Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

داستان جعفرخان

December - 7 - 2003

روزی بود اما مثل حالا روزگاری نبود . یکهو یکی توی ماه پیدا شد وانقلاب شد و سر و کله آدمهای عجق وجق پیدا شد . توی منطقه ما جعفرخان کامبوزیایی انقلابی شد . جوانیهایش اصلاح طلب که نبود هیچ کارهایی می کرد که جاهایی ثبت شده است . باد که چرخید این جعفر خان مثل خیلی ها اصلاح طلب شد . حالا توی مجلس است . مثل دکتر آخوند خاتمی می میرد برای مصاحبه کردن . توی مصاحبه ها چهارتا به نعل میزند پنجمی را به خود نعل ! . هر وقت تمامیت خواهها کاری خراب می کنند ، می پرد جلوی دوربین ، یک فیگور شیش در چهار اصلاح طلبی می گیرد ، بعد می رود بالای منبر و از تمامیت خواهها دفاع می کند و محکم و با بی ادبی تمام می کوبد توی فرق مردم . امروز در سراوان مردم ناراحت بودند که مأ موران رژیم دیروز عزیزان آنها را کشته بودند . اما جعفر خان هزار و نهصد وشصت و هفت کیلومتر آنورتر در تهران بغل دست حضرت رهبر خوشحال بود که مأموران “سعه صدر ” دارند و از مردم طلبکار بود که چرا خودشان نمی میرند و مأ موران را برای کشتن خود اذیب می کنند .


Leave a Reply



VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!