در تیمارستانی دو دیوانه برای “هسته ای” کارشان به دوئل کشید. دیوانه ی اول چوب بزرگی را تراشیده ادعا کرد آن چوب را به ما تحتِ دیوانه ی دیگر فرو خواهد کرد.
دیوانه ی دوم سه نفر را با پیغامی پیش دیوانه ی اول فرستاد. دیوانه ی اول هارت و پورت کرد اما پذیرفت که دست از ادعاهای هسته ای اش بردارد.
متن پیغام چنین بود:
اگر به زبان خوش از خر شیطان پایین آمدی که هیچ اگر نیامدی به زور پیاده ات می کنم و وادارت میکنم روی چوب تراشیده ات بنشینی.
دیوانه ی دوم سه نفر را با پیغامی پیش دیوانه ی اول فرستاد. دیوانه ی اول هارت و پورت کرد اما پذیرفت که دست از ادعاهای هسته ای اش بردارد.
متن پیغام چنین بود:
اگر به زبان خوش از خر شیطان پایین آمدی که هیچ اگر نیامدی به زور پیاده ات می کنم و وادارت میکنم روی چوب تراشیده ات بنشینی.