکوبی چه ربطی به رذلی و دستگیری دارد مگر دیوانهای؟!
رذلی کنار خانهی ما
May - 20 - 2007
درود
میگم بلوچ جان خدا نکرده بد نگذره
ارنستو
http://cheguara.blogspot.com/
فرهاد جان بام خانه ما امسال پیش فروش شده سال دیگه چشم. تازه تابستون دوستای ماری هم میان. چون استخری دارن غیر اسلامی و روباز.
میگم منزل شما چسبیده به دیوار بهشت نیست
پشت بام خانه شما را اجاره میکنم ، البته فقط برای روزهای آفتابی
این جانوران حکومت ملایان ، هر چیز نویی را بهانه میکنند تا پوست ملت بکنند و یادشان بیاورند که اینان تشنگان قدرت و نه شیفتگان خدمت هستند
شما یک هنرمند به تماتم معنا بلوچ هستید. بسیار جالب مینویسید نمیدانم که این هنر را چطور یاد گرفته اید.
چه کسی میخواهد
انتقام خون رویا را بگیرد
یک ظرب المثلی هست نمیدانم شنیدهای یا نه.
ظرب المثل:
کون گوزو بهونهاش آرد جو است.
حالا این ضرب المثل حکایت این غازی مرتظوی شده، چون دلیل و مدرک دیگری ندارد خال کوبی را بهانه قرار داده.
هی نی لبک سلام. خیلی کار خوبی کردی بهم سر زدی چقدر دلتنگت بودم. معلوم هست تو کجایی خانم؟ امیدوارم خوش بگذره
Balouch jan
bebin inja che ‘razlestan’iyeh:
http://www.radiozamaneh.org/photography/2007/05/post_223.html
ghorbanat neylabak