آیت الله مشکینی امام جمعه ی قم در خطبه های نماز جمعه گفت که در طول تاریخ روحانیت منشاء خیر و برکت بوده است.
به نظر من نه تنها مردم در دوران صفویه از خیر و برکات این قشر بهره مند شدند بلکه در انقلاب مشروطیت نیز مواجه با “برکت ریزی” آنها بوده اند.
در دوران کنونی به برکت و وجود قشر روحانیت زنان ما با قلوه سنگ و مردان ما با شلاق متبرک شدند و جوانان ما در سلولهای زندان مقدار متنابهی خیر و برکت از طریق شکنجه و دار و طناب دریافت کردند. شعرا و نویسندگان ما نیز همچون سیاستمداران و روزنامه نگاران و آزادیخواهان ما به نعمتِ قتل های زنجیره ای نایل آمدند. در یک کلام سقوط مملکت ما در فقر و فساد و فحشاء تا این عمق، خیر و برکتی است که قشر دیگری جز روحانیت نتوانسته منشاء آن باشد.
گرچه آیت الله مشکینی شکسته نفسی کرده و یک جمله فرموده اند اما مردمِ “برکت شناسِ” ما از یاد نخواهند برد که خیر وبرکت قشر روحانیت به اینجا محدود نمی شود و شامل حال بچه های هشت و نه ساله ی شهید شده در جنگ و دانشجویان هیجده نوزده ساله ی پرت شده از روی ساختمان خوابگاهها نیز می شود.
آنچه که باعث تعجب است این است که با چنین کارنامه ی درخشانی چرا ایشان نگرانند از یاد ما برود که روحانیت منشاء خیر و برکاتی! شده که آثارش تا قرنها در تاریخ، فرهنگ و روح و روان ما خواهد ماند.
جناب آیت الله مشکینی! شما نباید ناراحت باشید. مردم ثانیه شماری می کنند تا تاریخ با ورق خوردن خود روحانیت را به گذشته بسپارد سپس آنها تا “خ” تاریخ روحانیت و نوچه های آنها را مورد “لطف و مرحمت کلامی” خود قرار خواهند داد.
بیت:
ای چو کبک فرو کرده سر خود در برف
با سوز مرگبار زمستان چه می کنی؟
یک بیت دیگر:
تو برو و حتماً گم کن گور خود را
که خلقی زخشم می آیند…رینند آنجا
به نظر من نه تنها مردم در دوران صفویه از خیر و برکات این قشر بهره مند شدند بلکه در انقلاب مشروطیت نیز مواجه با “برکت ریزی” آنها بوده اند.
در دوران کنونی به برکت و وجود قشر روحانیت زنان ما با قلوه سنگ و مردان ما با شلاق متبرک شدند و جوانان ما در سلولهای زندان مقدار متنابهی خیر و برکت از طریق شکنجه و دار و طناب دریافت کردند. شعرا و نویسندگان ما نیز همچون سیاستمداران و روزنامه نگاران و آزادیخواهان ما به نعمتِ قتل های زنجیره ای نایل آمدند. در یک کلام سقوط مملکت ما در فقر و فساد و فحشاء تا این عمق، خیر و برکتی است که قشر دیگری جز روحانیت نتوانسته منشاء آن باشد.
گرچه آیت الله مشکینی شکسته نفسی کرده و یک جمله فرموده اند اما مردمِ “برکت شناسِ” ما از یاد نخواهند برد که خیر وبرکت قشر روحانیت به اینجا محدود نمی شود و شامل حال بچه های هشت و نه ساله ی شهید شده در جنگ و دانشجویان هیجده نوزده ساله ی پرت شده از روی ساختمان خوابگاهها نیز می شود.
آنچه که باعث تعجب است این است که با چنین کارنامه ی درخشانی چرا ایشان نگرانند از یاد ما برود که روحانیت منشاء خیر و برکاتی! شده که آثارش تا قرنها در تاریخ، فرهنگ و روح و روان ما خواهد ماند.
جناب آیت الله مشکینی! شما نباید ناراحت باشید. مردم ثانیه شماری می کنند تا تاریخ با ورق خوردن خود روحانیت را به گذشته بسپارد سپس آنها تا “خ” تاریخ روحانیت و نوچه های آنها را مورد “لطف و مرحمت کلامی” خود قرار خواهند داد.
بیت:
ای چو کبک فرو کرده سر خود در برف
با سوز مرگبار زمستان چه می کنی؟
یک بیت دیگر:
تو برو و حتماً گم کن گور خود را
که خلقی زخشم می آیند…رینند آنجا