عمه جان ات ولایت دات کام
عمه جان شنیدهام احمدی نژاد که تو به او رأی دادی آمده زاهدان. چرا این رئیس جمهور هر کجا که میرود باید قبلش یا بعدش یک عده کشته شوند. در ثانی از این چند میلیاردی که توی صندوق ذخیرهی نفتی بود چیزی هم روی سفره شما آمد یا نه؟ شنیدهام فقط رفته مسجد جامع و حسینیه و حوزه تو که میگفتی بیاید زاهدان صاف میرود مدارس کپری بدبخت آباد را بازدید میکند. می بینی که از شماست که بر شماست؟
بیخودی دختر عمه جان را به من ندادی. از آن داماد قلچماق شکنجهگر چه نصیبت شد حد اقل من امروز وبلاگی دارم.
برای دختر عمه جان: میدانم که این ایمیل را تو میخوانی و زحمت جوابش هم با تست. خواستم بگویم سلام. خارج همه چیز هست اما دختر عمه جان نیست. چطوری؟ از زندگی راضی هستی؟
ایمیل عمه جان به من
برادرزاده اندر اسکور دوهزار دات آواره دات کام
دلیل مرگ و میر قبل و بعد سفر رئیس جمهور را پرسیده بودی از چشم زخم است. کسانی که مثل تو «ماشاءالله» از دهانشان افتاده او را چشم میزنند. پول نفت ما دیر نمیشود یک عمری سفره ما خالی بود این چند ماه هم روش.
برای ما همین کافی است که داد دنیا از دست بوش و شارن به هوا بود اما احمدی نژاد کاری کرد که داد بوش رفته آسمان شارن هم سکته کرده. دختر عمهات را دادم یک بسیجی نان همه ماتوی روغن شد اگر میدادمش به تو تا حالا از گشنگی مرده بود. اگر آن مدارس کپری را باد خراب نکرده بود حتماً رئیس جمهور به دیدنشان میرفت. نکند بلایای آسمانی هم تقصیر رئیس جمهور است؟
پسر دایی جان: برای عملیات استشهادی ثبت نام کردهام تا هم از دست این مردیکه خر نجات پیدا کنم هم از دست این زندگی سگی. مادر هم به آرزوی زیارت عتباتش میرسد. کاش با تو همانموقع که گفته بودی فرار میکردم.