چشمانت را ببند
فرض کن من پذیرفتم که بمانم
تا فردا مثل هر روز بیدار بشوم
که چه بشود؟
هجوم دلتنگی ها را مگر می شود با کسی تقسیم کرد؟
مشکل جایی است برای نفس کشیدن
ونفس من
در گروی نانی است برای ماندن
در تنازع بقا همه نمی مانند
تو ماندنت را بکن
چشمانت را ببند
من رفتنی هستم .