به همت پاتوق فرهنگی هدایت و شهروند جلسه ای بود . بنا بود حسن زرهی و رضا براهنی از تورنتو بیایند . از آن شبهای بارانی ونکوور بود . مه هم غلیظ و آزار دهنده بود ، کلی طول کشید تا سالن آمفی تأ تر دانشگاه سایمون فریزر را پیدا کنم . حسن زرهی در آخرین لحظات مریض شده بود و نیامد . رضا براهنی اما آمده بود . چقد ر از حسن زرهی و نسرین الماسی تعریف و قد ر دانی کرد . از انسانیت آنها . از کمکهای مادی آنها …
در قسمت اول برنامه در مورد زبان و فرهنگ نطق بسیار خوبی کرد . در قسمت دوم برنامه شعر خوانی کرد . قبل از هر شعر توضیحاتی راجع به آن شعر می داد و بعد شعر را می خواند . شعر” د ف ” چنان زیبا و عمیق بود که کیف کردم !! .
قبلاً این شعر را خوا نده بودم کم ما نده بود از دست رضا براهنی کله ام را بکوبم به د یوار ، اما این توضیح کوتاه اول شعر و سبک خواند ن شعر، کار خودش را کرد .
همین مشکل را من با بعضی از شعرهای اسماعیل خویی و اکثر شعرهای یدا لله رویایی داشتم ( انگار الآن ندارم )
ولی وقتی به جلسات شعر خوانی آنها رفتم همین توضیح کوچک و سبک خواند ن کار خود ش را کرد .
حیف باید جلسه را ترک میکردم . د لم می خواست از ا و بپرسم که اگر این توضیحات لازم است چرا موقع چاپ شعر، آنها را نمی نویسند و اگر لازم نیستند چرا همه شعرا در جلسات شعر خوانی خود این توضیحات را میدهند .
ولی شعر ” دف ” او د یوانه وا ر زیبا بود !! . خود م باورم نمی شود این حرف را می زنم . اما باید می بودید که خودش می خواند . حتم دارم با من هم عقیده می شد ید .
ا مشب چگونه گذ شت
November - 16 - 2003