یکشنبه بیستم نوامبر در ونکوور دو برنامه خوب همزمان به اجرا در میآمد، یکی کنسرت دریا دادور و دیگری برنامهی رومی که با شعر و موسیقی و سماع همراه بود و دیدن هنرنمایی هنرمند نازنین بنفشه صیاد. از طرفی کمی آنطرفتر با سه ساعت فاصله هادی خرسندی در سیاتل داخل خاک آمریکا استندآپ کمدیاش برقرار میشد. هادی خرسندی را بعد از عمل جراحی خطرناک قلب ندیده بودم. طنزش و بهره گیری از حضورش مرا وسوسه داشت و به خیل مسافران علاقهمندی پیوستم که با اتوبوسی که به همت منصور خرسندی ردیف شده بود عازم آمریکا بودند. ساعت یازده صبح راه افتادیم کمی معطلی و مراسم عبور از مرز و گشتی در سیاتل و دیدن دو ساعت برنامهی فوقالعاده هادی خرسندی و ملاقات نزدیک با او سرحالم آورد. در تمام این ده بیست سالی که بغل آمریکا افتادهام این دومین بار بود که به آمریکا سفر میکردم. اتفاقاً بار اول با خود هادی خرسندی و پرویز صیاد گرامی بود که برای اجرای «دو ساعت با هادی خرسندی و صمدش» به همین سیاتل رفتم.
لطف هادی خرسندی شامل حال شد مرا هم به آن بالا به نزد خویش فرا خواند. من هم فرصت را غنیمت شمرده عرض ادبی به حضار کرده دو سه مطلب کوتاه که قسمت روخوانی استندآپ کمدی نامیدمش از کتاب ایماها و اشارهها خواندم.
در پایان جلسه که چند نفری از خوانندگان وبلاگ آمدند و همدیگر را دیدیم، ذوق و شوقم تکمیل شد. اصلاً آدم فکر نمیکند این همه قوم و خویش وبلاگی به هم زده باشد، از آنجمله: سماکار، خانم رادبوی، سوزایی ، اشرفینیا، عزیزی و چند نفری که اسمشان یادم نماند.
ساعت از سه نصفه شب گذشته بود که باز دوباره به ونکوور رسیدم.
برای دیدن تیکههایی از این شو اینجا کلیک کنید .
هادی خرسندی در سیاتل
November - 21 - 2005